کتاب دفترچه های کتاب فروش
معرفی کتاب دفترچه های کتاب فروش
کتاب دفترچه های کتاب فروش نوشتهٔ جلال برجس و ترجمهٔ کریم اسدی اصل است. انتشارات مروارید این رمان معاصر اردنی را روانهٔ بازار کرده است.
درباره کتاب دفترچه های کتاب فروش
کتاب دفترچه های کتاب فروش حاوی رمانی است که در ۷ فصل نوشته شده است. جلال برجس که مقدمهٔ این رمان را در ۲ دسامبر ۲۰۲۱ نوشته، از برگرداندهشدن این اثر به پارسی ابراز خوشحالی کرده است. این رمان کوشیده است بحران انسان در یک مرحلهٔ دشوار را نشان دهد. نویسنده کوشیده است ما را به سفری به درون شخصیتهای این کتاب ببرد؛ کتابی که بیش از ۳ سال برای نگارش آن وقت گذاشته شده است. داستان این رمان که برندهٔ جایزهٔ ادبی مشهور «بوکر عربی» شده، چیست؟ بهگفتهٔ مترجم، این رمان نقابهای جامعهٔ عرب را برداشته و فقر و فساد و بیکاری در دنیای عرب را افشا کرده است. این رمان عدمپیشرفت و به قهقرارفتن را به نمایش گذاشته است. این رمان از تکنیک رمانهای پلیسی بهره گرفته و با آگاهی روانشناختی، وقایع را روایت میکند؛ همچنین نویسنده در نوشتن رمان تکنیک «چندصدایی» را به کار گرفته است. در طول رمان، نویسنده خواننده را در موقعیتهایی فراوان غافلگیر میکند و شخصیتهای معیوب قصهاش، ویرانی و پوچی مطلق جهان را نشان میدهد. از رمان «دفترچههای کتابفروش» که یکی از پرفروشترین رمانها در جهان عرب در سال ۲۰۲۱ شد، یک سریال تلویزیونی اقتباس شده است.
خواندن کتاب دفترچه های کتاب فروش را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر اردن و قالب رمان پیشنهاد میکنیم.
درباره جلال برجس
جلال برجس در ۳ ژوئن ۱۹۷۰ در روستای حنینا در استان مادبا در کشور اردن به دنیا آمد. او شاعر و نویسندهای اردنی است که در رشتهٔ مهندسی پرواز تحصیل کرده و چند سال در این رشته مشغول به کار بوده، اما پس از آن به کار روزنامهنگاری روی آورده و در مطبوعات اردن قلمفرسایی کرده است. او پس از مدتی به حرفهٔ اصلی خود (یعنی نویسندگی) بازگشت. انتشار آثار و نوشتههای ادبی این نویسنده از اواخر دههٔ ۱۹۹۰ آغاز شد. از او دو مجموعه شعر با عنوان «مانند هر شاخهٔ درختی» (۲۰۰۸) «ماه بدون منازل» (۲۰۱۱)، یک مجموعه داستان با عنوان «زلزلهها» (۲۰۱۲) و پنج رمان مانند «دفترچههای کتابفروش» منتشر شده است. «گیوتین خوابدیده» (۲۰۱۳)، «مارهای آتش» (۲۰۱۵)، «بانوان حواس پنجگانه» (۲۰۱۷) و رمان مشترک «داستانهای قهوهخانهٔ قدیمی» از دیگر آثار این نویسنده است. رمان «دفترچههای کتابفروش» (۲۰۲۰) را شاخصترین کتاب جالا برجس دانستهاند که برندهٔ جایزهٔ بوکر عربی سال ۲۰۲۱ شد. این نویسنده تا پیش از رمان «دفترچههای کتابفروش» موفق به کسب چند جایزه شده بود که مهمترین آنها جایزهٔ «کتارا» برای رمان «مارهای آتش» در سال ۲۰۱۵ بود. مجموعه داستان «زلزلهها» برندهٔ جایزهٔ خلاقیت «روکس بن زائد العزیزی» در سال ۲۰۱۲ شد. «گیوتین خوابدیده» برندهٔ جایزهٔ خلاقیت داستانی «رفقه دودین» در سال ۲۰۱۴ شد؛ همچنین رمان «بانوان حواس پنجگانه» از این نویسنده در سال ۲۰۱۹ به فهرست اولیهٔ جایزهٔ بوکر عربی راه یافته بود.
بخشی از کتاب دفترچه های کتاب فروش
«شب فرا رسید. هیاهو خوابید و سکوت بر خانه حکمفرما شد. روبهروی پنجره نشستم و به خانهها و پنجرههای روشن آنها که آغاز شب را اعلام میکردند، نگاه کردم. احساس پوچی میکردم زیرا همهچیز در من عوض شده بود. دیگر شب برایم آرام و اطمینانبخش نبود بلکه برعکس، وحشتانگیز بود و تبدیل شده بود به دری برای ورود دردها. دردهایی که حتی از منافذ دیوارها بیرون میآمدند. من زنی هستم که هیچچیز ندارد. چقدر دشوار است که بعد از آنهمه امید، ناگهان احساس تهی بودن بکنی. یک اشتباه ساده در بازی شطرنج میتواند باعث شکست شود و یک حرکت ساده میتواند امید به پیروزی را به تو بازگرداند.
دزد نقابدار در ماههای گذشته ذهن مرا به خود درگیر کرده بود. مسئله فقط یک دزدی معمولی نبود و این مرد دزدی عادی نبود. او شبیه کسانی بود که از دلِ درد بیرون آمدهاند و میخواهند درخت درد را از ریشه برکنند. دزدی رؤیاپرداز که نمیدانست ریشهٔ آن درخت از زمانی که قابیل برادرش هابیل را کشت، در زمین فرو رفته است. وقتی دربارهاش مینوشتم و تلاش میکردم راهی پیدا کنم که مرا به سردابهای مخفیاش برساند، او را در سفیدی کاغذ میدیدم که با نقابی بر صورتش راه میرفت؛ گویی نمیخواست که جهان، اندوه قدیمی و شرمساری او از کارش را ببیند. دربارهٔ او چندین مقاله نوشتم، تا جایی که برخی مرا کارشناس امور مربوط به او بهشمار آوردند.
ولی مقامات امنیتی دستور دادند که این کار را متوقف کنم. یک افسر امنیتی با من تماس گرفت و با لحن سرزنشآمیزی گفت: «خانم عزیز! تو داری یک دزد را تبدیل به یک اسطوره میکنی و مردم را به تقلید از او تشویق میکنی.» همان روز دستوری کتبی برای سردبیر فرستادند که دیگر به من اجازه ندهد دربارهٔ دزد نقابدار مقاله بنویسم و همچنین کاربران شبکههای اجتماعی را از ستایش او منع کردند. شاید داشتم خودم را سرگرم میکردم، یا اینکه با جانبداری از او میخواستم فراموش کنم در خالی کردن گنجهٔ درونیام ناتوان هستم. شاید هم چیز مبهمی ما دو نفر را به هم متصل میکرد.»
حجم
۳۳۰٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۳۵۲ صفحه
حجم
۳۳۰٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۳۵۲ صفحه
نظرات کاربران
{ 🔸🔸🔸🔸🔸 مطالعه نسخه چاپی 🔸🔸🔸🔸🔸} اولین کتابی بود که از ادبیات عرب میخوندم و چون فرهنگشون شبیه ما هست حس همزاد پنداری بیشتری رو از ما طلب میکنه.... 〽️/ داستان درمورد فردی به نام ابراهیمه که امید به زندگیشو