کتاب ایالات نیست در جهان
معرفی کتاب ایالات نیست در جهان
کتاب ایالات نیست در جهان نوشتهٔ جواد مجابی است. گروه انتشاراتی ققنوس این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. این رمان نخستینبار در سال ۱۳۹۹ در ۶۶۰ نسخه منتشر شد.
درباره کتاب ایالات نیست در جهان
جواد مجابی در کتاب ایالات نیست در جهان روایتی از زندگی در جهانی نامشخص را بازگو میکند و به زیست افرادی اشاره دارد که آنقدر کوچکند که در دنیای حسی انسانها جای نمیگیرند و درعینحال آنچنان وسیعند که گاه هوش و ذهن آدمی نیز از درک آنها حیرت میکند. مهمترین ویژگی این رمان، زبان روایی آن است که وامدار حس شاعرانه و تجربههای نگارشی ژورنالیستی نویسنده است. این کتاب پنج فصل با نامهای «پارهٔ یک»، «پارهٔ دو»، «پارهٔ سه»، «پارهٔ پنج» و فصل آخر با نام «پارهٔ دیگر» دارد و نبودن پارهٔ چهارم جزئی از قصه است. محور اصلی داستان بر مبنای سوررئالیسم اجتماعی است و انتقادها و کنایهها به وضع موجود در جامعهٔ استعماری، سلطهٔ دیکتاتوری و سیستمهای توتالیتر جهان در کنار خفقان بسیار شدید، کشتارهای وحشیانه و جبر و سرمایهداری حاکم بر داستان، در فضایی بهظاهر تخیلی صورت میگیرد، ولی عناصر اصلی قصه واقعی هستند.
خواندن کتاب ایالات نیست در جهان را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران رمانهای ایرانی پیشنهاد میکنیم.
درباره جواد مجابی
جواد مجابی ۲۲ مهر ۱۳۱۸ در قزوین به دنیا آمد. او شاعر، نویسنده، منتقد ادبی و هنرهای تجسمی، نقاش، طنزپرداز و روزنامهنگار ایرانی است. از او آثار گوناگونی منتشر رسیده است. او برای مدت کوتاهی سردبیر مجلهٔ «دنیای سخن» نیز بود. جواد مجابی یکی از شناختهشدهترین روشنفکران و هنرمندان معاصر ایران است که نامش همیشه در میان بزرگان دیگر آمده است. از او بارها از سوی مجامع اروپایی و آمریکایی برای سخنرانی دربارهٔ هنر و ادبیات ایران دعوت شده است. او یکی از نمایندگان شاخص ادبیات معاصر ایران بهشمار میرود. آثار بسیار جواد مجابی در زمینههای زیر دستهبندی میشوند:
شناختنامه و مجموعه مقالات، سفرنامه، فیلمنامه، نمایشنامه، شعر، داستان کوتاه، رمان، گفتوگو و مصاحبه، پژوهش، داستان کودکان و طنز.
بخشی از کتاب ایالات نیست در جهان
«ما شهروندان آن خطه بیخاطره تصوری از سیل بنیانکن نداشتیم، به همین جهت وقتی یک شبانهروز باران بارید و شهرستان ما در گذرگاه کوهستانی قرار داشت، نهتنها بیمی به دل راه ندادیم، بلکه شادمانی گستردهای از این اتفاق نوظهور زیر بامهای خیس از باران و روشن از آذرخش جریان داشت. خوشحالی عظیم تازهیافته از اسرار طبیعت فروکش نکرده بود که خود را در رهگذر سیل دیدیم. با سیلاب عظیم خروشانی روبهرو شدیم با امواج بلند کوهوار که بین زمین و زمان جنبش داشت، دیوانهوار میغرید و از هر سو هجوم میآورد سنگ و درخت و رمه و خانههای ییلاقی بیرون شهر، در آن چون کاردستیهای توخالی کودکان بر آب بالا و پایین میشد. سیل دمان بنیادبرانداز نخست خانهها، باغها، کوچهها و خیابانهای شرقی را روبید و با ساکنان نعرهزنش به دوردست برد. اتومبیلها، ماشین کارخانهها، تأسیسات شهری، اجزای پارکها و سینماها گاه در بالای کوههای خروشان سیل رقصان بودند و گاهی در رهگذار لغزنده پرلوش و لجن بهسختی پیش رانده میشدند. باران غافلگیرکننده از بارش غیرعادیاش نایستاد، سیل مداوم زورآور شد و راه یافت به مرکز شهرستان با ادارات دولتیای که در آن بود. شنیدیم و به چشم دیدیم که اصل شهر با سیل رفت. حالا باریکهای از شهر مانده بود و ما در آن باریکه محصور بودیم. خدمات شهری، که دریافت شبانهروزی آن را امری بدیهی میشمردیم، از آب و برق و گاز و تلفن و هرچه خوردنی ناپدید شده بود و جاهایی در باریکه بهجامانده آتش میگرفت و منفجر میشد. بیمارستان ارتش و بنگاههای خدمات شهری با آب رفته بود و یک مشت آدم وحشتزده بیپناه مانده بود در خانههای درودیوارشان فروریخته. همه تا زانو در لجن و گنداب فرو رفته بودیم و زمین زیر پایمان میلرزید و تکیهگاهی جز تاریکی و مرگ نبود. اجساد گندان همشهریان و دامها و پرندگان عفونتی همهجاگیر و خفقانآور را دوروبر ما میچرخاند و از راه نفس در خون ما جریان میداد. بعضی از ما پیرزنان و پیرمردانِ جانعزیزِ عقلباخته به مدد روشنای گله به گله، که از خانههای آتش گرفته میآمد، بر اثر غریزهای جانوری، به تپههای بلند غربی پناه بردیم.»
حجم
۳۵۲٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۳۷۶ صفحه
حجم
۳۵۲٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۳۷۶ صفحه