دانلود و خرید کتاب عشق و تنهایی کریشنا مورتی ترجمه محمدجعفر مصفا
تصویر جلد کتاب عشق و تنهایی

کتاب عشق و تنهایی

معرفی کتاب عشق و تنهایی

کتاب عشق و تنهایی نوشتهٔ کریشنا مورتی و ترجمهٔ محمدجعفر مصفا است و نشر قطره آن را منتشر کرده است.

درباره کتاب عشق و تنهایی

کریشنا مورتی نویسنده، متفکر و سخنران هندی‌تبار بود که در خودشناسی و مسائل فلسفی و روان‌شناختی آثار بسیاری به جای گذاشته‌ است. موضوعاتی که او درباره‌شان سخن می‌گفت عبارت‌اند از: وابستگی و ترس‌های روانی، آزادی و استقلال فردی، شرطی‌شدگی ذهن، طبیعت ذهن، مراقبه، روابط انسانی، یادگیری و آموزش. او به‌طور مداوم بر نیاز انسان به یک انقلاب درونی تأکید داشت؛ انقلابی که نمی‌تواند توسط یک عامل یا مرجع بیرونی، مذهبی، سیاسی، یا اجتماعی رخ دهد.

کتاب عشق و تنهایی مجموعه گفته‌های کریشنا مورتی از سال ۱۹۵۰ تا ۱۹۸۲ در شهرهای مختلف دنیاست.

خواندن کتاب عشق و تنهایی را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به علاقه‌مندان به آرا و عقاید کریشنا مورتی، متفکر هندی پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب عشق و تنهایی

«آیا مقدمه و شرط لازم برای کشف، درک و شناخت هر چیز آزاد بودن نیست؟! اگر بخواهیم به بررسی و شناخت ماهیت مسئلهٔ بغرنجی که عشق نامیده می‌شود بپردازیم، باید قبلاً خود را  ذهن خود را  از پیش‌فرض‌ها و پیش‌داوری‌های خاص خود، از تمایلات، خلق‌وخوهای خاص، و از اینکه عشق باید چه باشد یا نباشد، آزاد گردانیم و، با یک ذهن پاک و نیالوده به باورهای متعصبانه، به بررسی موضوع بپردازیم. باید همهٔ تعصبات و پیش‌داوری‌ها را کنار بگذاریم. در غیر این صورت در بررسی خود گمراه و منحرف خواهیم شد؛ براساس شرطیت خاص خود با یک چیز، به نام عشق، موافقت یا مخالفت می‌کنیم و به این طریق انرژی‌های خود را بیهوده هدر می‌دهیم. در بحث و گفتگویی که با یکدیگر دربارهٔ چگونگی عشق داریم، آیا می‌توانیم به اهمیت کشف ماهیت و مفهوم عشق پی‌ببریم؟ اگر بخواهیم در این زمینه یک کار جدی انجام بدهیم، قبل از هر چیز باید ذهن خود را از هرگونه نظریه و انواع استنتاج‌هایی که دربارهٔ کلمهٔ عشق دارد آزاد گردانیم؛ پاک کنیم. ولی آیا می‌توانیم چنین کنیم؟ آیا امکان دارد که ذهن را از پیش‌داوری‌ها، تعصبات و استنتاج‌هایی که در ذهن ما ریشه‌های عمیق دارد پاک و آزاد نماییم؟ زیرا اگر بخواهیم با هم به تحقیق، بررسی و گفتگو دربارهٔ ماهیت عشق بپردازیم، باید یک ذهن دریافت‌کننده و هوشیار داشته باشیم. و اگر بخواهیم از قبل عقاید و باورهایی، قضاوت‌ها و نظریاتی دربارهٔ عشق داشته باشیم و بگوییم عشق باید چنین باشد و چنان نباشد، نمی‌توانیم چنان ذهن روشن، دریافت‌کننده و حساسی داشته باشیم.

