کتاب پرسش های اساسی فلسفه
معرفی کتاب پرسش های اساسی فلسفه
کتاب پرسش های اساسی فلسفه نوشتهٔ سیمون بلک برن و ترجمهٔ مریم تقدیسی است. گروه انتشاراتی ققنوس این کتاب را منتشر کرده است؛ کتابی که پرسش «واقعا چه میدانیم؟» را مطرح کرده و در پی پاسخ دادن به آن است.
درباره کتاب پرسش های اساسی فلسفه
کتاب پرسش های اساسی فلسفه دربردارندهٔ ۲۰ پرسش فلسفی است که سیمون بلک برن آنها مطرح و گردآوری کرده است. این پرسشها از جمله پرسشهایی هستند که ادر بسیاری از اوقات به ذهن مردان، زنان و کودکان متفکر خطور میکنند. به نظر میرسد این پرسشها بهطور طبیعی و از طریق تفکر ایجاد میشوند. نویسنده بیان کرده است که فلسفه در میان رشتههای دانشگاهی غیرعادی است، از این حیث که به نظر میرسد بهجای ارائه پاسخها، به پرسشها بها میدهد. در سنت فلسفی، راهحلهای مورد توافق و قطعی چندانی وجود ندارد. چنین چیزی شاید برای آن دسته از افرادی که بهعنوان فیلسوف دانشگاهی کار میکنند تأسفبرانگیز یا خجالتآور باشد، ولی به نظر نویسنده اینطور نیست. دلیل این امر تا حدودی میتواند این باشد که پرسشهایی که در وهلهٔ اول ساده به نظر میرسند، پساز تفکر به سؤالات کوچک دیگری تجزیه میشوند.
برخی از پرسشهای طرحشده در این کتاب عبارت است از «آیا انسان روحی در دستگاه است؟»، «آیا انسان آزاد است؟»، «آیا انسان حیوانی عاقل است؟»، «چطور میتوانیم به خودمان دروغ بگوییم؟»، «آیا چیزی به نام جامعه وجود دارد؟»، «آیا انسانها قادر به درک یکدیگر هستند؟»، «چرا همه چیز جاری است؟»، «چرا به جای اینکه هیچ چیز نباشد چیزی هست؟»، «آیا به خدا نیاز داریم؟» و «آیا باید از مرگ ترسید؟».
خواندن کتاب پرسش های اساسی فلسفه را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران حوزهٔ فلسفه و کسانی که میخواهند برای پرسشهای فلسفی خود پاسخی پیدا کنند، پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب پرسش های اساسی فلسفه
«طریق متعالی به انسانهایی که امیدهایشان در این زندگی مستجاب نمیشود امید میدهد. الگویی از دنیای تلخ انسانیت را میتوان در اسطوره سیسوفوس، پادشاه کورنت، یافت که خدایان او را محکوم کردند تا ابد گردالهای را تا نوک تپه بکشاند، چون هر بار به نوک تپه نزدیک میشد دوباره غلت میخورد و به پایین تپه بازمیگشت. امیدهای مردم در این دنیا اغلب نقش بر آب میشود، زندگیشان به شکست میانجامد، و بارقه شادیهایشان به خاکستر تبدیل میشود. کلیشههای اخلاقی انسان را به سمت دنیای متعالی سوق میدهند، دنیایی ابدی و ازلی که تباهی، مرگ، ناامیدی یا سرخوردگی در آن راه ندارد. موفقیتهای ظاهری، فجایع را تنها موقتاً ناپدید میسازند: در کاندیدِ ولتر، حتی دکتر پانگلوس خوشبین هم این موضوع را تصدیق میکند:
پانگلوس گفت: «اگر شهادت تقریبا همه فلاسفه را بپذیریم، شکوه و عظمت انسان بسیار خطرناک است؛ چون میبینیم که اِگلون، شاهِ موآب، را آئود به قتل رساند؛ آبشالوم را از موهایش به دار آویختند و با سه تیر او را از پا درآوردند؛ شاه ناداب، پسر جروبوآم، را بازا به قتل رساند؛ زیمری شاه اِلا را کشت؛ جو اکوسیاس را، و جویادا آتالیا را کشت؛ شاه یهوخیم، یوسونیا، و زدکیا به اسارت گرفته شدند؛ سرنوشت این پادشاهان هم از کسی پوشیده نیست: کروسوس، آستیاگ، داریوش، دیونوسیوس از سیراکوز، پورهوس، پرسئوس، هانیبال، یوگورتا، آریوویستوس، سزار، پومپئی، نرون، اُتو، ویتلیوس، دومیتیان، ریچارد دوم پادشاه انگلستان، ادوارد دوم، هنری ششم، ریچارد سوم، مری استوارت، چارلز اول، سه هنری فرانسه، و امپراتوری هنری چهارم.»
علیرغم مضمون غمانگیز این نوشته میتوان معنای زندگی را در خودزندگی جستجو کرد. این طریق درونماندگار است. این طریق با زندگی روزمره سازگار است. در دنیای بشری معنای کافی برای انسانها وجود دارد ــ دنیایی آشنا و حتی کسالتبار و متشکل از اعمال و تجارب. در طریق درونماندگار لبخند کودک، ظرافت رقصنده، آوای صداها، حرکت عاشق، حتی عبور نور و سایه یا زمزمه دریا، به زندگی معنا میبخشد. از نظر برخی، چنین چیزی به معنای فعالیت و موفقیت است: صعود به قله، عبور از خط پایان قبل از همه یا نوشتن یک شعر. همه اینها مدت کوتاهی به طول میانجامند، ولی این منکر معنای آنها نیست. لبخند برای نشان دادن معنای خود لزوما نباید تا ابد ادامه داشته باشد. چیزی فراتر یا مجزا از فرایندهای زندگی وجود ندارد. گذشته از این، هیچ هدف واحدی وجود ندارد که همه این فرایندها رو به سوی آن داشته باشند، ولی ارزش و معنا را در خود فرایندها میتوان جست. چیزی به نام معنای یگانه زندگی وجود ندارد، ولی درون زندگی معناهای مختلفی میتوانند وجود داشته باشند. و سیل پاسخهایی که این فصل را با اشاره به آنها آغاز کردیم از همین روست.»
حجم
۲۱۸٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۲۶۳ صفحه
حجم
۲۱۸٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۲۶۳ صفحه