کتاب آنگه که خود را یافتم
معرفی کتاب آنگه که خود را یافتم
کتاب الکترونیکی آنگه که خود را یافتم نوشتۀ اروین یالوم با ترجمۀ نازی اکبری در گروه انتشاراتی ققنوس چاپ شده است. این کتاب شرححال و زندگینامهای جذاب و تأثیرگذار از اروین یالوم، روانپزشک و نظریهپرداز برجسته رواندرمانی اگزیستانسیال است. یالوم در این اثر، زندگی شخصی و حرفهای خود را بازگو کرده و تجربیات و دیدگاههایش را درباره زندگی، معنا و مرگ به اشتراک میگذارد.
درباره کتاب آنگه که خود را یافتم
این کتاب دربرگیرنده سفری دراز در زندگی هشتاد و ششسالۀ اروین یالوم است. او در این اثر، داستان زندگیاش را از دوران کودکی در محلهای فقیرنشین در واشینگتن دیسی تا تلاشهایش برای موفقیت در مدرسه پزشکی و فعالیتهای علمی و حرفهای بازگو میکند. یالوم از موانع فرهنگی و اجتماعی پیش روی خود سخن گفته و نشان میدهد که چگونه توانسته این چالشها را به فرصتهایی برای پیشرفت تبدیل کند.
کتاب شامل تأملاتی صمیمانه و بیپرده دربارۀ سختیها، شادیها، حسرتها و دستاوردهای زندگی نویسنده است. یالوم همچنین به روایت خاطراتش از درمانجویان، نوشتههای فلسفی-روانشناختی و الهاماتش برای خلق آثاری مانند وقتی نیچه گریست و انسان موجودی یکروزه میپردازد.
اروین یالوم روانپزشک، نویسنده و استاد بازنشسته دانشگاه استنفورد است. او با ترکیب روانشناسی و فلسفه، به خلق آثاری پرداخته که تأثیری عمیق بر رواندرمانی و فهم شرایط انسانی گذاشتهاند. یالوم آثار زیادی در زمینۀ رواندرمانی گروهی و اگزیستانسیال نوشته است. این زندگینامه نهتنها داستانی شخصی، بلکه اثری برای تأمل در معنای زندگی و اهمیت یافتن معنا در میان سختیها و گذر زمان است. نویسنده در بخشی از کتاب از ترسهایش درباره مرگ و پایان اجتنابناپذیر زندگی سخن میگوید و سعی دارد راهی برای کنار آمدن با این واقعیت بیابد.
کتاب آنگه که خود را یافتم را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب مناسب علاقهمندان به روانشناسی، فلسفه، خودکاوی و معنای زندگی است. همچنین برای کسانی که به زندگینامههای الهامبخش از چهرههای برجسته علمی و فرهنگی علاقه دارند، خواندن این اثر توصیه میشود.
درباره اروین یالوم
اروین دیوید یالوم (Irvin David Yalom) در سال ۱۹۳۱ میلادی و در واشنگتن دیسی در ایالات متحدهٔ آمریکا به دنیا آمد. او روانپزشک هستیگرا و نویسندهٔ آثار داستانی و غیرداستانی است. در ایران، بهعنوان نویسندهٔ رمانهای روانشناختی، بهویژه رمان مشهور «وقتی نیچه گریست» شهرت دارد. یالوم جایزهٔ انجمن روانپزشکی آمریکا را در سال ۲۰۰۲ میلادی دریافت کرد. اروین یالوم دانشآموختهٔ رشتههای پزشکی (در ۱۹۵۶ م.) و روانپزشکی (در ۱۹۶۰ م.) است. او پس از خدمت سربازی در سال ۱۹۶۳ استاد دانشگاه استنفورد شد و در همین دانشگاه بود که الگوی روانشناسی هستیگرا یا اگزیستانسیال را پایهگذاری کرد. یالوم برای شرح تجربیات درمانی و ثبت آنها و همچنین برای کمک به روان انسانها کتابهایی داستانی و غیرداستانی نوشته است که همواره دیده و خوانده شدهاند. او به گفتهٔ خودش، برای نوشتن کتابهای معروفی همچون «وقتی نیچه گریست» و «دژخیم عشق» که آمیزهای از روانشناسی و فلسفه هستند، از چیزهایی الهام گرفته است. نخستین کتابی که یالوم بهصورت رمان نوشت «هر روز کمی به هم نزدیکتر» (۱۹۷۴) نام داشت؛ رمانی که با استفاده از تجربههایش در جلسات درمان با بیماران، آن را بهشیوهای جذاب و با کمکِ ۲ راوی روایت کرد.
