کتاب زندگی گالیله
معرفی کتاب زندگی گالیله
کتاب زندگی گالیله نمایشنامهای نوشتهٔ برتولت برشت و ترجمهٔ حمید سمندریان است و نشر قطره آن را منتشر کرده است. این نمایشنامه حاوی قصهٔ تلاش گالیله برای اثبات علم و موانع سر راهش را روایت میکند. گالیله به این حقیقت رسیده است که خورشید ثابت است و زمین دورش میچرخد، اما کلیسا باور دارد که زمین به دور خورشید میچرخد و گالیله را به دادگاه تفتیش عقاید احضار میکند. قهرمان نمایشنامهٔ برتولت برشت دچار داوری بیرحمانهای نسبت به خود شده است و بهدنبال معنای واقعی علم میگردد.
درباره کتاب زندگی گالیله
استاد حمید سمندریان همواره قصدش از ترجمهٔ یک نمایشنامه اجرای آن بود. او همیشه میگفت: «وقتی نمایشنامهای را برای اجرا میپسندم شروع به ترجمهاش میکنم، اگر نمایشنامهای از نظر تکنیک ترجمه سخت باشد حاضرم این سختی را به جان بخرم و ترجمههای مختلف از آثار مختلف را بارها مطالعه و بررسی کنم تا به ترجمهٔ درستی برسم زیرا هدف اصلی من از اجرای آن آثار آشنایی مردم با نمایشنامهٔ درست است.»
در میان آثار ترجمهٔ او نمایشنامهٔ زندگی گالیله نیز از این قاعده مستثنی نبود. ضمن اینکه استاد سمندریان همواره ترجمهٔ گالیلهٔ آقای عبدالرحیم احمدی را میستود، بالاخص دیباچهٔ شهیر این ترجمه را در باب معرفی اندیشه و آثار برتولت برشت که همواره مطالعهٔ آن را به دانشجویان توصیه میکرد. اما با توجه به سلایق و شیوهٔ ترجمهٔ منحصربهفرد خودش، متنی تازه از گالیله را فراهم آورد و از اوایل دههٔ ۱۳۶۰ تا دههٔ ۱۳۹۰ کوشش خود را برای کارگردانی این اثر شروع کرد که هربار، چه قبل و چه بعد از شروع تمرین، متوقف ماند. دلایل این بارها توقف کی و کدام سالن برای اجرا نبود، اینکه چگونه و چطور اجرا شود مطرح بود.
او همیشه میگفت: «هربار که گالیله را شروع میکنم و تمرینهایش رها میشود برای من فرصتی دوباره است که از متن چیزهای جدیدی کشف کنم و دوباره از نو کار گستردهای را روی متن شروع کنم، در این بین بخشهایی از متن را حذف میکنم و دوباره برای جبران این مسئله ایدههایی را برای اجرا پیدا میکنم و هربار که به یک فکر قطعی میرسم دوباره در ذهنم آن را خط میزنم، اما شک ندارم نتیجهٔ نهایی اثری بهشدت انسانی خواهد بود که به اندیشهٔ انسان امروز نزدیک است. به دور از قطعیت و نگاه یکسویه، من میخواهم بازسازیای از این نمایشنامه ارائه کنم که طبیعت و اصالت انسانی و علمی ـ تاریخی گالیله در آن برجسته باشد، بدون چسباندن مسائل سیاسی متفرقه به اطراف آن. زندگی گالیله درواقع افراطیترین درامی است که دوست دارم آن را اجرا کنم، اما شرایط به گونهای نیست که بشود زندگی او و سکوت تحمیلی پنجاهسالهاش را اجرا کرد. آنچه که من در این نمایشنامه میبینم رنجهای یک انسان نابغه و ژنی و محرومیتهای یک کاشف و چیدن بالهای انسانی است که قدرت پرواز پرندگان را دارد اما درنهایت، محکوم به سکوت میشود. گالیله در این محکومیت مطلق با چشمان غیر مسلح به خورشید درخشان خیره میشود و خودش را برای اثبات علم کور میکند. درواقع ما میبینیم که روزگار مرگی صوری را به گالیله تحمیل میکند ولی ذات نبوغ در او ماندگار میماند. بنابراین، مکاشفهٔ من درک کردن و احساس کردن و انتقال آن رنجی است که او تحمل میکند. یعنی شکنجهٔ هولناکی که برای نوابغ صدها برابر قویتر از انسانهای عادی است و کشف این انسان استثنایی در نمایشنامه برای من مهم است، حالا چقدر بتوانم در اجرا این را منتقل کنم سؤالی است که هزاران بار از خودم پرسیدهام.» وسوسه و انگیزهٔ حمید سمندریان برای اجرای گالیله هیچگاه فروکش نکرد تا جایی که او اجرای این نمایش را وصیتنامهٔ زندگی هنری خودش نامید. در میان اهالی تئاتر هربار سخنی از نمایشنامهٔ گالیله میآمد، همسو با نام حمید سمندریان میشد.
