کتاب سرگذشت آب و آتش؛ آذرگان
معرفی کتاب سرگذشت آب و آتش؛ آذرگان
کتاب آذرگان (سرگذشت آب و آتش)، نوشتهٔ بهار برادران، رمانی تاریخی، با آمیزهای از تخیل نویسنده و مضمونی عاشقانه است که در ادامه رمانهای دیگر بهار برادران با نام های مهرگان و آبانگان نوشته شده است. آذرگان قصهٔ عشق پر فراز و فرود دو شاهزاده از دو سرزمین همسایه است.
درباره کتاب آذرگان (سرگذشت آب و آتش)
داستان آذرگان (سرگذشت آب و آتش) در اوایل قرن ششم میلادی و در سرزمین ارمنستان میگذرد که بخشی از قلمرو شاهان ساسانی است. دایانا نوه مرزبان ارمنستان که از تیسفون به وطنش بازگشته است از طریق گیتی ندیمه مخصوصش متوجه میشود که عمویش او را احضار کرده است. او که تنها بازمانده خاندان مرزبان قبلی ارمنستان است باید با پسر عموی کوچکترش هوان ازدواج کند. اما دایانا دل در گرو شاهزاده ایرانی، پوریا دارد و آرزو میکند که پوریا شاه ایران شود و او را بازگرداند. در ادامه داستان و در آذرگان با بخش دیگری از زندگی پرماجرای دایانا و تاریخ ایران عهد ساسانی همراه میشویم.
بهار برادران در نوشتن کتاب آذرگان (سرگذشت آب و آتش) تلاش کرده است تا داستان بر پایهٔ مستندات تاریخی نوشته شود اما در بخش عاشقانه، تخیل نویسنده بهخوبی پرواز کرده است و روایت زیبایی از عشق و قدرت آفریده است.
کتاب آذرگان (سرگذشت آب و آتش) را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
اگر از طرفداران مطالعهٔ رمانهای تاریخی هستید و به تاریخ ایران و افسانههای عاشقانهٔ آن علاقهمندید، کتاب آذرگان (سرگذشت آب و آتش) برای شما است.
بخشی از کتاب آذرگان (سرگذشت آب و آتش)
از افکارم بیرون میآیم. قلبم به تندی بر سینهام میکوبد. نباید بیدلیل نگران باشم. مطمئنم اتفاقی برای کارن نیفتاده است. حتما حالش خوب است. ممکن است از پاسخم به سوال آخرش کمی رنجیده باشد اما... چند نفس عمیق میکشم. افکارم را که دوباره تلاش میکنند در ذهنم بنشینند، کنار میگذارم و از اتاق خارج میشوم. به سمت عمارت اصلی میروم. چند خدمتکار و محافظ کنار عمارت ایستادهاند. پس اغلب بزرگان آمدهاند. از پلهها بالا میروم و وارد میشوم. همه از روی صندلی بلند میشوند. به سمتشان میروم. روی صندلی بالای میز مینشینم. بقیه نیز در جایگاهشان قرار میگیرند. فقط صندلی کارن خالی میماند. به همه نگاه میکنم و میگویم:
ـ خوش آمدید. ـ نامه را بلند میکنم. ـ همونطور که در جلسهٔ قبل گفتم، کیقباد پیشنهاد کردن سپهبد ارمنستان، فرمانده ماجج رو به عنوان سپهبد غرب ایران انتخاب کنن. امروز باید تصمیم بگیریم که این موضوع رو بپذیریم یا نه.
مشاور آندرانیک بیدرنگ میگوید:
ـ بانو! تنها دو سال از نظام جدیدی که کیقباد ایجاد کردن میگذره. هنوز خیلیها به خاطر کم کردن قدرت سپهبد بویه و تقسیم این عنوان بین چهار نفر ناراضی هستن. نمیتونیم خطر کنیم و فرمانده ماجج رو در چنین جایگاهی قرار بدیم.
