کتاب پایان میانگین
معرفی کتاب پایان میانگین
کتاب پایان میانگین نوشتهٔ تاد رز و ترجمهٔ مریم جعفری است و هورمزد آن را منتشر کرده است. چگونه با پذیرفتن تفاوتها، استعدادهای خود و دیگران را شکوفا کنید؟ این کتاب اثبات میکند که تصور ما از مفهوم انسان متوسط یک واقعیت ریاضی نیست.
درباره کتاب پایان میانگین
بیشتر از یک قرن است که به ما قبولاندهاند بهترین راه برای مقایسه و ارزیابی افراد و پیشبرد فعالیتها و ادارهٔ امور جامعه استفاده از معیارهایی تکبعدی است که تمرکز اصلیشان بر میانگین و میزان انحراف از آنهاست. کل نهادهای اجتماعی ما حول محور میانگین ساخته شدهاند. اما بروز اتفاقات و حوادث ناشی از آن و تحقیقات متعدد و جدید یک واقعیت شگفتانگیز را برملا کردهاند: هیچ کس در حد متوسط نیست.
هیچکس در حد متوسط نیست؛ نه شما، نه فرزندان شما، نه همکاران یا دانشآموزان شما یا همسرتان. این سخن فقط یک دلگرمی خشک و خالی یا یک شعار توخالی نیست، بلکه حقیقتی علمی با بیشمار دستاوردهای عملی است که نمیتوانید نادیدهاش بگیرید. ممکن است شما بهعنوان یک حقیقت آماری ساده همچنان اصرار داشته باشید که برخی از مردم در حد متوسط هستند. کتاب پایان میانگین به شما نشان خواهد داد که چطور این فرض بهظاهر بدیهی از اساس نادرست است و باید کنار گذاشته شود.
بهجای اینکه به مردم پیشنهاد کنید برای انطباق با ایدئال غیرواقعیِ متوسط بودن بیشتر تلاش کنند، به آنها بگویید: هر نوع سیستمی که برای انسان متوسط طراحی شده باشد محکوم به فناست.
خواندن کتاب پایان میانگین را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران کتابهای موفقیت و خودیاری پیشنهاد میکنیم.
درباره تاد رز
تاد رز مدیر برنامهٔ ذهن، مغز و آموزش در دانشکدهٔ علوم تربیتی هاروارد است، جایی که مدیریت آزمایشگاه علوم فردی را نیز بر عهده دارد. او همچنین همبنیانگذار و رئیس مرکز فرصتهای فردی است- سازمانی غیرانتفاعی که اصول فردیت را در محل کار، مدرسه و جامعه ترویج میکند. تاد در کیمبریجِ ماساچوست زندگی میکند. او کتابهای هذیانهای جمعی و اسب سیاه را نیز نوشته است.
بخشی از کتاب پایان میانگین
«در سال ۲۰۰۲، مایکل میلر، عصبشناس دانشگاه کالیفرنیا، در سانتا باربارا مطالعهای دربارهٔ حافظهٔ کلامی انجام داد. شانزده شرکتکننده یکبهیک در دستگاه اسکنر مغز افامآرای دراز کشیدند و مجموعهای از کلمات به آنها نشان داده شد. بعد از مدتی استراحت، مجموعهٔ دوم کلمات ارائه شد و آنها هر بار که کلمهای از سری اول را شناسایی میکردند، یک دگمه را فشار میدادند. همانطور که یک شرکتکننده تصمیم میگرفت که آیا کلمهٔ خاصی را قبلاً دیده است یا نه، دستگاه مغز او را اسکن و یک نقشهٔ دیجیتالی از فعالیت مغز او تهیه میکرد. وقتی میلر آزمایش خود را به پایان رساند، یافتههایش را به همان شکلی گزارش کرد که هر عصبشناس دیگری میکرد: با میانگین گرفتن از نقشههای مغز هر فرد از سوژههایش برای تهیهٔ نقشهٔ مغز متوسط. انتظار میلر این بود که این نقشه مدارهای عصبی درگیر در حافظهٔ کلامی در مغز یک انسان متوسط را نشان دهد.
هر وقت مطلب جدیدی دربارهٔ کشفیات علوم اعصاب مطالعه میکنید که شامل تصویر برش عرضی از مغز نیز هست- در اینجا تصویر مناطقی از مغز آمده که وقتی احساس عشق میکنید یا وقتی احساس ترس میکنید، روشن میشوند- بهطور حتم به تصویر یک مغز متوسط نگاه میکنید. در مقام دانشجوی کارشناسی ارشد، زمانی که در بیمارستان عمومی ماساچوست در زمینهٔ تصویربرداری از مغز آموزش میدیدم، روش تهیه و آنالیز مغز متوسط (که در زبان علم از آن با نام «مدل اثرات تصادفی» یاد میشود) را هم آموختم. فرض اصلی این روش این است که مغز متوسط نشاندهندهٔ مغز معمولی و عادی است، درحالی که مغز هر فرد نوع متفاوتی از این مغز معمولی را نشان میدهد- فرضی که انگیزهٔ برگزاری مسابقهٔ شباهت به نورما را منعکس میکند. این فرضیه دانشمندان علوم اعصاب را به این سمت هدایت کرد که افراد چپدست را از مطالعات خود کنار بگذارند (چون اینطور تصور میشد که مغز افراد چپدست با مغزهای معمولی تفاوت دارد) یا حتی گاهی اوقات افرادی را که فعالیت مغزیشان از حد میانگین بیش از حد منحرف میشود؛ زیرا محققان نگران این هستند که این موارد متفاوت ممکن است ذهنیت آنها را درباره مغز متوسط تحت تأثیر قرار دهد.»
حجم
۳۳۶٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۷۶ صفحه
حجم
۳۳۶٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۷۶ صفحه