زندگی گالیله در ۱۶ پرده نوشته شده است. برشت برای نوشتن آن از داستان واقعی دانشمند مشهوری به نام «گالیله» الهام گرفته است. او این نمایشنامه را پس از آنکه مارکسیست شد، نوشت. این نمایشنامه آخرین اثر برتولت برشت به شمار میرود. اولین پردهٔ نمایشنامه از سحرگاه شروع میشود. در این زمان گالیله ۴۶ سال دارد. آخرین پرده در تاریکی شب روایت میشود و گالیله ۷۳ سال دارد.
گالیله دانشمند و مخترع مشهور ایتالیایی در قرنهای ۱۶ و ۱۷ میلادی بود. دلیل اصلی شهرت گالیله به دفاع علمی او از نظریهٔ کوپرنیک مربوط میشود. کوپرنیک ادعا کرده بود که خورشید به گرد زمین نمیچرخد. همین موضوع برای گالیله دردسرهای زیادی به وجود آورد؛ چراکه مرکز کائنات و هستیبودنِ کرهٔ زمین برای کلیسا حقیقتی محض و مقدس بود که این دانشمند ایتالیایی زیر سؤال برد. پای گالیله به دادگاه تفتیش عقاید کشیده شد، اما توبه کرد و توانست از خطر سوزاندهشدن رهایی یابد.
خواندن کتاب زندگی گالیله را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
اگر احساس میکنید در این زمانه، صدای حقیقت را خاموش میکنند و از این ظلم به فغان آمدهاید، این نمایشنامه را حتما بخوانید.
درباره برتولت برشت
اویگن برتولد فریدریش برشت در ۱۰ فوریهٔ ۱۸۹۸ در آگسبورگِ آلمان به دنیا آمد. او نویسنده، کارگردان و نظریهپرداز نامدار و معاصر آلمانی است. برتولت برشت در کودکی با کتاب مقدس آشنا شد. این آشنایی تأثیری همیشگی بر قلم او گذاشت. ۱۶ساله بود که آتش جنگ جهانی اول شعلهور شد. کمی بعد مقالهای ضدّجنگ نوشت و تا مرز اخراج از مدرسه پیش رفت. از سال ۱۹۱۶ مقالات برشت با نام جدید «برت برشت» منتشر شد. او در سال ۱۹۱۷ پیش از آن که بهعنوان سرباز به خدمت ارتش درآید، به توصیهٔ پدرش دورهٔ پزشکی دانشگاه مونیخ را آغاز کرد تا بهاینوسیله از جنگ دور بماند. در همین زمان بود که درام را نزد «آرتور کوتشر» آموخت. برشت پس از بازگشت به آگسبورگ در پاییز ۱۹۱۸ به ارتش فراخوانده شد؛ در قامت یک نیروی درمانگر پا به میدان جنگ گذاشت؛ جنگی که یک ماه پس از حضور برشت به پایان رسید. برشت در سال ۱۹۱۷ رابطهای عاطفی را با معشوقهاش «پائولا» آغاز کرد؛ فرزندش فرانک از این رابطه متولد شد. فرانک در جنگ جهانی دوم در جبههٔ شرقی و درحالیکه برای نازیها میجنگید، کشته شد.