مشاور وانانت در پاسخ میگوید:
ـ این تصمیم کیقباد خردمندانه بود. البته ممکنه به خاطر کم کردن قدرت سپهبد هم باشه اما تقسیم ایران به چهار بخش و تعیین فرماندهٔ کل برای هر بخش، باعث افزایش قدرت نظامی کشور و آمادگی بیشتر در برابر حملهها میشه. چون سیاست درستی پشت این کار هست، لازمه ما هم با کیقباد همراه بشیم.
ـ این سیاست درسته اما ارمنستان هنوز انقدر قدرت نداره که بتونه جلوی دربار تیسفون و قدرت خاندان اسپهبد بایسته. بهتره فعلا درگیر قدرت نشیم.
ـ مشاور آندرانیک! با کاری که ولیعهد در سال گذشته انجام دادن و مزدکیان رو به اون شکل قتلعام کردن، دیگه هیچ مخالفی جرئت نمیکنه جلوی کیقباد یا ولیعهد بایسته. پس لازم نیست نگران دربار تیسفون باشیم.
حجم
۵۰۰٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۶۴۰ صفحه
حجم
۵۰۰٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۶۴۰ صفحه
نظرات کاربران
سلام بر همگی! بالاخره آذرگان، جلد آخر سری سرگذشت آب و آتش، منتشر شد. امیدوارم بارها بیش از دو جلد قبل از این جلد راضی باشید و پایان داستان رو دوست داشته باشید. بی صبرانه منتظر شنیدن نظرات و انتقادات
سلام بسیار کتاب خوبی است از این نظر که تاریخ رو در قالب یک عاشقانه بیان کرده،من که تا قبل از خوندن این کتاب فکر میکردم به تاریخ علاقه ای ندارم الان واقعا علاقمند به تاریخ هستم متشکرم از خانم برادران
خیلی از خوندن این سه کتاب لذت بردم. شخصیتها به قدر ی برام ملموس بودن که تمام ذهن من رو در طول روز درگیر خودشون کرده بودن . ممنون از این پایان لذت بخش و شیرین خانم برادران یعنی اصن ما
سرگذشت آب و آتش این کتاب و به کسانی که به تاریخ علاقه ندارند پیشنهاد می کنم ! کتاب جوری با تاریخ آمیخته شده که نه تنها خسته کننده نیست بلکه خواننده رو جذب می کنه پس از مهرگان و آبانگان
بریده هارو میخونم بسیار دلنشینن ولی من دوازده سالگی عاشق شدم تا بیست و چهار سالگی التماس کردم بارها فک میکردم خیلی زشتم بی ارزشم چرا منو دوس نداره چرا منو پس میزنه مگه من چی کم داشتم مگه خانوادمون یه سطح نبود مگه هم کار نبودیم چی نبودم؟ فقط در
اونقدر این مجموعه برام دوست داشتنی بود که با تموم شدنش کلی ناراحت شدم و دوست داشتم خیلی بیشتر ادامه داشته باشه. یک عاشقانه جذاب بر پایه تاریخ کشورمون که اتفاقا بر خلاف خیلی کتب تاریخی اون قدر شیرین و دوست
عالی بود😍 احساس میکنم دلم واسه شخصیتای داستان تنگ میشه😢 ولی ای کاش داستان ادامه داشت تا درباره پیشگویی افسون میفهمیدیم چی میشه
در ابتدا با مهرگان همراه شدم،به توصیه ی دوستم.و اگر راستش را بخواهم بگویم آن اوایل کمی از کتاب دلسرد بودم؛اما وقتی که به پایان مهرگان رسیدم ،شور و علاقه ام برای خرید آبانگان پدیدار شد.من دوسال اخیر را با
سلام و عرض خسته نباشید . فوق العاده بود، فوق العاده... پایان مهرگان غمگین بود و آبانگان بار ها غمگین تر و آذرگان بارها دلنشین تر... آذرگان پر از آرامش بود، پر از عشق و پر از اتفاقات بی نظیر سرگذشت آب و
من به دایانا خرده میگیرم بخاطر اینکه خودم زن هستم و عاشق و شاید باور نکنید اگر بگم پوریا برای من در تصوراتم دقیقا شبیه همسرم بود.به نظرم پوریا نسبت به پادشاه بودنش و نسبت به زمانی که در اون