دانلود و خرید کتاب خودنگاره سبز ماری اندیای ترجمه بهناز خواجوی
تصویر جلد کتاب خودنگاره سبز

کتاب خودنگاره سبز

نویسنده:ماری اندیای
انتشارات:نشر قطره
دسته‌بندی:
امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب خودنگاره سبز

کتاب خودنگاره سبز نوشتۀ ماری اندیای و ترجمۀ بهناز خواجوی در نشر قطره به چاپ رسیده است. است. این داستان که تلفیقی از واقعیت و خیال است زندگی خانوادگی زنی فرانسوی و درگیر در روزمرگی‌ها و گفتگوهای درونی را توصیف می‌کند.

درباره کتاب خودنگاره سبز

داستان کتاب خودنگارهٔ سبز دربارۀ زندگی خانوادگی زنی در فرانسه است که دنیایش رسیدگی به امور خانه و فرزندان، دیدار با مادر و خواهرها و دوستانش خلاصه شده و در حصار این یکنواختی‌ها و روزمرگی‌ها، درگیر کشمکش‌ها و گفتگوهای درونی است. داستان خودنگارهٔ سبز ترکیبی است از داستان خیالی، خودزندگی‌نامهٔ حقیقی و تخیلی، خاطرات روزانه و عکس‌هایی جدید و قدیمی از زن‌ها، خانواده و منظره‌های گوناگون.

 این رمان در ۲۰۰۵ به سفارش ناشر فرانسوی، مرکور، برای مجموعهٔ ویژگی‌ها و تک‌چهره‌ها نوشته شد. ناشر این مجموعه از تعدادی نویسنده خواسته بود زوایای پنهان و تاریک شخصیت خود را در قالب یک خودنگاره بازگو کنند؛ اما از نظر اندیای نوشتن از زوایای پنهان زندگی‌اش مستلزم سخن‌گفتن از صداها و اشکال مبهمی بود که حس می‌کرد در خانه‌اش و در محیط پیرامونش در رفت‌وآمدند. اندیای خود در داستان به‌عنوان یکی از شخصیت‌ها، راوی و نویسنده، ظاهر می‌شود و از برخی جزئیات واقعی زندگی خود مثل محل زندگی، نام همسر، تاریخ و محل کنفرانس‌هایی که در آن‌ها شرکت کرده بود سخن می‌گوید. برخی رویدادهای داستان در جنوب غربی فرانسهٔ کنونی که محل زندگی نویسنده بوده است اتفاق می‌افتد. اندیای این جزئیات واقعی را با عناصر خیالی و فراطبیعی در هم می‌آمیزد و جهانی خلق می‌کند که جایی است میان واقعیت و خیال. نسخهٔ اصلی شامل مجموعه‌ای از عکس‌ها از زنانی است که راوی از آن‌ها با عنوان «زنان سبز» یاد می‌کند و به‌نظر می‌رسد سعی دارد از طریق آن‌ها به شناخت خود دست یابد.

خواندن کتاب خودنگاره سبز را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

خواندن این کتاب را به همۀ دوستداران ادبیات داستانی به‌ویژه علاقه‌مندان به سبک‌های فانتزی و زندگی‌نامه‌های خودنگار پیشنهاد می‌کنیم.

درباره ماری اندیای

 ماری اندیای در ۴ ژوئن ۱۹۶۷ در جنوب پاریس به دنیا آمد. او نوشتن را از مدرسه شروع کرد و در ۱۹۸۵ اولین رمانش به نام دربارهٔ آیندهٔ پربار را به چاپ رساند، در حالی‌ که ۱۷ سال بیشتر نداشت. از آن زمان بیش از ۲۰ جلد رمان، نمایشنامه و داستان کوتاه به رشتهٔ تحریر درآورده و موفق به دریافت جایزهٔ فمینا (رُزی کارپ، ۲۰۰۱) و جایزهٔ گنکور (سه زن قدرتمند، ۲۰۰۹) شده است. او یکی از نویسندگان شناخته‌شدۀ زن در ادبیات معاصر فرانسه است که به بازنمایی ادبیات وهم و خیال کلاسیک در دنیای امروز پرداخته است. رمان‌هایش دربردارندهٔ عناصر خیالی و درون‌مایه‌های جادویی و فراطبیعی است. خواندن رمان‌های ماری اندیای مثل شروع یک رؤیاست، لحظه‌ای بین خواب و بیداری که در آن واقعیت و رؤیا با هم ترکیب می‌شوند و خواننده در حالت خلسه از خود می‌پرسد آیا واقعاً بیدارم یا خواب می‌بینم؟

