دانلود و خرید کتاب عاقلانه خرج کردن دن آریلی ترجمه بابک حافظی
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب عاقلانه خرج کردن اثر دن آریلی

کتاب عاقلانه خرج کردن

معرفی کتاب عاقلانه خرج کردن

کتاب عاقلانه خرج کردن نوشتهٔ دن آریلی و جف کرایسلر و ترجمهٔ بابک حافظی است و انتشارات ترجمان علوم انسانی آن را منتشر کرده است. پول چیست و راه و روش درست خرج کردن چگونه است؟

درباره کتاب عاقلانه خرج کردن

اکثر ما زمان زیادی را به پول فکر می‌کنیم: اینکه چقدر داریم، چقدر لازم داریم، چطور بیشترش کنیم، چطور حفظش کنیم و اینکه همسایه‌ها، دوستان و همکارانمان چقدر پول درمی‌آورند و چقدر خرج و چقدر پس‌انداز می‌کنند. تجملات، صورت‌حساب‌ها، فرصت‌های مالی، استقلال مالی و استرس، می‌بینید که پول همهٔ ابعاد زندگی مدرن را تحت تأثیر قرار می‌دهد، از بودجهٔ خانواده گرفته تا سیاست‌گذاری‌های ملی، از لیست خرید گرفته تا حساب‌های پس‌انداز.

دنیای مالی روزبه‌روز پیشرفته‌تر می‌شود، وام‌ها و رهن‌ها و بیمه‌ها مدام پیچیده‌تر می‌شوند، و ما امروز دوران بازنشستگی طولانی‌تری را تجربه می‌کنیم، با فناوری‌های مالی جدید، انتخاب‌های مالی پیچیده‌تر و چالش‌های بزرگ‌تری مواجه می‌شویم؛ همهٔ این‌ها باعث می‌شود هر روز بیشتر و بیشتر دربارهٔ پول فکر کنیم.

حالا اگر این فکرکردنِ زیاد دربارهٔ پول کمکمان می‌کرد تا تصمیمات بهتری بگیریم غمی نبود، اما متأسفانه چنین اتفاقی نمی‌افتد. واقعیت این است که گرفتن تصمیمات بد دربارهٔ پول در خون ما انسان‌هاست. ما در گندزدن به زندگیِ مالیِ خود بی‌نظیریم.

به این پرسش‌ها توجه کنید:

آیا فرقی می‌کند که کارت بکشیم یا پول نقد پرداخت کنیم؟ قاعدتاً در هر دو صورت به یک اندازه پول پرداخت خواهیم کرد، مگر نه؟ اما درحقیقت، مطالعات نشان می‌دهد که وقتی کارت می‌کشیم، حاضریم پول بیشتری پرداخت کنیم. با کارت اعتباری، هم خریدهای سنگین‌تری می‌کنیم و هم انعام چرب‌تری می‌دهیم. همچنین وقتی از روش محبوبمان یعنی کارت اعتباری استفاده می‌کنیم، بیشتر احتمال دارد که خرج‌کردن‌هایمان را فراموش کنیم یا آن‌ها را دست‌کم بگیریم.

آیا پولی که الان داریم برای بازنشستگی‌مان پس‌انداز می‌کنیم کافی است یا نه؟ آیا همهٔ ما تخمینی، هرچند مبهم، داریم از اینکه وقتی دوران کاری‌مان تمام شود چقدر تا آن‌موقع پول درآورده‌ایم و چقدرش را پس‌انداز کرده‌ایم؟

وقتمان را چطور؟ آیا آن را عاقلانه خرج می‌کنیم؟ یا اینکه زمانی را که می‌توانستیم صرف یافتن رهنی با نرخ ارزان‌تر کنیم برای پیداکردن یک پمپ بنزین ارزان‌تر تلف می‌کنیم تا بنزین برایمان ارزان‌تر بیفتد؟

فکرکردن به پول نه‌تنها به بهترشدن تصمیم‌های مالی کمکی نمی‌کند، بلکه گاهی همین عملِ سادهٔ فکرکردن به پول می‌تواند باعث ایجاد تغییرات عمیق و دردسرسازی در ما شود. 

از یک طرف پول برای زندگی شخصی، برای اقتصاد و برای جامعه مهم است و از طرف دیگر ما برای منطقی فکرکردن دربارهٔ پول با چالش‌های زیادی مواجهیم، پس برای شفاف‌کردن افکارمان چه کار می‌توانیم بکنیم؟ پاسخ کلیشه‌ای به این پرسش می‌شود «آموزش مالی» یا اصطلاح دهان‌پُرکُن‌تر آن می‌شود «سواد مالی». متأسفانه درس‌های مربوط به سواد مالی، مثل اینکه موقع خرید ماشین یا گرفتن وام چه کارهایی باید انجام دهیم، خیلی زود از یاد می‌روند و تأثیر بلندمدتی که روی اقداماتمان می‌گذارند نزدیک به صفر است.