بعضی از آثار داستانی یالوم عبارتند از: (۱۹۸۹) جلاد عشق و دیگر داستانهای روان درمانی، (۱۹۹۲) وقتی نیچه گریست، (۱۹۹۶) دروغگویی روی مبل، (۱۹۹۹) مامان و معنی زندگی، (۲۰۰۵) درمان شوپنهاور، (۲۰۰۴) پلیس را خبر میکنم، (۲۰۱۲) مسئلهٔ اسپینوزا، (۲۰۱۵) خلقشدگان در یک روز و داستانهای رواندرمانی دیگر، انسان موجودی یکروزه (و قصههای دیگری از رواندرمانی).
بعضی از آثار غیرداستانی یالوم عبارتند از: (۱۹۷۰) تئوری و عمل در رواندرمانی گروهی، (۱۹۸۰) رواندرمانی اگزیستانسیال، (۲۰۰۱) هنر درمان (نامهای سرگشاده به نسل جدید رواندرمانگران و بیمارانشان)، (۲۰۰۸) خیره به خورشید نگریستن (غلبه بر وحشت از مرگ)، (۱۹۹۷) یالومخوانان [گلچینی از مشهورترین آثار اروین یالوم]، من چگونه اروین یالوم شدم (۲۰۱۷)، مسئلهٔ مرگ و زندگی است.
در سینما نیز فیلمهایی با الهام از آثار اروین یالوم ساخته و منتشر شدهاند: فیلم مستند «پرواز از مرگ» (۲۰۰۳)، وقتی نیچه گریست (۲۰۰۷) بهکارگردانی Pinchas Perry که دیدار خیالی فریدریش نیچه (فیلسوف آلمانی) و یوزف برویر (پزشک اتریشی) و رابطهٔ پر فرازونشیب آنها را روایت میکند و فیلم Yalom's cure بهکارگردانی Sabine Gisiger که در سال ۲۰۱۵ ساخته شد.
بخشی از کتاب آنگه که خود را یافتم
«رابطه کاری من با مایکل همیشه خوب بود. ما در همان جلسه اول آشنایی به هم پیوند خوردیم، و بارها در مواقع مختلف به من گفته بود که تنها کسی هستم که واقعاً احوال او را میفهمم و درک میکنم. طی سال اول درمان، در مورد هویت سردرگم خود سخنها گفته بود. آیا او واقعاً آن دانشجوی برجسته و تحسینبرانگیزی بود که از همگان پیشی گرفته بود؟ یا آن مفتخور ولگردی که تمام وقت اضافی خود را صرف ژتونبازی در قمارخانهها میکرد؟
یک بار، زمانی که او برای هویت گیج و سردرگم خود ضجه و زاری میکرد، داستان فارغالتحصیلی خودم از دبیرستان روزولت در واشینگتن دیسی را برایش بازگو کردم. از یک طرف، به من اطلاع داده بودند که جایزه شهروندی دبیرستان روزولت را در مراسم فارغالتحصیلی به من اهدا خواهند کرد. از طرف دیگر، در سالهای آخر تحصیل در مدرسه، من کار و کاسبیای برای شرطبندی روی بیسبال ترتیب داده بودم. من با شهرت سرشار، در شرطبندی بسیار موفق بودم و همیشه توانایی مالی آن را داشتم تا برای ماریلین کونیک، دوستدختر ثابتم، دستبند با گلهای گاردِنیا بخرم. با این حال، چند روز پیش از جشن فارغالتحصیلی، دفترچه شرطبندیام را گم کرده بودم. آن را کجا گذاشته بودم؟ داشتم دیوانه میشدم.»
حجم
۱٫۱ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۴۰۰ صفحه
حجم
۱٫۱ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۴۰۰ صفحه