
کتاب بزی پرستار و نقشه شیطانی
معرفی کتاب بزی پرستار و نقشه شیطانی
کتاب بزی پرستار و نقشه شیطانی نوشتهٔ آر. ای. اسپرات و ترجمهٔ معصومه رستم زاد است. گروه انتشاراتی ققنوس این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. این داستان برای کودکان نوشته شده و از مجموعهٔ «بزی پرستار» است.
درباره کتاب بزی پرستار و نقشه شیطانی
کتاب بزی پرستار و نقشه شیطانی یکی از کتابهای مجموعهٔ «بزی پرستار» است. بزی پرستار، بز پرندۀ فریبندهای است که از دست رئیس ظالم سیرک فرار کرده و توی خانۀ آقای «گرین» که آدم خسیسی است زندگی میکند. او در این خانه از «درک»، «سامانتا» و «مایکل»، سه بچۀ آقای گرین پرستاری میکند. آقای گرین اصلاً مایل نیست یک بز از بچههایش نگهداری کند و میخواهد یک پرستار انسان برای بچههایش استخدام کند، اما بچهها دوست ندارند هیچ زن دیگری جای مادر مرحومشان را که طبق گفتۀ پدرشان خیلی تصادفی در حادثۀ قایق سواری مرده، بگیرد. بچهها علاقهٔ زیادی به بزی پرستار دارد. در کتاب در بزی پرستار و نقشۀ شیطانی، آقای گرین تصمیم گرفته است از دست بچههایش راحت شود. او چه راهکاری به ذهنش رسیده است؟ بزی پرستار و بچهها در این میان چه میکنند؟ این داستان را بخوانید تا بدانید.
خواندن کتاب بزی پرستار و نقشه شیطانی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به همهٔ کودکان پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب بزی پرستار و نقشه شیطانی
«بزی پرستار برای پیدا کردن تکهای کیک کیفدستیاش را زیرورو و به مایکل توصیه کرد: «فقط قبل از اینکه کیک را بگذاری توی دهانت، نفس عمیقی بکش و بعد زود کیک را بجو.»
مایکل هر کاری بزی پرستار گفت انجام داد و آخرسر به این نتیجه رسید که خوردن کیک اسنفجی به خطرش میارزد, اما خیلی زود احساس کمبود اکسیژن بر گرسنگی غلبه کرد.
بزی پرستار به دوروبر اتاق انتظار نگاهی انداخت. دوست نداشت منتظرش بگذارند. اتاقی که فقط برای انتظار کشیدن باشد برایش نشانهٔ خیلی بدی بود. هیچوقت توی بستنیفروشی یا شیرینیپزی معطل نشده بود. به نظرش کسانی که بستنی درست میکردند و شیرینیپزها خیلیخیلی مهمتر و حرفهایتر از دکترها بودند.
وقتی وارد مطب دکتر شده بودند، خانم منشی به بزی پرستار اطمینان داده بود که زیاد منتظر نمیماند. اما برداشت منشی از زمان اصلاً با هیچکدام از مفاهیم معمولِ زمان مطابقت نداشت. بزی پرستار داشت فکر میکرد آیا مغز خانم منشی توی جهان موازی زندگی میکند که برایش یک ساعت واقعاً با پنج ثانیه برابر است, چون بیست دقیقه بود که آنجا منتظر نشسته بودند و توی این مدت هیچکس از اتاق دکتر بیرون نیامده و هیچکس هم نرفته بود تو. از آنجا که شش نفر جلوتر از بزی پرستار و مایکل تو نوبت بودند، معلوم بود آنها حالاحالاها آنجا هستند.»
حجم
۱۷۲٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۴۸ صفحه
حجم
۱۷۲٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۴۸ صفحه