برای بررسی و تحقیق دربارهٔ ذهن، تمام تحقیق و بررسی ما باید از احساس واقعی آزاد بودن آغاز گردد. نه آزاد از چیزی، بلکه کیفیت آزادی تام و کلی‌ای که ذهن در آن قادر به نگاه کردن، مشاهده کردن و دیدن حقیقت است. شما می‌توانید بار دیگر به تعصبات، پیش‌داوری‌ها و قضاوت‌های بیهودهٔ خود برگردید، ولی فعلاً که مشغول بررسی هستیم آن‌ها را کنار بگذارید و ذهن را آزاد و خالص نگه دارید.»

امید اسفندیاری
۱۴۰۲/۰۶/۰۴

بسیار کتاب با مفهوم و کاربردی در مورد ماهیت عشق در ذهن را خیلی موشکافانه و ماهرانه توضیح و تفسیر میکند منکه چندین صفحه اول رو خوندم و لذت بردم انشاالله الباقی کتاب رو سرفرصت مطالعه میکنم

اگر هستی شما تهی از عشق است، هر کاری دلتان می‌خواهد بکنید؛ به جستجوی همهٔ خدایان روی زمین بروید؛ دست به انواع اصلاحات و عملیات اجتماعی بزنید؛ بکوشید تا در وضع مردم فقیر تغییر و بهبود ایجاد کنید؛ وارد تشکیلات و فعالیت‌های سیاسی بشوید؛ کتاب‌ها بنویسید؛ شعر و غزل بگویید و بنویسید؛ همه بی‌فایده است؛ شما یک انسان مرده‌اید. بدون عشق، رنج‌ها و مسائل شما افزایش خواهند یافت؛ بی‌وقفه و تا پایان عمر مضاعف خواهند شد. ولی با عشق هر کاری دلتان می‌خواهد بکنید؛ هیچ خطری شما را تهدید نخواهد کرد؛ شما هرگز اسیر تضاد و تناقض نخواهید بود. و در آن صورت، عشق جوهر و عصارهٔ فضیلت است.
niloufar.dh
برای رسیدن به حقیقت باید از محدودهٔ ذهنی خود فراتر برویم؛ نباید در قالب دانسته‌های خود محصور و محدود بمانیم. باید به دورها برویم، دور نه به مفهوم زمان، نه به لحاظ فاصلهٔ زمانی، بلکه به عمق. باید به عمق هستی نفوذ کنیم.
زینب آذرگشب
در رابطه، مسئولیت مُضمر است  همان‌گونه که آزادی مُضمر است. مرتبط بودن یعنی زیستن، یعنی حیات، یعنی وجود و هستی. و اگر در این رابطه بی‌نظمی وجود داشته باشد، تمام جامعه‌ای که در آن زندگی می‌کنیم، تمام فرهنگ و روابط اجتماعی، قرین بی‌نظمی، آشفتگی و تجزیه‌شدگی خواهد بود  و این واقعیتی است که هم‌اکنون در همهٔ اجتماعات وجود دارد.
زینب آذرگشب
هیچ‌کس نمی‌تواند جدا از دیگران زندگی کند. شما ممکن است در یک بیابان زندگی کنید، ولی مع‌ذلک وابسته به دیگرانید؛ در رابطه با دیگرانید. شما نمی‌توانید در انزوا زندگی کنید، نمی‌توانید از رابطه بگریزید. ذهن شما ممکن است فکر کند که در تنهایی زندگی می‌کند یا در حالت انزوا به سر می‌برد، ولی ذهن نمی‌تواند از این واقعیت بگریزد که همیشه در رابطه است. شما نمی‌توانید از واقعیت مطلق بگریزید یا از آن فرار کنید. شما نمی‌توانید در تجرد و انزوا به سر برید. ذهن شما ممکن است تصور کند که هم‌اکنون در حالت انزوا به سر می‌برد، ولی حتی در این انزوا شما باز هم وابسته‌اید. در حالت انزوا شما حتی موجودیت ندارید. شما نمی‌توانید در حالت تجرد، موجودیت داشته باشید.
