دانلود و خرید کتاب انگار بارون می باره سباستین تی یری ترجمه ساناز فلاح‌فرد
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب انگار بارون می باره

کتاب انگار بارون می باره

معرفی کتاب انگار بارون می باره

کتاب الکترونیکی انگار بارون می‌باره نوشتهٔ سباستین تی‌یری با ترجمۀ ساناز فلاح‌فرد در انتشارات علمی و فرهنگی به چاپ رسیده است. این اثر یک نمایشنامه طنزآمیز و انتقادی است که به مفاهیم اجتماعی و اقتصادی در زندگی مدرن می‌پردازد.

درباره کتاب انگار بارون می‌باره

این نمایشنامه از آثار معاصر تئاتر فرانسه است که در ژانر کمدی سیاه نوشته شده و نگاه تیزبین و انتقادی نویسنده را به مسائل انسانی و اجتماعی منعکس می‌کند. داستان با یک موقعیت عجیب آغاز می‌شود: زوجی معمولی ناگهان با حجم زیادی پول مواجه می‌شوند که از سقف خانه‌شان به داخل می‌بارد. این اتفاق غریب زندگی آن‌ها را زیر و رو می‌کند و در ادامه، مفاهیمی همچون حرص، طمع، ارزش‌های انسانی و تأثیرات پول بر روابط شخصی و اجتماعی بررسی می‌شود.

سباستین تی‌یری در نمایشنامهٔ انگار بارون می‌باره از طنز و هزل برای نقد اجتماعی استفاده می‌کند. او با زبانی ساده و دیالوگ‌هایی جذاب، پیچیدگی‌های دنیای امروز را در قالب یک داستان جذاب و طنزآلود به تصویر می‌کشد. این اثر به دلیل ساختار دراماتیک خلاقانه و دیالوگ‌های گیرا مورد توجه مخاطبان تئاتر در فرانسه و جهان قرار گرفته است. سباستین تی‌یری، نمایشنامه‌نویس معاصر فرانسوی، به خاطر خلق آثاری که به مفاهیم اجتماعی و روان‌شناختی می‌پردازد، شناخته شده است. او با ترکیب طنز و نقد اجتماعی، اثری خلاقانه خلق می‌کند که توانسته جایگاه ویژه‌ای در تئاتر مدرن فرانسه پیدا کند.

نمایشنامه متنی است که برای اجرا بر روی صحنه و یا هر مکان دیگری نوشته می‌شود. هر چند این قالب ادبی شباهت‌هایی به فیلم‌نامه، رمان و داستان دارد، شکل و فرم و رسانه‌ای جداگانه و مستقل محسوب می‌شود. نخستین نمایشنامه‌های موجود از دوران باستان و یونان باقی مانده‌اند. نمایشنامه‌ها در ساختارها و شکل‌های گوناگون نوشته می‌شوند، اما وجه اشتراک همهٔ آن‌ها ارائهٔ نقشهٔ راهی به کارگردان و بازیگران برای اجرا است. بعضی از نمایشنامه‌ها تنها برای خواندن نوشته می‌شوند؛ این دسته از متن‌های نمایشی را کلوزِت (Closet) نامیده‌اند. از مشهورترین نمایشنامه‌نویس‌های غیرایرانی می‌توان به «آیسخولوس»، «سوفوکل»، «اوریپید» (یونان باستان)، «شکسپیر»، «هارولد پینتر» (انگلستان)، «مولیر» (فرانسه)، «هنریک ایبسن» (نروژ)، «آگوست استریندبرگ» (سوئد)، «برتولت برشت» (آلمان)، «ساموئل بکت» (ایرلند) و «یوجین اونیل» (آمریکا) اشاره کرد. نام برخی از نمایشنامه‌نویس‌های ایرانی نیز «بهرام بیضائی»، «عباس نعلبندیان»، «اکبر رادی»، «غلامحسین ساعدی»، «بهمن فُرسی»، «محسن یلفانی»، «نغمه ثمینی»، «محمد رضایی راد»، «علیرضا نادری»، «محمد یعقوبی»، «محمد رحمانیان» و «محمد چرمشیر» بوده است.

کتاب انگار بارون می‌باره را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب مناسب علاقه‌مندان به تئاتر، نمایشنامه‌های اجتماعی و آثار طنزآمیز است. همچنین کسانی که به تحلیل روابط انسانی در بستر مفاهیم مدرن اقتصادی علاقه دارند، می‌توانند از این اثر لذت ببرند.

بخشی از کتاب انگار بارون می باره

«لورانس: نمی‌دونم.

برونو: یعنی چی نمی‌دونم؟ وقتی گذاشتیش روی میز حتماً واسه یه نفر هست دیگه! واسه ترزا نیست؟

لورانس: امروز چهارشنبه‌ست. ترزا دوشنبه‌ها و پنجشنبه‌ها می‌آد. چی می‌گی؟

برونو: چرا صد یورو گذاشتی روی میز؟

لورانس: من هیچی نذاشتم اونجا... نمی‌دونم این اسکناس از

کجا اومده.

برونو: جالبه... مطمئنی؟

لورانس: عقلم کم نشده. این اسکناس واسه من نیست، خب؟

برونو: پس کی گذاشته اینجا؟

لورانس: شاید خودت گذاشتی.

برونو: نه من نذاشتم. این پول واسه من نیست... شاید...

برونو به سوی پالتویش می‌رود و کیف پولش را برمی‌دارد و پول‌هایش را می‌شمرد.

لورانس: پول توئه؟

برونو: صبر کن لورانس! گفتم که مال من نیست... پول من نیست.

لورانس: چرا توی کیف پولت رو می‌گردی؟

برونو: نمی‌گردم! فقط دارم نگاه می‌کنم که چقدر پول دارم...

لورانس: اگه داری می‌گردی یعنی مطمئن نیستی...

برونو: مطمئنم، من دوتا اسکناس پنجاه یورویی داشتم... حالا هم اینجان... (آن‌ها را بیرون می‌آورد) ببین... دوتا اسکناس پنجاه‌تایی.

لورانس: پنجاه و پنجاه می‌شه صد.

برونو: خب که چی؟

لورانس: هیچی... دارم سعی می‌کنم بفهمم. همین...

برونو: چی رو بفهمی؟ من دوتا اسکناس پنجاه‌تایی دارم. چه ربطی به یه اسکناس صدتایی داره؟ اسکناس که بچه نمی‌زاد! اون‌ها تولیدمثل نمی‌کنن.

لورانس: با من مثل احمق‌ها حرف نزن! دارم فکر می‌کنم همین! حتماً توضیحی داره دیگه... (لورانس زمین را نگاه می‌کند. روی میز، جایی که اسکناس قرار گرفته بود خم شده و سقف را نگاه و مسیر میز تا بالای کتابخانه را بررسی می‌کند) اینجا پیداش کردی؟»

نظری برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۵۹٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۳

تعداد صفحه‌ها

۱۰۷ صفحه

حجم

۵۹٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۳

تعداد صفحه‌ها

۱۰۷ صفحه

قیمت:
۳۳,۰۰۰
۹,۹۰۰
۷۰%
تومان