به همین جهت کتاب عاقلانه خرج کردن قصد ندارد «سواد مالی» یادمان بدهد یا به ما بگوید که هر بار کیف پولمان را باز کردیم با پولمان چه کنیم. درعوض به بررسی تعدادی از رایج‌ترین اشتباهاتی خواهد پرداخت که معمولاً درمورد پول مرتکب می‌شویم و از آن مهم‌تر علت این اشتباهات را با هم مرور خواهیم کرد. به‌این‌ترتیب، دفعهٔ بعدی که قرار باشد تصمیمی مالی بگیریم، احتمالاً بهتر بتوانیم نیروهایی که در کارند را تشخیص دهیم.

این کتاب قرار است آدم‌های مختلفی را به شما معرفی کند و ماجراهای مالی‌شان را با شما در میان بگذارد. خواهیم دید که هرکدام از این افراد در شرایط مالیِ خاص چگونه عمل کرده‌اند. سپس توضیح خواهد داد که نظر علم دربارهٔ تجربه‌های آن‌ها چیست. 

این کتاب از چگونگی تفکر ما دربارهٔ پول و اشتباهاتی که در این زمینه انجام می‌دهیم پرده برمی‌دارد. کتاب دربارهٔ شکافی است که بین درکِ خودآگاه ما از سازوکارِ پول، نحوهٔ استفادهٔ ما از آن در واقعیت و نحوهٔ منطقی فکرکردن به پول و استفاده از آن وجود دارد و همچنین دربارهٔ چالش‌هایی است که همهٔ ما موقع استدلال منطقی دربارهٔ پول داریم و نیز دربارهٔ اشتباهات رایجی است که هنگام خرج‌کردن پول انجام می‌دهیم.

خواندن کتاب عاقلانه خرج کردن را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

اگر می‌خواهید در مورد پول و خرج کردن بیشتر بدانید این کتاب را حتما بخوانید.

درباره نویسندگان

دَن آریلی استاد کرسی جیمز بی. دوک در رشتهٔ روا نشناسی و اقتصاد رفتاری در دانشگاه دوک است. او بنیانگذار مرکز بازاندیشی پیشرفته است و در این مرکز به دنبال درک اشتباهاتی است که وقتی نوبت به پول و وقت و سلامتی‌مان می‌رسد مرتکب می‌شویم. از آن مهم‌تر، می‌خواهد سر دربیاورد که چه چیزی می‌تواند به ما کمک کند تا تصمیماتی بگیریم که کاملاً در جهت منافع بلندمدتمان باشد. دَن تا به حال سه بار عنوان نویسندهٔ پرفروشترین کتاب نیویورک تایمز را کسب کرده است. کتاب‌های او عبارت‌اند از نابخردی‌های پیش‌بینی‌پذیر، جنبهٔ مثبت بی‌منطق‌بودن، حقایق بی‌صداقتی، وقتی بی‌خردی سراغتان می‌آید و پاداش.

جف کرایسلر اوایل صرفاً وکیلی بود که از دانشگاه پرینستون فارغ‌التحصیل شده، اما بعدها تبدیل شد به یک کمدین، نویسنده، سخنران و کارشناس محبوب برنامه‌های تلویزیونی. همچنین به علوم رفتاری نیز علاقه‌مند شد. او از زبان طنز برای درک، تبیین و تغییر دنیا استفاده می‌کند و برندهٔ جایزهٔ بیل هیکس اسپیریت در بخش کمدیِ تأمل‌برانگیز شده است. جِف برای تلویزیون، سیاستمداران و مدیرعامل‌ها مطلب می‌نویسد و در شبکه‌های تلویزیونی و رادیویی سی‌ان‌ان، فاکس نیوز، امِ‌اسِ‌ان‌بی‌سی و سیریوس/اکسِ‌ام حضور پیدا می‌کند.

بخشی از کتاب عاقلانه خرج کردن

«جورج جونز از همه‌طرف تحت فشار بود، فشار کاری از یک‌طرف، بچه‌های ناسازگار از یک‌طرف و جیبِ خالی از طرف دیگر. پس یک‌بار که در سفری کاری گذرش به لاس‌وگاس افتاد، راهش را کج کرد و وارد یک کازینو شد. در جای پارکی مجانی در انتهای یک جادهٔ بسیار تروتمیز که با بودجهٔ عمومی ساخته شده بود پارک کرد و همین‌طور که بی‌هدف پرسه می‌زد سرش را انداخت پایین و وارد دنیای موازی‌ای شد به نام کازینو.

وارد که شد سروصدای آنجا سر حالش آورد، آهنگ‌های دهه‌هشتادی و صدای صندوق‌های پول که مخلوط شده بود با صدای جرینگ‌جرینگ سکه‌ها و صدای دینگِ یک‌عالَمه از این دستگاه‌های ژتونی. کمی بعد، فکری شد که چه مدت در کازینو بوده است. در این‌جور جاها ساعت پیدا نمی‌شود، اما با دیدن پیرپاتال‌هایی که خیمه زده بودند روی دستگاه‌های بازی با خودش فکر کرد که انگار یک عمر است که آنجاست. تنها پنج دقیقه گذشته بود. پس نمی‌توانست خیلی از در ورودی دور شده باشد. بااین‌حال، قادر نبود آن را پیدا کند ... یا در خروجی را ... کلاً خبری از در، پنجره، راهرو یا هرنوع راه فرار دیگری نبود. تا چشم کار می‌کرد فقط رقص نور بود و کوکتل‌تعارف‌کن‌هایی با لباس‌های باز و علامتِ دلار و آدم‌هایی که یا از خوشحالی روی هوا بودند و یا کاملاً بدبخت ... حد وسط هم نداشت.