برتولت برشت کار هنری خود را با ایفای نقش در نمایشهای کوچک آغاز کرد. نخستین نمایشنامهٔ او «بَعَل» نام داشت که آن را در ۲۰سالگی و تحتتأثیر مکتب ادبی اکسپرسیونیسم نوشت. بعل شاعری جوان و بیاهمیت نسبت به قراردادهای کهن اخلاقی و اجتماعی است که در پی ارضای تمایلات درونی خود هیچ مرزی نمیشناسد؛ شخصیتی که صبغهٔ فکر برتولت برشت را میتوان در سیمای او دید. «آوای طبل در شب» دومین نمایشنامهٔ برشت است که آن را بین سالهای ۱۹۱۹ و ۱۹۲۰ نوشت. این نمایشنامه نیز از اکسپرسیونیسم «ارنست تولر» و «گئورگ تایزر» تأثیر گرفته است. سومین نمایشنامهٔ او نیز «در جنگل شهر» نام داشت. برشت برای این ۳ نمایشنامهٔ اولش جایزهٔ معتبر کلایست را دریافت کرد. «آدم آدم است» نمایشنامهٔ مهم دیگری از برتولت برشت است. او برای اولینبار در این اثر از سبک ابداعیاش در تئاتر پردهبرداری کرد. ویژگی مهم این نوع نمایش «فاصلهگذاری» است؛ جاییکه ویژگیهای ذاتی نمایش نهتنها کمرنگ نشده، که تقویت نیز میشود. برتولت برشت نوشتن این نمایشنامه را در سال ۱۹۲۶ به پایان رساند. او در سال ۱۹۲۶ «اپرای سه پولی» را با اقتباس از اپرای بالهٔ «پول گدایان» از جان گی آفرید. اپرای دوم او «عظمت و انحطاط شهر ماهاگونی» نام داشت که اولینبار در قالب نمایش کمدی موزیکال «ماهاگونی» به صحنه رفت.
نمایشنامههای دیگر برشت عبارت هستند از نمایشنامهٔ آموزشی «بادنی»، «ژان مقدس کشتارگاهها»، «آنکه گفت آری و آنکه گفت نه»، «تدبیر»، «مادر»، «استثنا و قاعده»، «مقدسین و مقدسان»، «کلهگردها و کلهتیزها»، «ترس و نکبت رایش سوم»، «تفنگهای بانو کارار»، «ننه دلاور و فرزندانش»، «زندگی گالیله»، «انسان خوب سهچوان»، «ارباب پونتیلا و نوکرش ماتی»، «صعود محتاطانه آرتورو اوی»، «داستان سیمون ماشار»، «شوایک در جنگ جهانی دوم»، «دایرهٔ گچی قفقازی»، «روزهای کمون» و... . کتاب «جلادان هم میمیرند» نیز از آثار این نویسنده است که در سال ۱۹۴۳ با کارگردانی فریتس لانگ بهصورت فیلم سینمایی ساخته شد؛ همچنین او در کتاب «درباره تئاتر» درمورد نظریهاش (تئاتر حماسی یا اِپیک) توضیح داده است.
برتولت برشت که در سالهای واپسین عمرش شعر معروف «مرثیههای باکوف» را سرود در ۱۴ اوت ۱۹۵۶ بر اثر عارضهٔ قلبی در برلین درگذشت.
درباره حمید سمندریان
حمید سمندریان، استاد بزرگ صحنهٔ تئاتر ایران، ۹ اردیبهشت ۱۳۱۰ به دنیا آمد و ۲۲ تیر ۱۳۹۱ درگذشت. او کارگردان و مترجم مطرحی بود. سمندریان از سرآمدان نسلی از کارگردانان نامدار نمایش چون عباس جوانمرد، علی نصیریان، بهرام بیضایی، رکنالدین خسروی، آربی اوانسیان بهشمار میرفت که تئاتر را در ایران دههٔ ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰ به پایگاه جدیتری رسانیدند.
