کتاب هشت قاعده عشق
معرفی کتاب هشت قاعده عشق
کتاب هشت قاعده عشق نوشتهٔ جی شتی و ترجمهٔ مهسا صباغی است و انتشارات میلکان آن را منتشر کرده است. با خواندن این کتاب میآموزیم چگونه عشق را بیابیم، آن را حفظ کنیم یا پذیرای ازدسترفتنش باشیم!
درباره کتاب هشت قاعده عشق
«وقتی گلی را دوست داشته باشی، آن را میچینی؛ اما وقتی عاشق گلی بشوی، هر روز به آن آب میدهی.» عشق نیز ما را بهسوی خود میکشد؛ ابتدا جذب زیبایی و فریبندگی آن میشویم. ولی تنها از رهگذر مراقبت و توجه بسیار میتوانیم زنده نگهش داریم. عشق کاری همهروزه است. کتاب هشت قاعده عشق میخواهد عادت عشقورزی را در وجود شما نهادینه کند و به شما تمرینها و چهارچوبهای ذهنی و ابزارهایی بدهد تا کمکتان کند بهطریقی عشق بورزید که با گذر زمان همچنان روزانه ثمر بدهد.
میگویند بزرگترین هدف انسانها در زندگی، عشقورزیدن و معشوق واقعشدن است. همهٔ ما به عشق ایمان داریم. فطرتمان باعث میشود جذب داستانهای عاشقانه شویم. برای خود نیز داستان عاشقانه آرزو میکنیم و از ته دل میخواهیم عشق حقیقی ممکن باشد. ازطرفی بسیاری از ما گاهی در زندگی احساس گلی را تجربه کردهایم که چیده شده و در آب قرار داده شده و درنهایت پژمرده شده و گلبرگهایش را از دست داده است. شاید این حس را تجربه کرده باشد و شاید هم خودتان چند باری گلهایی را چیدهاید و دور انداختهاید. یا شاید هنوز عشق را نیافتهاید و همچنان در جستوجویش هستید. این یأسها ممکن است جلوههای مختلفی داشته باشد: شاید باور داشتهاید که عاشق شدهاید؛ بعد احساس کردهاید که فریب خوردهاید. خیال کردهاید عشق است؛ اما متوجه شدهاید فقط شهوت بوده. مطمئن بودهاید عشق است؛ اما متوجه شدهاید دروغی بیش نبوده. انتظار داشتهاید عشقتان پایدار باشد؛ اما افول آن را به چشم دیدهاید.
شاید برخی از ما از تعهد میترسیم، یا آدمهایی را انتخاب میکنیم که از تعهد میترسند، یا استانداردهای بسیار دشواری را در نظر میگیریم و به آدمها فرصت نمیدهیم. شاید هنوز عشق سابقی در خاطرمان هست، یا شاید هم بدشانسی آوردهایم.
بهجای اینکه فریبِ وعدههای پوچ و شریکهای ناامیدکننده را بخورید، بهجای اینکه احساس شکست و ناامیدی کنید، بهجای اینکه قلبتان بشکند، نسخهٔ عمیقتری از عشق را تجربه کنید که آرزو میکنید واقعاً وجود داشته باشد.
عشق رمانتیک در عین آشنابودن، پیچیده است و در ادوار و فرهنگهای مختلف، تعریفهای بیشماری از آن ارائه شده است. در فرهنگ هندی چهار آشرام (مرحله) برای عشق وجود دارد. این کتاب بهترتیب به این آشرامها میپردازد که اساساً ترتیب چرخهٔ روابط نیز هست: آمادگی برای عشق، تمرین عشق، محافظت از عشق و بهکمالرساندن عشق. با توجه به این چهار آشرام، هشت قاعده تدوین شده که باید آنها را بیاموزیم و ویژگیهایی که باید در خود پرورش دهیم تا از آشرام فعلی به آشرام بعدی برویم: دو قاعده در راستای آمادگی برای عشق، سه قاعده برای تمرین عشق، دو قاعده برای محافظت از عشق و یک قاعده بهمنظور تلاش برای بهکمالرساندن عشق. این هشت قاعده جاودانه و جهانی هستند.
