کتاب زندگی آگاهانه
معرفی کتاب زندگی آگاهانه
کتاب زندگی آگاهانه؛ دست یافتن به شادی در زندگی واقعی نوشتهٔ گی هندریکس و ترجمهٔ فرناز فرود و ویراستهٔ زهره جمشیدیکیا است و انتشارات کلک آزادگان آن را منتشر کرده است. این کتاب، راهنمایی برای دستیابی به دو تکلیف اساسی زندگی آگاهانه است (چگونه در آرامش با خودم زندگی کنم و چگونه در هماهنگی با اطرافیانم زندگی کنم؟). کتاب زندگی آگاهانه، فنآوری دقیقی برای ایجاد آرامش درونی و روابط هماهنگ را به شما نشان میدهد.
درباره کتاب زندگی آگاهانه
کتاب زندگی آگاهانه دربردارندهٔ دستورالعملهای کاربردی و ساده در زمینهٔ خودشناسی، دوستداشتن و پذیرش خود، تقویت عزت نفس و ایجاد روابط موفق و رضایتبخش است. از این رو، مطالعهٔ آن برای هر روح مشتاق پیشرفت و هر جان آرزومند آگاه زیستن، مناسب و ضروری است. خستگان از روزمرگیهای زندگی و درماندگان یکنواختی زندگی، کسانی که نمیتوانند روابط موفق ایجاد کنند یا همسرانی که از زندگی زناشویی خود راضی نیستند، میتوانند با خواندن این کتاب، شادی، آرامش و رضایت برآمده از رابطهٔ آگاهانه را تجربه کنند و جانی تازه به رابطهٔ خود دهند.
خواندن کتاب زندگی آگاهانه را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران کتابهای توسعهٔ فردی و موفقیت پیشنهاد میکنیم.
درباره گی هندریکس
گی هندریکس در سال ۱۹۴۵ میلادی دیده به جهان گشود. او پس از دریافت درجهٔ دکترا در رشتهٔ روانشناسی مشاوره از دانشگاه استنفرد، بیش از بیست سال در دانشگاه کلرادو تدریس کرده است. این نویسندهٔ توانا همراه همسرش کیتلین، «بنیاد هندریکس» را بنا نهادهاند. گی هندریکس یکی از نخستین پیشگامان همآمیزی ذهن - بدن است که اکنون به عنوان نقطهٔ اشتراک چندین رشته از جمله پزشکی، رواندرمانی و آموزش به شمار میآید. او دورهها و سخنرانیهای فراوانی برای متخصصان و پژوهشگران بهداشت روان در آمریکای شمالی، اروپا و آسیا برگزار کرده است. همچنین هندریکس را برای آموزشهای نوآورانه در رابطه با ارتقای ارتباطات و تمرینهای تنفس آگاهانه میشناسند. او و همسرش کارگاههای آموزشی برگزار میکنند و چند جلد کتاب نیز به طور مشترک نگاشتهاند.
گی هندریکس در سال ۲۰۱۱، نویسندگی و تهیهکنندگی فیلم «میتوانید زندگیتان را بهبود بخشید» را بر عهده داشت. او همچنین بنیانگذار «محفل سینمای معنوی» است که فیلمهایی الهامبخش و سرگرمیهایی آگاهانه را در بیش از هفتاد کشور پخش میکند. این آموزگار جهانی در بیش از پانصد همایش بینالمللی و برنامهٔ تلویزیونی از جمله اپرا، سیانان، سیانبیسی و ۴۸ ساعت شرکت کرده است. در سالهای اخیر نیز اشتیاق هندریکس، او را به نوشتن مجموعه داستانهای اسرارآمیز یک کارآگاه تبتی کشانده است.
برخی از کتابهای گی هندریکس از این قرار هستند: «پرواز تا اوج»، «یک سال زندگی آگاهانه»، «دوست داشتن آگاهانه»، «عشق پایدار»، «تنفس آگاهانه»، «در مسیر شتاب زندگی»، «هنر تنفس و تمرکز»، «دوست داشتن خودتان را بیاموزید»، «پنج آرزو»، «روابطی بر محور روح»، «جذب عشق اصیل»، «پرواز بدون ترس»، «گلف آگاهانه»، «دستیابی به سرزندگی»، «هفت راز مدیر عارف»، «مدیر عارف» و «تمرکز و هنر صمیمیت».
بخشی از کتاب زندگی آگاهانه
«در سومین دههٔ کار در حرفهٔ رواندرمانگری، با بیماری بیمناک کار میکردم که سالها پیش، زندگی مشترک پرخشونتش را ترک کرده، اما هنوز در حال درمان زخمهای حاصل از آن بود. من نیز همانند بسیاری از رواندرمانگران باتجربه، هنگام کار کردن با هر کسی میکوشم بهترین بهره را هم از دل و هم از ذهنم ببرم. دلم میکوشد شخص را با مهر و محبت پذیرا شود و در همان حال، ذهنم به شدت در تلاش است دریابد آن شخص به آموختن چه درسی نیاز دارد. مراجعهکننده چه اصلی را باید ماهرانه رعایت کند تا به احساسی ژرفتر از بهروزی دست یابد.
در چنین شرایطی، روشن شد که مسألهٔ آن زن، کنترل کردن است. اگر چه آن زنِ بیمناک، شوهرش را به این دلیل ترک کرده بود که آن مرد میکوشید لحظهلحظهٔ زندگی او را کنترل کند، اما اکنون خود زن، این وظیفه را به عهده گرفته بود. او میکوشید ترس خود را تا اندازهای با انکار کردن آن احساس و تا اندازهای هم از طریق حبس کردن نفسها و انقباض ماهیچههایش در برابر ترس، کنترل کند. آن زن به جای پذیرفتن، حس کردن و راست گفتن در بارهٔ آن احساس، در پی پنهان کردن آن بود. این رفتارهای کنترلگرایانه اوضاع را بدتر میکردند، مانند کسی که یک پایش را روی پدال گاز اتومبیل و پای دیگرش را روی ترمز بگذارد. حرکت اتومبیل بسیار ناگهانی و پُرتکان میشود و سرانجام قطعات اتومبیل میسوزند. موضوع را به آن زن گفتم و با استفاده از مثال ترمز و گاز، منظورم را روشنتر کردم. وقتی حرف مرا فهمید، سبکتر شد. به نظر میرسید یاختههای بدن آن زن که در حالت تنش قرار داشتند، ناگهان آرام گرفتند.
سپس به او گفتم که ترس، قابل کنترل نیست. اگر ترسی وجود دارد، برای تغییر دادن آن خیلی دیر شده و بهتر است با آن هماهنگ شویم؛ یعنی بگذاریم باشد و انرژیمان را صرف تشخیص بهترین کار ممکن کنیم. احساسها همانند باد و باران، یک آغاز، یک میان و یک پایان دارند. این تفکر عجیب که بهترین راه رهایی از شرایط ناخوشایند، دست کشیدن از تلاش برای تغییر آن و باقیگذاشتن آن شرایط است، آن زن را غافلگیر کرد و تغییری ناگهانی در حالت و رفتارش به وجود آورد. او ناگهان از حالت خموده و فرورفته در صندلی خارج شد و راست نشست.»
حجم
۲۹۳٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۳۳۶ صفحه
حجم
۲۹۳٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۳۳۶ صفحه
نظرات کاربران
سلام ، تاقچه، پلی است. به سوی آگاهی