کتاب کارنامه مصدق
معرفی کتاب کارنامه مصدق
کتاب کارنامه مصدق نوشتهٔ ارسلان پوریا است. گروه انتشاراتی ققنوس این کتاب در حوزهٔ تاریخ معاصر ایران را منتشر کرده است.
درباره کتاب کارنامه مصدق
کتاب کارنامه مصدق در واقع متن کامل کتاب «کارنامهٔ مصدق و حزب توده» است که انتشارات ققنوس در سال ۱۳۹۶ آن را به چاپ رساند. پس از چاپ کتاب بود که «بهمن پوریا»، فرزند مرحوم ارسلان پوریا، نویسندهٔ اثر، نسخهٔ دستنویس بخش چهارم کتاب را در اختیار انتشارات قرار دادند و از همیین رو تصمیم گرفته شد متن کامل کتاب با عنوان جدید «کارنامهٔ مصدق» به چاپ برسد.
ارسلان پوریا در سالهای ۱۳۴۷ تا ۱۳۴۸ کتاب «کارنامهٔ مصدق» را در پنج دفتر (بخش) نوشت. دکتر محمد مصدق پس از خواندن دستنوشتهٔ کتاب آن را کاری «سِترگ»، «پاک» و «بیپیرایه» یافت. به توصیهٔ زندهیاد مصدق ارسلان پوریا دفتر اول دستنوشته را حذف کرد. سه بخش ِ کتاب کارنامه مصدق ابتدا با نام «کارنامهٔ مصدق و حزب توده» در سال ۱۳۵۴ در فلورانس ایتالیا چاپ شد. سپس برای بار دوم دو بخش ِ آن در زمستان ۱۳۵۷ در تهران به نام «کارنامهٔ مصدق« با نام مستعار نویسنده (پارسا یمگانی) به چاپ رسید. این کتاب را برای بار سوم انتشارات ققنوس در زمستان ۱۳۹۶ در تهران چاپ کرد که عینا همان نسخه چاپشده در فلورانس است (با تغییرات جزئی) و کتاب حاضر صورت کامل آن است که دفتر (بخش) چهارم (که تاکنون چاپ نشده) به آن اضافه شده و برای اولینبار بهصورت کامل چاپ میشود. عنوان چهار بخش این اثر عبارت است از «سیاست موازنه منفی»، «ملیشدن صنعت نفت یا «به نام سعادت ملت ایران» »، «فرمانروایی مردم» و «فرمانفرمایی مردم».
خواندن کتاب کارنامه مصدق را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران مطالعهٔ تاریخ معاصر ایران پیشنهاد میکنیم.
درباره ارسلان پوریا
ارسلان پوریا در ۱۲ اردیبهشت سال ۱۳۰۸ در سلماس به دنیا آمد. پدرش «سرتیپ محمدعلی پوریا» فرماندهٔ لشکر بود که بهواسطهٔ شغلش به مناطق مختلف ایران میرفت و به همین علت ارسلان سال نخست دبستان را در خاش گذراند و خیلی زود بهعنوان دانشآموزی تیزهوش شناخته شد تا آنجا که در فروردین سال ۱۳۱۶، به دلیل شعر زیبایی که در حضور وزیر فرهنگ وقت (علیاصغر حکمت) خوانده بود، کتاب «اندرزنامهٔ تحفهالوزراء» را با دستخط و امضای وزیر دریافت کرد. ارسلان پوریا از همان سالهای نوجوانی دل در گروی کارهای سیاسی نهاد. بعد از پایان وقایع ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ که در گردهمایی «انجمن جهانی جوانان» در رومانی به سر میبرد و در حالی که اغلب رهبران حزب توده فرار را بر ماندن در ایران ترجیح میدادند، به ایران بازگشت و رهبری بخشی از مبارزات مخفیانه تودهایها را بر عهده گرفت و پس از دو سال مبارزهٔ مخفیانه دستگیر و زندانی شد. پوریا در زندان از حزب توده و اندیشههای آن جدا شد و همین باعث رنجش تودهایها از او شد. پوریا پس از آزادی از زندان به دنیای فرهنگ و ادب فارسی روی آورد و با درآمدی که از کار در وزارت راه به دست میآورد نمایشنامههایی همچون «ناهید را بستای» (۱۳۳۶)، «سوگنامهٔ افشین» (۱۳۳۶)، «سوگنامهٔ کمبوجیه» (۱۳۳۷)، «آرش تیرانداز» (۱۳۳۸) و مجموعه شعرهایش با نام «سرود آزادی» (۱۳۴۰) را چاپ کرد. سپس با رتبهای خوب در رشته ادبیات فارسی دانشگاه تهران قبول شد و به تحصیل در دانشگاه پرداخت. در درگیریهای ۱۶ آذر ۱۳۴۳ در پی سخنرانی دلیرانهای که در دانشگاه کرده بود دستگیر و پنج ماه زندانی و از دانشگاه و هم از وزارت راه اخراج شد. پوریا پس از اینکه از زندان بیرون آمد به تدریس خصوصی زبان انگلیسی و ادبیات فارسی پرداخت و با درآمدی که حاصل میشد نمایشنامههای «سوگنامهٔ رستم و سهراب» (۱۳۴۷)، «تازیانهٔ بهرام» (۱۳۴۷)، «رستاخیز تبریز» (۱۳۵۰) و چند نوشته دیگر را چاپ کرد.