این کتاب مجموعهای از تکنیکهای مبتنی بر دستکاری روانشناختی نیست. قرار نیست به شما دیالوگهایی برای جلبتوجه بقیه یاد بدهد. به شما نمیگوید چگونه به آدمی تبدیل بشوید که دیگران از شما انتظار دارند. این کتاب دربارهٔ پذیرش اولویتها و تمایلات خودتان است تا وقتتان را برای افرادی که مناسب شما نیستند، تلف نکنید. این کتاب دربارهٔ نحوهٔ معرفی ارزشهایتان است، نه کسب محبوبیت. این کتاب دربارهٔ یادگیری نحوهٔ رهاکردن هرگونه خشم، طمع، ایگو، خودناباوری و آشفتگیهایی است که بر قلبتان سایه میاندازند و تواناییتان در عشقورزی را تحتالشعاع قرار میدهند. در این مسیر، تکنیکهایی به شما میآموزد که کمکتان کند با تنهایی کنار بیایید، از انتظارات نابجا دل بکنید، روابط نزدیک را تقویت کنید و بعد از دلشکستگی، شفا پیدا کنید.
بخشها و فصلهای کتاب هشت قاعده عشق از این قرار است:
بخش اول: خلوت؛ یادگیری عشق به خود
فصل اول: به خودتان زمانی برای تنهابودن بدهید
فصل دوم: کارمای خود را نادیده نگیرید
بخش دوم: تفاهم؛ عشقورزیدن به دیگران را بیاموزیم
فصل سوم: عشق را تعریف کنید؛ پیشاز آنکه به آن فکر کنید، آن را احساس کنید یا بر زبان بیاورید
فصل چهارم: شریک زندگیتان معلم معنوی شماست
فصل پنجم: هدفمندی حرف اول را میزند
بخش سوم: شفایافتن؛ یادگیریِ عشقورزیدن از رهگذر دشواریها
فصل ششم: با همدیگر بردن یا باختن
فصل هفتم: با جداشدن فرونپاشید
بخش چهارم: وصال؛ آموختن عشقورزیدن به همگان
فصل هشتم: دوباره و دوباره عشق بورز
خواندن کتاب هشت قاعده عشق را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به کسانی که میخواهند عشقی واقعی را تجربه کنند پیشنهاد میکنیم.
درباره جی شتی
جی شتی نویسندهٔ پرفروش شمارهیک به نقل از نیویورکتایمز، مجری پادکست و داستاننویسی است که جوایزی را از آنِ خود کرده است. او در گذشته راهب بوده و هماکنون زندگیاش را وقف کمک به انسانها برای یافتن آرامش و هدفمندی در زندگی روزمرهشان کرده است. در سال ۲۰۱۷ مجلهٔ فوربز او را بهخاطر تأثیر دگرگونکنندهاش در رسانه، در لیست سی فرد برتر زیر سی سال قرار داد. ویدئوهای محبوب او بیش از ۱۰ میلیارد بار دیده شده است و بیش از ۵۰ میلیون نفر در شبکههای اجتماعی او را دنبال میکنند. در سال ۲۰۱۹ جِی پادکست آن پرپس را راهاندازی کرد که هماکنون در صدر محبوبترین پادکستهای مربوط به تندرستی قرار دارد. او سخنران اصلی بسیاری از همایشها در سراسر جهان بوده و به گوگل، مایکروسافت، نتفلیکس، امریکناکسپرس و بسیاری از شرکتهای بزرگ دنیا برای سخنرانی دعوت شده است. بیش از ۲ میلیون نفر در مدرسهٔ آنلاین او شرکت کردهاند و مربیانِ تحت نظر او در جینیس برای هزاران عضو در بیش از صد کشور جهان برنامههای هفتگی دربارهٔ سلامت برگزار میکنند. جِی مسئول ارشد هدفگذاری در شرکت کالم است. او و همسرش رادی با کمک یکدیگر شرکت جویو تی را راهاندازی کردهاند.
