کتاب ۸ قانون عشق
معرفی کتاب ۸ قانون عشق
کتاب ۸ قانون عشق نوشتهٔ جی شتی و ترجمهٔ فریبا جعفری نمینی است و انتشارات نسل نواندیش آن را منتشر کرده است. چگونه عشق را بیابیم؟ چگونه آن را حفظ کنیم و چگونه به تماشای رفتنش بنشینیم؟
درباره کتاب ۸ قانون عشق
هیچکس نمینشیند و به ما یاد نمیدهد که چگونه دوست داشته باشیم. عشق همواره در اطراف ما وجود دارد، اما آموختن آن از دوستان و خانوادهای که خودشان فقط روی بالهای عشق پرواز میکنند، دشوار است. برخی بهدنبال عشق هستند، بعضیها مست عشق و پر از امید هستند، برخی ممکن است یکدیگر را پنهانی در این راه به جلو برانند یا یکدیگر را هدایت کنند، بعضیها باهم هستند، اما عاشق نیستند، برخی نیز جدا میشوند، زیرا نمیتوانند بفهمند عشق چگونه میتواند برایشان کار کند و تعدادی نیز از روابط عاشقانهٔ خود راضی به نظر میرسند و همین برایشان کافی است. بههرحال، همه توصیههایی برای ما دارند: عشق تنها چیزی است که نیاز داری. وقتی گمشدهٔ زندگیات را یافتی، متوجه این حقیقت خواهی شد. میتوانی او را تغییر دهی. رابطه داشتن آسان است، درست برعکسِ جذب کردن کسی که میخواهی، اما دانستن اینکه چه توصیهای را باید دنبال کرد و از کجا باید شروع کنیم، دشوار است. ما نمیتوانیم انتظار داشته باشیم که عشق را بهدرستی دریافت کنیم، وقتیکه هرگز درمورد نحوهٔ ارائه یا دریافت آن آموزش ندیدهایم. چگونه احساسات خود را در ارتباط با دیگران مدیریت کنیم؟ چگونه دیگران را درک کنیم؟ چگونه میتوان رابطهای ایجاد کرد و پرورش داد که در آن هر دو نفر شکوفا شوند؟
بیشتر توصیهها دربارهٔ عشق، درمورد چگونگی پیدا کردن زوج مناسب است. همهٔ ما فکر میکنیم که یک انتخاب عالی برای ما وجود دارد، یک همروح، یک شریک واقعی، و اپلیکیشنهای دوستیابی نیز این باور را تقویت میکنند. اگر چنین چیزی رخ دهد، این اتفاق فوقالعاده خواهد بود، اما حقیقت این است که این رویداد برای همه اتفاق نمیافتد و همیشه نیز همهچیز آنقدر عالی، مانند روزهای اول باقی نمیماند. کتاب ۸ قانون عشق متفاوت است، زیرا دربارهٔ یافتن فرد یا رابطهٔ ایدئال و سپس سپردن بقیهٔ ماجرا به دست شانس نیست. جی شتی میخواهد به شما کمک کند تا بهجای آرزو کردن، خواستن و انتظار برای رسیدن به عشق کامل، خودتان آگاهانه آن را بسازید. میخواهد به شما کمک کند تا با چالشها و نواقصی که در عشق با آنها مواجه هستیم، کنار بیایید. در سفر به عشق، از شما میخواهد عشقی خلق کنید که هر روز رشد میکند، گسترش مییابد و تکامل میپذیرد، نهاینکه عشقی مناسب را بیابید و صبر کنید تا کامل شود. ما نمیتوانیم بدانیم کجا و چه زمانی عشق را پیدا خواهیم کرد، اما وقتی یاد گرفتیم آن را تمرین کنیم، میتوانیم برای آن آماده باشیم.
جی شتی کتابش را با مفهومی به نام آشرام توضیح میدهد. هر آشرام ما را به سطح متفاوتی از عشق میرساند.