niloufar.dh
زندگی یعنی رابطه، زیستن یعنی در ارتباط بودن. شما نمی‌توانید دیواری به دور خود بکشید؛ و فقط گهگاه از روی دیوار سر بکشید و نگاهی کوتاه به اطراف خود بیندازید. ما به طور ناآگاه عمیقاً از طریق روزنه‌های دیوار در ارتباطیم.
niloufar.dh
به نظر من بزرگ‌ترین مسئلهٔ زندگی چگونگی زیستن در رابطه‌ای است که در آن ذهن هرگز ضربه و آزار ندیده است، یا هرگز به علت آزاردیدگی تحریف و کج‌وکوله نشده است! تنها چنین ذهنی است که می‌تواند در کیفیت عشق باشد. تنها ذهنی می‌داند عشق چیست که هرگز خاطرهٔ هیچ آزار یا تعریف و تمجید را در خود ثبت نکرده است.
niloufar.dh
اگر هستی شما تهی از عشق است، هر کاری دلتان می‌خواهد بکنید؛ به جستجوی همهٔ خدایان روی زمین بروید؛ دست به انواع اصلاحات و عملیات اجتماعی بزنید؛ بکوشید تا در وضع مردم فقیر تغییر و بهبود ایجاد کنید؛ وارد تشکیلات و فعالیت‌های سیاسی بشوید؛ کتاب‌ها بنویسید؛ شعر و غزل بگویید و بنویسید؛ همه بی‌فایده است؛ شما یک انسان مرده‌اید. بدون عشق، رنج‌ها و مسائل شما افزایش خواهند یافت؛ بی‌وقفه و تا پایان عمر مضاعف خواهند شد. ولی با عشق هر کاری دلتان می‌خواهد بکنید؛ هیچ خطری شما را تهدید نخواهد کرد؛ شما هرگز اسیر تضاد و تناقض نخواهید بود. و در آن صورت، عشق جوهر و عصارهٔ فضیلت است. بمبئی، ۲۱ فوریهٔ ۱۹۶۵
شکوفه
در رابطه، مسئولیت مُضمر است  همان‌گونه که آزادی مُضمر است. مرتبط بودن یعنی زیستن، یعنی حیات، یعنی وجود و هستی. و اگر در این رابطه بی‌نظمی وجود داشته باشد، تمام جامعه‌ای که در آن زندگی می‌کنیم، تمام فرهنگ و روابط اجتماعی، قرین بی‌نظمی، آشفتگی و تجزیه‌شدگی خواهد بود  و این واقعیتی است که هم‌اکنون در همهٔ اجتماعات وجود دارد.
زینب آذرگشب
در رابطه، مسئولیت مُضمر است  همان‌گونه که آزادی مُضمر است. مرتبط بودن یعنی زیستن، یعنی حیات، یعنی وجود و هستی. و اگر در این رابطه بی‌نظمی وجود داشته باشد، تمام جامعه‌ای که در آن زندگی می‌کنیم، تمام فرهنگ و روابط اجتماعی، قرین بی‌نظمی، آشفتگی و تجزیه‌شدگی خواهد بود  و این واقعیتی است که هم‌اکنون در همهٔ اجتماعات وجود دارد.
زینب آذرگشب
چه بر سر ذهنی می‌آید که خود را انطباق می‌دهد، پیروی می‌کند و تسلیم چیزهای رایج می‌شود؟
زینب آذرگشب

حجم

۱۶۸٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۴

تعداد صفحه‌ها

۲۰۰ صفحه

حجم

۱۶۸٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۴

تعداد صفحه‌ها

۲۰۰ صفحه

قیمت:
۷۰,۰۰۰
۲۱,۰۰۰
۷۰%
تومان