بخشی از کتاب هشت قاعده عشق
«ترس از تنهایی چیز تعجبآوری نیست. در تمام زندگیمان، ما را چنان بار آوردهاند که از تنهایی بترسیم. به بچهای که تنهایی توی حیاط بازی میکرد، میگفتند منزوی. آن کودکی که جشنتولد میگرفت و بچههای باحال نمیآمدند، احساس محبوبنبودن میکرد. پیدانکردن همراه برای شرکت در جشن عروسی باعث میشود احساس بازندهبودن به ما دست بدهد. تجسم وحشتناک تنهانشستن سر میز ناهار آنقدر موضوعِ پرتکرار و رایجی در فیلمهای دبیرستانی است که استیون گلزبرگ، ایفاگر نقش کوتاهی در فیلم خیلی بد، توانست یکی از مدخلهای دیکشنری اربن بهمعنای «آن پسربچهای که هر روز سر ناهار تنها مینشیند و دسرش را میخورد» را از آنِ خود کند. از بچگی مدام توی گوشمان خواندهاند که باید برای مراسم رقص دبیرستان همراه داشته باشیم، سالنامههایمان پر از امضای دوستان و همکلاسیهایمان باشد و همیشه دوروبَرمان پر از دوستورفیق باشد. تنهایی فیزیکی مساوی بود با تنهایی احساسی. تنهایی همواره نقشِ دشمنِ شادی و رشد و عشق را ایفا کرده است. خودمان را مانند تام هنکس در فیلم دورافتاده گمگشته و گیج و ناامید در جزیرهای تصور میکنیم که همصحبتی جز توپ والیبالی به نام ویلسون نداریم. تنهایی گزینهٔ آخر است. چیزی است که هیچکس دوست ندارد ولو برای مدت کوتاهی تجربهاش کند؛ چه برسد به اینکه با آن زندگی کند.
در آن سه سالی که بهعنوان راهب زندگی کردم، رویهمرفته بیشتر از تمام زندگیام تنهایی را تجربه کردم. گرچه راهبهای زیادی در آشرام بودند، بیشترِ زمان ما در سکوت و عزلت میگذشت و صدالبته خبری از روابط عاشقانه هم نبود. انزوای عاطفی به من این فرصت را داد که مهارتهایی را در خود بپرورانم و تمرین کنم که در بحبوحهٔ لذتها و فشارهای رابطه، سختتر به دست میآیند. برای مثال، اولین باری که برای مراقبه به کنج عزلت رفتم، از اینکه فهمیدم اجازه ندارم امپیتریپلیرم را همراهم ببرم، وحشتزده شدم. در آن زمان، موسیقی تمام زندگیام بود و نمیدانستم اگر نتوانم در اوقات استراحت به موسیقی گوش دهم، چهکار باید بکنم. ولی در آن گوشهنشینی، متوجه شدم که عاشق سکوتم. دیدم برای سرگرمکردن خودم به چیزی نیاز ندارم. نه مکالمه، نه لاسزدن و نه انتظارات حواسم را پرت نمیکرد. موسیقی یا وسیلهای وجود نداشت که با وررفتن با آن، ذهنم را مشغول نگه دارم. و اینگونه به حضور در لحظه و ذهنآگاهیای دست یافتم که پیشاز آن تجربه نکرده بودم.»
حجم
۹۴۸٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۳۲۰ صفحه
حجم
۹۴۸٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۳۲۰ صفحه
نظرات کاربران
به بی نهایت اضافه کنید لطفا 🥲
فوق العاده
کتاب بسیار آموزنده و عالیست.به نکات خوبی اشاره میکنه. ترجمهی خوب و روانی هم داره.
کتاب بسیار بسیار خوبی بود. ممکنه تعدادی از فصلا براتون کاربرد بیشتری از باقی شون داشته باشه اما حتما توصیه به خوندنش دارم. ممنون از نشر میلکان برای ترجمه و نشر چنین کتابی
گر چه که بعضی قسمت هاش برای فرهنگ ما کمی سنگینه اما برای زوج هایی که بدنبال زندگی پویا هستند توصیه میکنم
این کتاب واقعا فوقالعاده هستش حتما بخونید
این کتاب نه تنها به شما راجب عشق میگه بلکه چندتا از اصول زندگی حرفه ای را هم به شما می آموزد پیشنهاد میشود برای کسانی که میخواهند معنای عشق را در جهانی بزرگتر درک کنند و زندگی شان را غرق