ارسلان پوریا در سال ۱۳۶۱ ازدواج کرد. کمی پس از ازدواج، پوریا برای همیشه از تهران به شهسوار (تنکابن) رفت، اما زندگی زناشویی او چندان دوام نیافت و در سال ۱۳۶۴ از همسرش جدا شد و از آن زمان تا پایان عمر در انزوا میزیست و با کشاورزی و نقشهبرداری فرزندش را بزرگ میکرد. در دیماه سال ۱۳۷۲ ارسلان پوریا دچار سکته قلبی شد. پزشکان از او خواستند عمل جراحی شود، ولی به دلایلی که نمیدانیم این کار را نکرد. سرانجام در نخستین ساعات روز ۱۳ خرداد سال ۱۳۷۳ ارسلان به دلیل کار سنگین ساختمانی که انجام داده بود دچار سکته قلبی دوم شد و دو روز بعد در سحرگاه ۱۵ خرداد دیده از جهان فروبست.
بخشی از کتاب کارنامه مصدق
«این راهیابی مصدق انقلابیترین و دانشیترین اندیشهای است که جامعهشناسی پیشرو جهانی میتواند بدان برسد و آزمایش دهساله پس از مصدق در سراسر جهان درستی آن را نشان داده است. در این باره باید اندیشه مصدق را با روش دو گذرگاه سیاسی دیگر ایران، یعنی هیئت حاکمه و حزب توده، سنجید. روش سیاسی هیئت حاکمه پیروی بیچونوچرا از استعمارگران بود و هست و بهره آن پای گرفتن ریشههای ژرف جنگسازی چندین سیاست استعمارگر در میدان ایران و کشانیده شدن ایران به دستهبندیهای جنگخواهانه هست که هست. و اما حزب توده که در گردش ملی شدن صنعت نفت خود را پرچمدار صلحخواهی میشناسانید در این زمینه دچار بزرگترین نادانیها شد. حزب توده نتوانست دریابد که جنبش صلحخواهی در ایران همان جنبش ملی کردن صنعت نفت است که ریشههای جنگ را برمیاندازد و نیز نتوانست دریابد که با بودن شرکت نفت ریشههای جنگ برجا میماند و هواخواهان شرکت نفت نمیتوانند صلحخواه باشند.
حزب توده جنبش در راه صلح و جنبش در راه استقلال ملی را دو جنبش جداگانه در نگر آورد و بدینسان جنبش صلحخواهی را از ملی کردن صنعت نفت جدا کرد و سپس در برابر آن جای داد.
همزمان با ملی شدن صنعت نفت ایران، جنبش هواداران صلح در سراسر جهان سایه میگسترد و یک شورای جهانی صلح ساخته شد. صلحخواهان جهان در استکهلم گرد آمدند و نخست بیانیهای برای «تحریم سلاحهای اتمی» پراکندند که در سراسر جهان چندین صد میلیون تن دستینه خود را زیر آن گذاردند. این جنبش جنبشی مردمدوستانه بود که پیشروترین هواداران آن کمونیستهای جهان بودند.
در مردادماه ۱۳۲۹ در ایران نیز «جمعیت ایرانی هواداران صلح» به رئیسی ملکالشعرای بهار، شاعر بزرگ ایرانی که آخرین ماههای زندگی خود را میگذرانید، سازمان یافت و بیانیه استکهلم را برای امضای مردم ایران پراکنده کرد. بهار بزرگترین شاعری است که پس از چند سده چون خورشیدْ فروغبخش آسمان سخن ایرانی شده است. این مرد از آزادیخواهان بود. لیک در سیاست چنان پخته نبود که همیشه درست رفته باشد. مصدق بیانیه استکهلم را امضا کرد و همه مردان جبهه ملی چنین کردند. در سراسر دوران حکومت مصدق جمعیت صلح از آزادی کامل برخوردار بود. مصدق کوشش شورای جهانی صلح و جنبش عمومی مردم جهان را در راه صلح گرامی میداشت. لیک جمعیت ایرانی هواداران صلح از اینهمه راهنمایی مصدق بیدار نشد، راه کج برگزید و روزبهروز در کجراهی از ملت ایران جداتر میشد. هرچند نام بهار آذینبخش جمعیت صلح بود، لیک در کردار حزب توده آن را رهبری میکرد و بهار آن بینش سیاسی را نداشت که کاستیهای سیاست حزب توده را درست کند.»
حجم
۷۷۵٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۷۳۶ صفحه
حجم
۷۷۵٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۷۳۶ صفحه