برخی از آثار او از این قرار هستند:
تئاتر رادیویی
حمید سمندریان در رادیو صدای ایران تعدادی نمایشنامه را ترجمه کرده که کارگردانی آن را نیز به عهده داشته است:
غروب روزهای آخر پاییز، فردریش دورنمات، ۱۳۴۱
پنچری، فردریش دورنمات، ۱۳۴۱
همزاد، فردریش دورنمات، ۱۳۴۱
اقدامات وگا، فردریش دورنمات، ۱۳۴۱
فیزیکدانها، فردریش دورنمات، ۱۳۶۶
آنتیگون، ژان آنوی، ۱۳۷۶
ترجمهها
غروب روزهای پاییز، فردریش دورنمات، تهران: انتشارات مروارید، ۱۳۴۰
ازدواج آقای میسیسیپی، فردریش دورنمات، تهران: نشر پیروز، ۱۳۴۱
دایرهٔ گچی قفقازی، برتولت برشت، ۱۳۴۱ (چاپ مجدد ۱۳۷۸)
اقدامات وگا و همزاد، فردریش دورنمات، ۱۳۴۱
پنچری، فردریش دورنمات، تهران: انتشارات مروارید، ۱۳۴۲
ملاقات بانوی سالخورده، فردریش دورنمات، ۱۳۴۲ (چاپ مجدد تهران: نشر قطره، ۱۳۷۸)
باغوحش شیشهای، تنسی ویلیامز، ۱۳۴۲ (چاپ مجدد تهران: نشر قطره، ۱۳۸۳)
لئوکادیا، ژان آنوی، ۱۳۴۳ (چاپ مجدد تهران: نشر قطره، ۱۳۸۳)
هرکول و طویلهٔ اوجیاس، فردریش دورنمات، ۱۳۴۳
آندورا، ماکس فریش، تهران: انتشارات روز، ۱۳۴۷
فیزیکدانها، فردریش دورنمات، ۱۳۵۰ (چاپ مجدد تهران: نشر قطره، ۱۳۸۳)
خشم شدید فلیپ هوتس، ماکس فریش، ۱۳۵۰ (چاپ مجدد تهران: نشر مرکز هنرهای نمایشی، ۱۳۷۰)
بازی استریندبرگ، فردریش دورنمات، ۱۳۵۱ (چاپ مجدد تهران: نسل قلم، ۱۳۷۴)
فرشتهای به بابل میآید، فردریش دورنمات، ۱۳۵۲
چگونه رنجهای آقای موکین پوت بر طرف میشود، ۱۳۵۳
رومولوس کبیر، فردریش دورنمات، تهران: مرکز هنرهای نمایشی، ۱۳۶۹
مکبث، ویلیام شکسپیر، ۱۳۵۵ (چاپ مجدد تهران: نشر قطره، ۱۳۸۳)
زندگی گالیله، برتولت برشت، تهران: نشر قطره، ۱۳۹۵
بخشی از کتاب زندگی گالیله
«گالیله: (شنگول و سرحال بالاتنهاش را میشوید.) شیر رو بذار روی میز، ولی کتابها رو نبند.
آندرهآ: مادرم میگه باید پول شیرفروشو بدیم، وگرنه همین روزا دور خونهمونو یه خط میکشه، آقای گالیله.
گالیله: باید بگی دور خونهمون یه خط رسم میکنه، آندرهآ.
آندرهآ: خیلی خب. اگه پولشو ندیم دور خونهمون یه خط رسم میکنه، آقای گالیله.
گالیله: حالا اگه آقای کامبیونه، مأمور اجرا، تصمیم بگیره که صاف و مستقیم به طرف خونهٔ ما بیاد، بین دو نقطه کدوم مسیر رو انتخاب میکنه؟
آندرهآ: کوتاهترین فاصله رو.
گالیله: آفرین یه چیزی برات آوردم آندرهآ، پشت اون نقشهٔ آسمونو نگاه کن! (آندرهآ از پشت نقشهٔ آسمان مدل بزرگ چوبی از هیئت بطلمیوسی را بیرون میآورد.)
آندرهآ: این چیه؟
گالیله: اسطرلاب. این دستگاه نشون میده به عقیدهٔ قدیمیها چطور ستارههای آسمون دور زمین میگردن.
آندرهآ: چه جوری؟
گالیله: خوب نگاهش کن. اول بگو ببینم چی میبینی؟
آندرهآ: این وسط یه سنگ کوچیکه.
گالیله: که زمینه.
آندرهآ: دورتادورش کاسههایی هست که روی همدیگه کار گذاشتن.
گالیله: تعدادشون؟
آندرهآ: هشت تا.
گالیله: اینها گنبدهای بلورین هستن.
آندرهآ: روی کاسهها گلولههای کوچیکی گذاشتن.
گالیله: که ستارههاست.
آندرهآ: اینجا هم نوارهاییه که روی هر کدومش چیزی نوشته شده.
گالیله: چی نوشته؟
آندرهآ: اسم ستارهها.
گالیلهمثلاً چی؟
آندرهآ: روی این گلوله که از همه پایینتره نوشته ماه، بالاییش هم خورشیده.
گالیله: خب، حالا خورشید رو بچرخون.
آندرهآ کاسهها را میچرخاند.
آندرهآ: وای چقدر قشنگه! ولی مثل اینکه ما این وسط گیر افتادیم.
گالیله: (درحالیکه بدنش را خشک میکند.) درسته. منم وقتی برای اولین بار این دستگاه رو دیدم همین احساس بهم دست داد، به بعضیها این احساس دست میده.
حوله را به طرف آندرهآ پرت میکند تا پشت او را خشک کند.»
حجم
۱۰۶٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۸۰ صفحه
حجم
۱۰۶٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۸۰ صفحه