کتاب در جبهه غرب خبری نیست
معرفی کتاب در جبهه غرب خبری نیست
کتاب در جبهه غرب خبری نیست نوشتهٔ اریش ماریا رمارک و ترجمهٔ رضا جولایی است. نشر چشمه این رمان معاصر آلمانی را روانهٔ بازار کرده است.
درباره کتاب در جبهه غرب خبری نیست
کتاب در جبهه غرب خبری نیست (All Quiet on the Western Front/ Im Westen nichts Neues) رمانی است آلمانی به قلم اریش ماریا رمارک که در سال ۱۹۲۹ منتشر شد. این رمان حاوی داستانی است که در جریان جنگ جهانی اول اتفاق میفتد. این رمان را مشهورترین رمان ضد جنگ در سراسر جهان دانستهاند. این اثر دو ماه پیش از انتشار بهصورت کتاب در روزنامهٔ «وسیش» و با عنوان «گزارش سربازی از جبهههای جنگ» چاپ میشد. استقبال خوانندگان بهگونهای بود که به این خاطر روزنامه تیراژ خود را افزایش داد. نویسندهٔ این اثر، تنها شش هفته در خط مقدم جبهه در جنگ جهانی اول حضور داشت، اما این مدت زمان کافی بود که پس از جنگ دیگر نتواند به زندگی معمولی بازگردد و از افسردگی، دلهره و ترس رنج ببرد. تمام رمان بهصورت اولشخص و از زبان شخصیت اصلی آن (سربازی به نام «پل بایمر») نقل میشود؛ بهجز پاراگراف آخر کتاب که حاوی خبری دربارهٔ پل بایمر است. پل بایمر و تعدادی از همکلاسیهایش تحتتأثیر سخنرانیهای میهنپرستانهٔ معلمشان، داوطلبانه در ارتش نامنویسی کردهاند، اما پس از تجربهٔ واقعیتهای جنگ به این نتیجه میرسند که حس ملیگرایی و وطنپرستی که با اعتقاد به آن به ارتش پیوستند، اکنون به نظرشان پوچ و توخالی میرسد و جنگ چهرهٔ باشکوه و غرورآفرینش را نزد آنها از دست میدهد. «در جبههٔ غرب خبری نیست» از کتابهایی بود که در دوران آلمان نازی به اتهام «خیانت به سربازان» مضر تشخیص داده و طعمهٔ کتابسوزی شد. سوزاندن نسخههای این کتاب به ابتکار دانشجویان نازی در مهٔ ۱۹۳۳ در میدان اپرای برلین صورت گرفت. «هربرت گوتیار»، رهبر انجمن دانشجویان آلمان پیش از آغاز این مراسم اعلام کرد که تصمیم دارند علیه روح ضد آلمانی در این کشور مبارزه کنند؛ به این خاطر او کتابهای ضد آلمانی را بهدست شعلههای آتش میسپرد. از نظر بسیاری، این کتاب بزرگترین رمانی است که دربارهٔ جنگ نوشته شده است. در سال ۱۹۳۰ از روی این کتاب فیلمی بهکارگردانی «لوئیس مایلستون» ساخته شد. فیلمنامهٔ این اثر توسط چند تن از هنرمندان آن دوره از جمله مکسول اندرسون، جورج ابوت، دل اندروز و سی. گاردنر سالیوان نوشته شد.
خواندن کتاب در جبهه غرب خبری نیست را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر آلمان و قالب رمان پیشنهاد میکنیم.
درباره اریش ماریا رمارک
اریش ماریا رمارک در ۲۲ ژوئن ۱۸۹۸ در آلمان به دنیا آمد. او نویسندهٔ مشهور آلمانی بود. عمدهٔ شهرت اریش ماریا رمارک، بهخاطر نوشتن رمان ضدّجنگ «در جبهه غرب خبری نیست»، است. این اثر باعث شد که رژیم نازی کتاب او را توقیف کند و تابعیتش هم لغو شد. رمارک خود تنها ۶ هفته در خط مقدم جبهه در جنگ جهانی اول حضور داشت، اما این مدت زمان کافی بود که پس از جنگ دیگر نتواند به زندگی معمولی بازگردد و از افسردگی، دلهره و ترس رنج ببرد. رمارک در ۲۵ سپتامبر ۱۹۷۰ در ۷۲سالگی و در سوئیس چشم از دنیا فروبست.