آثار وی جنجال‌های زیادی در بین منتقدان ایجاد کرده است چرا که بسیاری از منتقدان به‌دلیل دورگه‌بودن او را جزو نویسندگان فرانسوی‌زبان و نه فرانسوی به‌شمار می‌آورند، در حالی‌ که خود او معتقد است نویسنده‌ای است برآمده از فرهنگ و زبان و ملیت فرانسوی و چون بخش زیادی از زندگی‌اش را در فرانسه سپری کرده و آشنایی چندانی با فرهنگ سنگالی پدر خود ندارد در گروه نویسندگان فرانسوی جای می‌گیرد. موضوعاتی مانند هویت، وابستگی‌های فرهنگی و خاستگاه اجتماعی که از درون‌مایه‌های اصلی آثار اوست نشان‌دهندهٔ تأثیرپذیری این نویسنده از ادبیات مهاجرت و آفریقایی است.

سبک نوشتار اندیای منحصر به خود اوست. او برای بازگویی داستان‌هایش جهانی را خلق می‌کند که در ابتدا خواننده آن را واقعی می‌پندارد، سپس به‌آرامی و با استفاده از عناصر وهم و خیال، رئالیسم را با امر شگرف درمی‌آمیزد و حسی غریب و خاص در خواننده برمی‌انگیزد. تقریباً تمامی قهرمان‌های اندیای زن‌ هستند، گاهی زنانی جادویی و موهوم، گاهی واقعی، از پری دریایی گرفته تا جادوگر، از شبح تا دگرپیکر؛ اما ویژگی مشترک آن‌ها این است که حتی زمانی که موهوم‌اند کاملاً به این دنیا تعلق دارند و همیشه در عادی‌ترین شکل خود ظاهر می‌شوند و در موقعیت‌های روزمره و عادی قرار می‌گیرند. کشمکش‌هایی که زن آفریدهٔ اندیای با آن مواجه می‌شود، چه موهوم باشد و چه مربوط به این دنیا، می‌شود گفت نمادی از کشمکش‌های اجتماعیِ بزرگ‌تری هستند. درواقع، اندیای با خلق فضایی‌هایی پر از تردید و دلهره به مسائلی می‌پردازد که به‌عنوان معضل در جامعه مطرح هستند.

بخشی از کتاب خودنگاره سبز

«دسامبر ۲۰۰۳ ـ شب است و سطح رودخانهٔ گارون ساعت‌به‌ساعت در تاریکی بالا می‌آید.

همهٔ ما می‌دانیم دورتادور روستا سدهایی ساخته شده که جلوی روان شدن سیل را می‌گیرد و رودخانه می‌تواند بیش‌از نه متر از بستر خود بالا بیاید بی‌آنکه کسی غرق شود.

این را خوب می‌دانیم. هر کس تصمیم می‌گیرد در چنین ناحیه‌ای زندگی کند که همواره در معرض طغیان‌های گارون بوده قبل‌ از هر چیز این را می‌فهمد. اما آنچه امشب نمی‌دانیم این است که نیمه‌شب یا فردا چه خواهد شد؟ آیا مثل دفعهٔ قبل یعنی ده ماه پیش، آب تا لبهٔ سد بیشتر بالا نمی‌آید، یا مثل بیست و دو سال پیش سرریز می‌شود و کف خانه‌ها یا حتی طبقات و گاه کل خانه را غرق می‌کند.

باید صبر کرد و مراقب بود. وقتی آب به حدود هشت متر و نیم برسد توصیه می‌شود اتومبیل‌ها را در ورودی روستای مجاور پارک کنیم. هنوز این اتفاق نیفتاده.

باز هم باید صبر کرد و مراقب بود. صف طولانی و کند کامیون‌ها، اتومبیل‌ها، تراکتورها، کاروان‌ها و کمباین‌هایی که نیمه شب به سمت دیگر کانال حرکت می‌کنند هنوز پیدا نیست؛ گارون آن طرف نمی‌آید.

صبر می‌کنیم و مراقبیم. اما نه مثل زمانی که در برابر می‌سی‌سی‌پی، رود رُن یا دانوب هستیم که به پدرانی سالخورده می‌مانند؛ شکی نیست که گارون سرشتی زنانه دارد. امشب، این زن گندم‌گون و سنگین است و گویی آبستن حادثه.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۶۵٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۸۶ صفحه

حجم

۶۵٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۸۶ صفحه

قیمت:
۳۱,۰۰۰
۹,۳۰۰
۷۰%
تومان