کتاب اراده آزاد
معرفی کتاب اراده آزاد
کتاب اراده آزاد نوشتهٔ توماس پینک و ترجمهٔ جواد دانش است. انتشارات علمی و فرهنگی این کتاب در حوزهٔ فلسفه را منتشر کرده است.
درباره کتاب اراده آزاد
توماس پینک در کتاب اراده آزاد به بررسی مسئلۀ دیرپای «ارادۀ آزاد» میپردازد و ضمن اشاره به تطور تاریخی آن کوشیده است تا راهحلی برای آن عرضه کند. نویسنده در این اثر ضمن تحلیل مفردات آزادی و اراده و تبیین نقش و جایگاه آزادی در اخلاق، بر تعارض محتمل میان آزادی اراده و اختیار انسان با اموری چون علم پیشین الهی، تأثرناپذیری خداوند و مشیت همهتوان او ــ که در قرون وسطی مورد توجه بوده است ــ و نیز ناسازگاری ارادۀ آزاد با تعین و ضرورت علّی پدیدهها در جهان ــ که در دنیای مدرن مطرح بوده است ــ اشاره شده و سنخ اخیر مورد بررسی قرار گرفته است. توماس پینک در این اثر تلاش کرده است تا در دو فصل آخر، به مدد رهانیدن کنشهای انسان از سائقهای ضروری بیرونی و پیوند آنها به تصمیماتی که درگرو علل پیشینی چون امیال نیستند، از اختیارگرایی دفاع کند. کتاب حاضر در هشت فصل نگاشته شده که عنوان آنها عبارت است از «مسئلۀ ارادۀ آزاد»، «آزادی به معنای ارادۀ آزاد»، «عقل و خرد»، «طبیعت»، «اخلاق بدون آزادی؟»، «تردید در مورد آزادی اختیارگروانه»، «خود ـ تعینی و اراده» و «آزادی و جایگاه آن در طبیعت».
خواندن کتاب اراده آزاد را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران فلسفه و علاقهمندان به مطالعه در باب ارادهٔ آزاد پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب اراده آزاد
«بنابراین، مسئله این نیست که اعمال آزاد نمیتوانند علت داشته باشند. حتی اختیارگرایان میپذیرند که عمل آزاد میتواند عللی داشته باشد، مشروط به اینکه این علل پیشین تعینبخش و ایجابکننده نباشند. در مقابل، مسئله این است که اگر، بر طبق فرض هابز، معلول علل پیشین بودن چیزی است که عمل را بهصورت عمل درمیآورد، آنگاه همان هویت عمل حاصل نوعی تأثیر علّی خواهد بود که تهدیدی برای آزادی است زیرا آزادی، در صورتی که محتمل باشد، ناگزیر محدود خواهد شد. آزادی اختیارگروانه بهمنزلۀ چیزی است که به واسطۀ همان ماهیت عمل تهدید میشود. چنین تهدیدی برای آزادی نامعقول است. آزادی چیزی است که استعداد ما برای عمل کردن امکان تحقق آن را فراهم میکند. از این رو، همین استعداد نمیتواند بهنحو موجّهی و به سبب طبیعتش تهدیدی برای آزادی و در تعارض با آن باشد.
مسئلۀ تحقق مهم به نظر میرسد. ولی مانند خیلی از مسائل بیش از یک راهحل ممکن دارد. البته، با کنار گذاشتن مفهوم اختیارگروانۀ آزادی میتوان مسئله را حل کرد. میتوان، به تبعیت از هابز، آزادی را با شکلی از اراده داشتن ــ یعنی استعداد عمل طبق میل و خواست ــ یکی دانست. و مسلماً چنین باوری تنش بین آزادی و عمل را حل خواهد کرد. آزادی و استعداد ما برای عمل، بیهیچ تعارضی، کم و بیش همانند خواهند بود. هر دو را میتوان بر حسب همان استعداد عام، یعنی استعداد اراده داشتن، تبیین کرد.
اما چرا مفهوم اختیارگروانۀ آزادی را کنار بگذاریم؟ چرا، به جای آن، تصور مبتنی بر اندیشۀ هابز دربارۀ عمل را که اینچنین دردسرساز است رها نکنیم؟ در هر صورت، دیدیم که فهم متعارف، عمل را به اراده داشتن ــ برای آنچه انجام میدهیم، به مثابۀ معلول انگیزشها و محرکهای پیشین، مثلاً بر اساس یک میل پیشین برای انجام دادن آن ــ محدود نمیکند. فهم متعارف، مانند نظریۀ سنتی ارادهمحور، عمل را تا حدی بسط میدهد که برخی از انگیزههای پیشین را نیز در برگیرد، نظیر تصمیمات قبلی و شکلگیری نیاتی که بر اساس آنها بسیاری از کارها، همچون عبور کردن از خیابان، را به طور ارادی انجام میدهیم. این تصمیمات محرک، عمل به شمار میآیند، هر چند که خودشان معلول تصمیمات یا امیالی برای تصمیمگیری نباشند. در ادامه، بحث خواهم کرد که، حداقل در اصل، ممکن است این تصمیمات ما نیز کاملاً بیعلت باشند.
پس شاید اعمال حقیقی ــ یعنی هدفمندی حقیقی ــ را بتوان در تصمیمها یافت، اما به شکل کاملاً مستقل از علیت پیشین. شاید تصمیمات همان اعمال حقیقتاً هدفمند تلقی شوند، بدون آنکه امیال پیشین علت آنها باشند و ما را مجبور به اتخاذ آنها نمایند. در این حالت، تنش میان آزادی اختیارگروانه و عمل از بین خواهد رفت. ماهیت عمل دیگر به گونهای تبیین نخواهد شد که تهدیدی برای آزادی اختیارگروانه باشد.»
حجم
۳۷۴٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۱۵۶ صفحه
حجم
۳۷۴٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۱۵۶ صفحه