کتاب اولین و آخرین رهایی
معرفی کتاب اولین و آخرین رهایی
کتاب اولین و آخرین رهایی نوشته جیدو کریشنامورتی است که با ترجمه دکتر قاسم کبیری منتشر شده است. کتاب اولین و آخرین رهایی به فلسه و روانشناسی از دیدگاه نویسنده میپردازد.
درباره کتاب اولین و آخرین رهایی
کتاب اولین و آخرین رهایی از منتخبات، نوشتهها و سخنرانیهای ثبتشده کریشنامورتی، خواننده به بیان تازه و صریحی از مشکل اصلی انسانی مواجه میشود که با دعوتی برای رفع آن، که تنها راهی است که میتوان آن را حل کرد ــ یعنی برای خود و بهوسیله خود ــ همراه است. راهحلهای جمعی که بسیاری اینچنین ازجانشسته به آن دل بستهاند هرگز کافی نبوده است. «برای درک بیچارگی و ازهمپاشیدگی موجود در درون خود و نیز در دنیا باید ابتدا درون خود را صراحت بخشیم و این صراحت ازطریق درستاندیشی حاصل میشود. این صراحت سازماندادنی نیست؛ زیرا نمیتوان آن را با دیگری مبادله کرد. اندیشه سازماندادهشده گروهی چیزی تکراری است. صراحت نتیجه تأیید کلامی صرف نیست؛ بلکه حاصل خودآگاهی و درستاندیشیدن است و درستاندیشیدن نه نتیجه پرورش اندیشه است و نه سازش با الگوها، هرقدر که این الگوها ارزشمند و باشکوه باشند. درستاندیشیدن از خودآگاهی مایه میگیرد. بدون ادراک خود، پایگاهی برای اندیشیدن وجود ندارد؛ بدون خودآگاهی آنچه میاندیشیم صحیح نیست.»
این ایده اصلی و اساسی را کریشنامورتی در هر قطعه بیان کرده است.
خواندن کتاب اولین و آخرین رهایی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به آثار و افکار کریشنامورتی پیشنهاد میکنیم.
درباره جیدو کریشنامورتی
جیدو کریشنامورتی ۱۲ مه ۱۸۹۵ در هندوستان به دنیا آمد و ۱۷ فوریه ۱۹۸۶ از دنیا رفت. او نویسندهای است که درباره موضوعاتی همچون وابستگی و ترسهای روانی، آزادی و استقلال فردی، شرطیشدگی ذهن، طبیعت ذهن، مراقبه، روابط انسانی، یادگیری و آموزش. او بهطور مداوم بر نیاز انسان به یک انقلاب درونی مینوشت و بر آن تأکید داشت؛ انقلابی که نمیتواند توسط یک عامل یا مرجع بیرونی، مذهبی، سیاسی، یا اجتماعی رخ دهد.
بخشی از کتاب اولین و آخرین رهایی
برقراری ارتباط با هم، حتی اگر همدیگر را خوب بشناسیم، کاری بس دشوار است. شاید واژههایی را که من بهکار میبرم برای شما تفاوت خاصی داشته باشد. ادراک زمانی صورت میگیرد که ما، شما و من، در یک زمان و در یک سطح با هم روبهرو شویم. یعنی میان مردم، میان زن و شوهر و میان دوستان صمیمی مهر و عاطفه وجود داشته باشد. به چنین چیزی تبادل واقعی اندیشه و احساس میگویند. پس بهاینترتیب ادراک فوری زمانی حاصل میشود که ارتباط ما همزمان و همسطح باشد.
مبادله افکار و احساسات به گونهای آسان، مؤثر و با طرز عمل معین بسیار مشکل است. من از واژههایی ساده استفاده میکنم، واژههایی غیرتکنیکی، زیرا گمان نمیکنم که اصطلاحات فنی در حل مسائل مشکل به ما یاری دهد. بنابراین من از هیچ اصطلاح فنی روانشناسی یا علمی استفاده نخواهم کرد. خوشبختانه هیچ گونه کتاب روانشناسی یا مذهبی نخواندهام. مایلم بهکمک واژههای سادهای که در زندگی روزمرهمان از آنها استفاده میکنیم یک مفهوم عمیقتر را به شما ابلاغ کنم؛ اما درصورتیکه شما نحوه گوشکردن را ندانید کار من بسیار دشوار خواهد شد.
خوب. برای اینکه بتوانیم واقعآ گوش کنیم باید تمامی تعصبها قاعدهسازیهای از پیش انجام شده و فعالیتهای روزانه را رها کنیم. وقتی انسان در یک حالت گیرندگی ذهن باشد، امور بهآسانی قابل فهم خواهند بود. شخص، زمانی گوش میدهد که توجه واقعیاش را به چیزی معطوف کرده باشد؛ اما متأسفانه بسیاری از ما از پشت دیوار مقاومت گوش میکنیم. دیواری از تعصبها داریم، دیواری از تعصبهای روانشناسی و علمی، دیواری از نگرانیهای روزمره، آرزوها و ترسها و با این تعصبها گوش میکنیم؛ بنابراین درحقیقت ما به سر و صدای خود، به قیل و قال خود گوش میکنیم؛ نه آن چیزی که گفته میشود. کنارگذاشتن تعلیمات، تعصبها، تمایلات و مقاومت و رسیدن به چیزی ورای بیان کلامی برای گوشدادن به گونهای که ادراک آنی داشته باشیم، بسیار دشوار است. این یکی از معضلات ما است.
اگر در خلال این بحث چیزی گفته شود که برخلاف شیوه فکری و اعتقادی شما باشد، فقط گوش کنید؛ مقاومت بهخرج ندهید. شاید حق با شما باشد و من اشتباه کنم؛ اما با گوشدادن و توجهکردن همگی حقیقت را درمییابیم. حقیقت چیزی نیست که کسی آن را به شما بدهد. شما خود باید آن را کشف کنید و برای کشف آن باید ذهن در حالتی باشد که بتواند بهطور مستقیم آن را درک کند. هرگاه مقاومت، سپر محافظ و حفاظ وجود داشته باشد، ادراک مستقیم عملی نیست. ادراک از طریق آگاهی از آنچه هست صورت میپذیرد؛ زیرا پیبردن دقیق به آنچه هست، به واقعیت، به حقیقت، بدون تعبیر و تفسیر آن، بدون محکومکردن یا موجهساختن، بهطور حتم، ابتدای خرد است. فقط وقتی که، براساس شرطیبودن خرد و تعصبهایمان، به تعبیر و تفسیر و معنیکردن میپردازیم، حقیقت را از دست میدهیم. بههرحال، چیزی است شبیه تحقیق. برای دانستن ماهیت هرچیز نیاز به تحقیق داریم و نمیتوانیم آن را براساس حالات روحی خود ترجمه کنیم. بههمینترتیب اگر بتوانیم به نگاهکردن، مشاهده و گوشدادن بپردازیم و از آنچه هست آگاه باشیم، مشکل حل میشود و این همان چیزی است که ما در همه این بحثها انجام خواهیم داد. من میخواهم به شما گوشزد کنم که آنچه هست، چیست و آن را براساس خیالات خود ترجمه نکنم؛ شما هم نباید آن را براساس زمینه یا آموختههای خود ترجمه و تعبیر کنید.
حجم
۲۷۲٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۳۶۰ صفحه
حجم
۲۷۲٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۳۶۰ صفحه