آشرام اول: آمادهشدن برای عشق
در اولین آشرام، برهماچاریا، ما برای عشق آماده میشویم. ما در تنهایی یاد میگیریم خودمان را درک کنیم، درد خود را التیام دهیم و از خودمان مراقبت کنیم. ما مهارتهایی مانند شفقت، همدلی و صبر را به دست میآوریم (قانون ۱). این تمرین ما را برای به اشتراک گذاشتن عشق آماده میکند، زیرا زمانیکه شخص دیگری را دوست داریم، به این ویژگیها نیاز خواهیم داشت. ما همچنین روابط گذشتهٔ خود را بررسی خواهیم کرد تا از انجام اشتباهات مشابه در روابط آینده جلوگیری کنیم (قانون ۲).
آشرام دوم: تمرین عشق
آشرام دوم، گرهاستا، زمانی است که ما عشق خود را به دیگران ارائه میدهیم، درحالیکه هنوز خود را دوست داریم. سه فصل دربارهٔ این مرحله نوشته شده است و چگونگی درک، قدردانی و همکاری با ذهن فردی دیگر و مجموعهٔ دیگری از ارزشها و ترجیحات را توضیح میدهد.
ما در گرهاستا بررسی خواهیم کرد که چگونه بفهمید عاشق هستید (قانون ۳)، چگونه با شریک زندگی خود بیاموزید و رشد کنید (قانون ۴) و چگونه اولویتها را تعیین و زمان و مکان شخصی خود را مدیریت کنید (قانون ۵).
آشرام سوم: محفاظت از عشق
واناپراستا، آشرام سوم، مکانی شفابخش است که ما در آن بهدنبال آرامش خواهیم بود. ما خودمان را در اینجا پس از جدایی، از دست دادن فردی که دوستش داریم یا زمانیکه شکل زندگی خانوادگی تغییر میکند و به توجه کمتری نیاز دارد، مییابیم. پس از اینکه در گرهاستا یاد گرفتیم که به دیگران عشق بورزیم و عشق را بهتمامی اعطا کردیم، این مرحلهٔ بینابینی است که در آن به تجربهٔ دوست داشتن دیگران فکر میکنیم، کشف میکنیم که چه چیزی ممکن است توانایی ما را برای دوست داشتن مسدود کند و چگونه باید روی بخشش و شفا در خود کار کنیم. همچنین، در واناپراستا ما یاد میگیریم که چگونه تعارض را حل کنیم تا بتوانیم از عشق خود محافظت کنیم (قانون ۶). همچنین، از خودمان و تواناییمان در عشقورزی محافظت میکنیم و یاد میگیریم که چه زمانی از هم جدا شویم و درصورت جدایی، چگونه با آن برخورد کنیم (قانون ۷).
آشرام چهارم: کامل کردن عشق
آشرام چهارم، سانیاسا، مظهر عشق است؛ زمانیکه ما عشق خود را به هر فرد و به هر لحظه از زندگیمان گسترش میدهیم. در این مرحله، عشق ما بیحدوحصر میشود. متوجه میشویم که میتوانیم عشق را در هر زمانی با هرکس تجربه کنیم. یاد میگیریم که چگونه بارها و بارها دوست داشته باشیم (قانون ۸). ما برای این کمال تلاش میکنیم، اما هرگز به آن نمیرسیم.
خواندن کتاب ۸ قانون عشق را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
چه مجرد باشید و چه در رابطه، این کتاب برای شما نوشته شده است.
