کتاب معلم ادبیات فرانسه
معرفی کتاب معلم ادبیات فرانسه
کتاب معلم ادبیات فرانسه نوشتهٔ ماری اندیای و ترجمهٔ حانیه رییس زاده و ویراستهٔ مهشید نونهالی است. نشر قطره این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. این تکگویی به بررسی مضامینی همچون عشق، تنهایی، روابط انسانی و چالشهای زندگی زنان در جامعهٔ مدرن میپردازد.
درباره کتاب معلم ادبیات فرانسه
نمایشنامهٔ معلم ادبیات فرانسه یک مونودرام (تکگویی) و حاوی داستانی اجتماعی و عاشقانه از زندگی زنی به نام «مارگریت» است که در پاریس بهعنوان معلم ادبیات فرانسه فعالیت میکند. مارگریت در جستوجوی عشقی واقعی و پایدار است، اما با چالشها و موانعی در این مسیر روبهرو میشود. او با وجود حضور در جمع دانشآموزان و همکارانش، احساس تنهایی عمیقی میکند و به دنبال یافتن معنای عمیقتری در زندگی خود است. این نمایشنامه تصویری از روابط پیچیده و ظریف بین انسانها را به خواننده نشان میدهد. با این اثر، چالشهای متعدد در زندگی یک زن در جامعهٔ مدرن نمایان میشود. ماری اندیای در این اثر نمایشی، شخصیتهایی واقعگرایانه خلق کرده تا خواننده را با چالشهای عاطفی و اخلاقی خود همراه کند. این مونودرام با جزئیات دقیق، تصویری واقعی از زندگی در پاریس و دغدغههای انسانهای مدرن ارائه داده و با روایتی جذاب و پرکشش، میتواند خواننده را تا انتها با خود همراه کند.
نمایشنامه متنی است که برای اجرا بر روی صحنه و یا هر مکان دیگری نوشته میشود. هر چند این قالب ادبی شباهتهایی به فیلمنامه، رمان و داستان دارد، شکل و فرم و رسانهای جداگانه و مستقل محسوب میشود. نخستین نمایشنامههای موجود از دوران باستان و یونان باقی ماندهاند. نمایشنامهها در ساختارها و شکلهای گوناگون نوشته میشوند، اما وجه اشتراک همهٔ آنها ارائهٔ نقشهٔ راهی به کارگردان و بازیگران برای اجرا است. بعضی از نمایشنامهها تنها برای خواندن نوشته میشوند؛ این دسته از متنهای نمایشی را کلوزِت (Closet) نامیدهاند. از مشهورترین نمایشنامهنویسهای غیرایرانی میتوان به «آیسخولوس»، «سوفوکل»، «اوریپید» (یونان باستان)، «شکسپیر»، «هارولد پینتر» (انگلستان)، «مولیر» (فرانسه)، «هنریک ایبسن» (نروژ)، «آگوست استریندبرگ» (سوئد)، «برتولت برشت» (آلمان)، «ساموئل بکت» (ایرلند) و «یوجین اونیل» (آمریکا) اشاره کرد. نام برخی از نمایشنامهنویسهای ایرانی نیز «بهرام بیضائی»، «عباس نعلبندیان»، «اکبر رادی»، «غلامحسین ساعدی»، «بهمن فُرسی»، «محسن یلفانی»، «نغمه ثمینی»، «محمد رضایی راد»، «علیرضا نادری»، «محمد یعقوبی»، «محمد رحمانیان» و «محمد چرمشیر» بوده است.
خواندن کتاب معلم ادبیات فرانسه را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران ادبیات نمایشی فرانسه و قالب نمایشنامه (تکگویی) پیشنهاد میکنیم.