دستگاه‌های ژتونی؟ حتماً، چراکه نه؟ در اولین دستی که بازی کرد با اختلاف ناچیزی یک برد بزرگ را از دست داد. پس به مدت ۱۵ دقیقه، دلار پشت دلار در شکم دستگاه ریخت تا بلکه عقب‌ماندگی‌اش را جبران کند. اصلاً برنده نشد اما چند بار دیگر هم تا یک قدمیِ برنده‌شدن پیش رفت.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌هایی از کتاب
مشاهده همه (۴)
نیروهای بی‌شماری در اطرافمان وجود دارند که ما را وامی‌دارند تا ارزش واقعی چیزها را اشتباه ارزیابی کنیم، چراکه سودشان در گروِ غیرمنطقی خرج‌کردن ماست.
sahar1370326
از قرار معلوم، بزرگ‌ترین علت رفتار مسئله‌ساز ما در قبال پول برمی‌گردد به همان ویژگی جالب پول، اینکه می‌توانیم آن را، الان یا در آینده، با چیزهای مختلفی معاوضه کنیم. درستش این است که در خرج‌کردن‌هایمان هزینهٔ فرصت را در نظر بگیریم، وقتی می‌خواهیم الان بابت چیزی پول پرداخت کنیم باید سبک‌سنگین کنیم که این پول را می‌توانیم صرف چه کارهای دیگری کنیم. البته تفکر به این شیوه بسیار انتزاعی و درنتیجه بسیار دشوار است. پس ترجیح می‌دهیم انجامش ندهیم.
کاربر ۱۳۱۸۴۴۳
فرض کنید از ما می‌پرسند که برای ماه آینده کدام مورد را ترجیح می‌دهید: یک موز یا یک کیک شکلاتی؟ موز سالم‌تر است و برای بدن مفیدتر، اما کیک شکلاتی خوشمزه‌تر است. احتمالاً خواهیم گفت «در آینده موز را انتخاب خواهیم کرد». آینده خالی از احساس است، پس انتخاب غذا برای آینده فقط برمی‌گردد به مقایسهٔ ارزش غذایی، اینکه کدام‌یک برای ما بهتر است؟ اما وقتی با سؤالی دربارهٔ زمان حال مواجه شویم، و قرار باشد از بین موز و کیک شکلاتی یکی را انتخاب کنیم، به این فکر می‌کنیم که «در حال حاضر واقعاً دلم می‌خواهد آن کیک را بخورم». در زمان حال ما هم ارزش غذایی را در نظر می‌گیریم و هم احساسات، امیال و خواسته‌هایمان را. برای بیشتر مردم کیک شکلاتی کشش احساسی بیشتری ایجاد می‌کند تا موز. آن‌هایی که این‌طور نیستند را هم شما به بزرگی خودتان ببخشید.
کاربر ۱۳۱۸۴۴۳
جیمز دستمزد کلیدساز را منصفانه نمی‌دانست، چراکه بازکردنِ در زمان زیادی از او نگرفته بود. اما آیا او ترجیح می‌داد کلیدساز گیج بزند، کلی وقت تلف کند و تلاش الکی از خودش نشان دهد؟ خُب، شاید. یک‌بار کلیدسازی به دَن گفته بود که وقتی تازه کارش را شروع کرده بود، ساعت‌ها طول می‌کشید تا قفلی را باز کند، طی فرایند بازکردن قفل، معمولاً آن را می‌شکست و درنهایت زمان و هزینه‌ای که صرف می‌شد از نصب یک قفل نو بیشتر می‌شد. به‌این‌ترتیب هم پول تعویض قفل را از مشتری می‌گرفت و هم اجرت معمول بازکردن یک در را. مردم هم با خوشحالی همهٔ هزینه را پرداخت می‌کردند و تازه انعام هم به او می‌دادند. او متوجه شده بود که همین‌طور که با گذشت زمان در کارش حرفه‌ای‌تر می‌شود و می‌تواند قفل را به‌سرعت باز کند، بدون اینکه قفل قدیمی را بشکند (و به‌تبع آن بدون اینکه نیاز باشد قفل را تعویض کند و هزینهٔ اضافی از مشتری بگیرد)، مشتری‌ها نه‌تنها به او انعام نمی‌دهند بلکه به دستمزد درخواستی هم اعتراض می‌کنند.
کاربر ۱۳۱۸۴۴۳

حجم

۱٫۲ مگابایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۳۵۴ صفحه

حجم

۱٫۲ مگابایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۳۵۴ صفحه

قیمت:
۷۹,۰۰۰
تومان