درباره جی شتی
جی شتی نویسندهٔ پرفروش نیویورکتایمز، داستانسرای برندهٔ جایزه، تولیدکنندهٔ پادکست و راهب سابق است که به مردم کمک میکند تا ذهن خود را برای صلح و هدفهایشان هر روز آموزش دهند. در سال ۲۰۱۷، فوربس بهدلیل نقش تأثیرگذار وی در رسانهها، او را به فهرست سی فرد تأثیرگذار زیر سی سال وارد کرد. ویدئوهای پربینندهٔ او بیش از دهمیلیارد بار دیده شده است و بیش از پنجاهمیلیون نفر او را در رسانههای اجتماعی دنبال میکنند. در سال ۲۰۱۹، جی پادکست هدفمند را تولید کرد که اکنون بهترین پادکست سلامت و تندرستی در جهان است. او یکی از سخنرانان اصلی در سراسر جهان بوده و ازجمله به گوگل، مایکروسافت، نتفلیکس و امریکناکسپرس دعوت شده است. تاکنون بیش از دومیلیون نفر در مدرسهٔ آنلاین او شرکت کردهاند و انجمن مربیگری نابغهٔ او برنامههای هفتگی درمورد سلامت و تندرستی را برای هزاران عضو در بیش از صد کشور ارائه میکند. جی یکی از مربیان ارشد در اپلیکیشن کالم است و رستوران جویو تی را بههمراه همسرش، رادی، تأسیس کرده است.
بخشی از کتاب ۸ قانون عشق
«همهٔ ما باور داریم که هیچکس نمیخواهد تنها باشد. درواقع، بسیاری از افراد ترجیح میدهند در یک رابطهٔ ناخوشایند بمانند تا مجرد باشند. اگر عبارت «آیا هرگز...» را در موتور جستوجوی اینترنت تایپ کنید، پیشبینی میکند که کلمات بعدیای که وارد میکنید «عشق را پیدا میکنم» است، زیرا «آیا هرگز عشق را پیدا میکنم؟» محبوبترین سؤالی است که مردم درمورد آیندهشان میپرسند.
این سؤال، ناامنی، ترس و اضطرابِ ما را از تنهایی آشکار میکند و همین احساسات، ما را از یافتن عشق بازمیدارند. محققان دانشگاه تورنتو ازطریق یکسری مطالعات دریافتهاند که وقتی از مجرد بودن میترسیم، بهاحتمالزیاد به روابط کمتررضایتبخش، رضایت میدهیم. بهطور خاص، ما بهاحتمالزیاد به افرادی وابسته میشویم که احتمال جدایی از آنها کمتر است، حتی زمانیکه این رابطه نیازهای ما را برآورده نمیکند.
به نظر میرسد که بودن در یک رابطه، تنها بهمعنای درمان آشکار تنهایی است. آیا تصور میکنید بهخاطر اینکه مجردید، تنها هستید؟ ترس از تنهایی، در توانایی ما برای تصمیمگیری درست در برقراری رابطه، اختلال ایجاد میکند. یکی از مراجعان من، لئو، نزدیک به یک سال بود که با آیلا آشنا شده بود، اما آیلا بهدلیل کارش مجبور بود از فیلادلفیا به آستین برود.
به لئو گفتم:«تو باید کاری را انجام دهی که بیشترین منفعت را برایت دارد». او پاسخ داد:«میخواهم سنگهایم را وابکنم. میخواهم همهچیز را روشن کنم. مطمئن نیستم که رابطهٔ ما به کجا میرود». لئو ابتدا مطمئن نبود، اما یک ماه پس از رفتن آیلا، به آستین نقلمکان کرد.
لئو میگفت:«تقریباً هیچکدام از دوستان من مجرد نبودند. من اساساً بدون آیلا احساس مجردی میکردم و نمیخواستم تنها باشم؛ بنابراین تصمیم گرفتم به او بپیوندم». لئو بدون فکر کردن به مزایا و معایب این جابهجایی، چنین تصمیمی گرفت. چشمانداز شغلی او چه میشد؟ او چه چیزی را در فیلادلفیا پشتسر میگذاشت؟ چه کسی را در آستین میشناخت؟ آیا آنجا را دوست داشت؟ آیا این مرحله به نفع رابطهاش خواهد بود؟ توجه لئو در درجهٔ اول بر اجتناب از تنهایی متمرکز بود.»
حجم
۷۵۱٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۳۵۲ صفحه
حجم
۷۵۱٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۳۵۲ صفحه