درباره ماری اندیای
ماری اندیای در ۴ ژوئن ۱۹۶۷ در جنوب پاریس به دنیا آمد. او نوشتن را از مدرسه شروع کرد و سال ۱۹۸۵ اولین رمانش به نام «دربارهٔ آیندهٔ پربار» را به چاپ رساند. در ابتدای قرن تازه، موفق شد با نگارش رمان «رزی کارپ»، جایزهٔ ادبی فمینا را به دست آورد. او در سال ۱۹۹۹ با اثری به نام «هیلدا» پا به عرصهٔ نمایش گذاشت؛ نمایشنامهای که خیلی زود در سراسر اروپا روی صحنه رفت و جایزهٔ نقد ادبی را از آنِ خود کرد. ۴ سال بعد نمایشنامهٔ «بابا باید غذا بخورد» بود که او را بهعنوان نمایشنامهنویس صاحبسبکی به محافل ادبی و هنری فرانسه معرفی کرد و خیلی پیش از آنکه کسب جایزهٔ ادبی گنکور نام او را در فهرست نوابغ رماننویسی معاصر قرار دهد، او را شایستهٔ دریافت جایزهٔ استعداد جدید تئاتر در سال ۲۰۰۳ از جانب انجمن نویسندگان و کارگردانان نمایشی کرد. نمایشنامههای ماری اندیای خیلی زود در سالنهای بزرگ و کوچک تئاتر فرانسه و سالنهای بینالمللی جای خود را پیدا کرد و به زبانهای مختلف ترجمه شد. تئاتر اندیای در ادامهٔ جریانهای نمایشی تاریخ معاصر فرانسه قرار میگیرد. تئاتر اندیای مسائل اجتماعی، نژادی و انواع خشونتهایی را به نمایش میگذارد که جامعهٔ کنونی در عصر جهانیسازی به آن خو گرفته است. اندیای خواننده یا تماشاگر را در برابر تناقضات جامعهای چندفرهنگی و عمیقاً هژمونیک قرار میدهد که تنها مرجع قضاوت، تردشدن و وانهادگی در آن بهسادگی رنگ پوست است، خواه این رنگ سیاه باشد و خواه سفید. هنر او سراسر بر اساس پارودی است و راهحل و گرهگشایی جایی در آثارش ندارد. او تنها آنچه را میبیند و پیشبینی میکند روایت میکند و قضاوت را به خواننده و تماشاگر و یافتن راهحل را به اهلش وا میگذارد.
بخشی از کتاب معلم ادبیات فرانسه
«دلم میخواست میدانستم بابت بردنم تا آستانهٔ گریه بابت اینکه صدای نافذم را برای گوش خودم تیز و تحملناپذیر کرده؟
احساسات و وحشت درهمآمیخته غفلت از هرگونه خویشتنداری اشتباه او بود؟
خیلی دلم میخواست میدانستم خیلی دلم میخواست میدانستم خیلی دلم...
دلهرهٔ گنگی بر من چیره میشد وقتی صدای خودم را میشنیدم که بیشازحد بلند و بیشازحد محکم و با قلبی بیشازحد بیاختیار با شاگردانی سرکش حرف میزدم
و البته یک جور هیجان: دانیِلّا چه فکری در مورد این ماجرا میکند واقعاً چه فکری در موردش میکند و قرار است مارهایش به کدام طرف صفیر بکشند؟
حالا دیگر باید کمی استراحت کنم.
شما هم کامل آن بالا در پاگردم مستقر شدهاید و من فقط اولین پلههای راهپله برایم باقی مانده شما حقّ مسلّمتان را دارید و من فقط خطاهای پیشپاافتادهام را دارم خستهام.
در مارسِیْ خودم از خودم دختر جوانی طراحی کردم تماموکمال مطلوب برای ازدواجکردن برای عشقورزیدن دیپلم دبیرستانم را با درجهٔ ممتاز بهدست آوردم پنهانی و بهتدریج شروع کردم به رنگکردن موهایم به بورِ اخرایی که از آنزمان دیگر خودِ من است همانطور که من گابریِلوَهرانام.
موهای آن زنی که دیگر نیستم هنوز پر از هالههای رنگینی بود که بهنظرم نگرانکننده میآمد.
مطلوب برای ازدواجکردن برای عشقورزیدن با پسر واقعاً بسیار خوبی ازدواج کردم که خانوادهٔ سرشناسی داشت فراتر از آرزوهای من (شراب را در تنگ کریستال آمادهٔ پذیرایی میکردند اسم موسیقیدانهای باروک را روی گربههایشان میگذاشتند موقع غذاخوردن با ظرافت شوخی میکردند هرگز داد و فریاد نمیکردند).»
حجم
۵۵٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۷۰ صفحه
حجم
۵۵٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۷۰ صفحه