بخشی از کتاب در جبهه غرب خبری نیست
«تدارک حسابی میبینیم. فرصتی است که نهتنها میتوانیم خستگی جسم که خستگی روحمان را نیز درکنیم. باید از این فرصت نهایت استفاده را ببریم. جنگ خطرناکتر از آن است که فرصت احساساتی شدن بهمان بدهد. اما احساساتی نشدن زمانی ممکن است که اوضاع خیلی خراب نشود. از همهٔ اینها گذشته، جز آنکه عاری از احساسات باشیم راه دیگری نداریم. چنان عاری از احساسات که وقتی خاطرات روزهای قبل از جنگ را به یاد میآورم چندشم میشود. اما این خاطرات اندکی بیش نمیپایند.
ناچاریم همهچیز را تا آنجا که میتوانیم آسان بگیریم، پس از هر فرصتی نهایت استفاده را میبریم و در کنار وحشت از مرگ به کارهای مهمل میپردازیم. به این طریق به خود دلوجرئت میدهیم. راه دیگری نداریم. مشتاقانه تلاش میکنیم برای خود دلخوشی بیافرینیم، دلخوشیهایی مثل خوردن و خوابیدن.
اول از همه کف پناهگاه را با تشک میپوشانیم؛ تشکهایی که از خانهها میآوریم. ماتحت سربازان هم مثل آدمهای دیگر از لمیدن روی جای نرم احساس آسودگی میکند. فقط فضایی اندک در میان تشکها خالی میماند. بعد با پتو و لحافهای پَر قو آسایشگاه خود را مزین میکنیم. در خانههای دهکده هر چه بخواهیم پیدا میشود. من و آلبرت تختخوابی از چوب آبنوس پیدا میکنیم که قطعاتش از هم جدا میشود. سقفش به رنگ آبی است و دورتادورش تور دارد. وقتی به درون سرداب میکشیش مثل خر عرق میریزیم، اما حیف است که چنین چیزی را از دست بدهیم چون تا یکی دو روز دیگر هدف قرار میگیرد و متلاشی میشود.»
حجم
۲۴۲٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۲۰۲ صفحه
حجم
۲۴۲٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۲۰۲ صفحه
نظرات کاربران
نویسندهی این کتاب خاطرات خودش رو بهعنوان یک سرباز جوان در جنگ جهانی بیان میکنه. نویسنده افکار خودش در مورد جنگ رو در خلال روایت بیان میکنه که این افکار خواننده رو به تأمل وامیداره. با اینکه بخشهایی از کتاب
از ۵ ستاره هم بیشتر لیاقت داره. مدتها بود کتابی به این خوبی نخونده بودم. کاملا بی طرفانه واقعیات جنگ رو بیان میکنه و آدمو به فکر فرو میبره که چطور چند نفر خودخواهانه آتش جنگ میافروزند و باعث نابودی هزاران هزار
پاراگراف آخر کتاب که اسم کتاب از اون گرفته شده در کتاب موجود نیست امیدوارم عوامل طاقچه به این موضوع رسیدگی کنن
یکی از بهترین کتاب های ضد جنگ توصیفات یک جوان در جنگ جهانی اول از اتفاقات، مرگ های به غایت دردناک و زندگی و شادی های که شکل نگرفته از بین میرن کل کتاب و رسما هایلات کردم، به پهنای صورت
سلام به دوستان کتاب خوان .با خواندن این کتاب تمام مطالبی در مورد جنگ ایران و عراق که به عینه دیده و یا شنیده و خوانده بودم برایم زنده شد .در واقع همان دوستان کم سن و سال که یکباره
حتما توصیه میکنم کتاب رو بخونید و توصیفات وقایع و انگیزههای سربازان رو با انگیزههای رزمندههای دفاع مقدس مقایسه کنید. نوع تعامل بین افراد؛ پشت جبهه؛ انگیزههای و محرکهای سربازان... تفاوت مکتبها خیلی آشکار و عجیبن.
تلخ و گیرا و خوش خوان و سرراست. استفاده از ادبیات واقع گرایانه و جدی در خصوص جنگ، پرهیز از رمانتیک و فانتزی نشان دادن امور. هرچند نویسنده از توصیفات و ظرافت های ادبی تا حد نیاز و هدفش بهره