دانلود و خرید کتاب برج فرازان باربارا تاکمن ترجمه عزت‌الله فولادوند
تصویر جلد کتاب برج فرازان

کتاب برج فرازان

انتشارات:نشر ماهی
امتیاز:
۴.۳از ۴ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب برج فرازان

کتاب برج فرازان نوشتهٔ باربارا تاکمن و ترجمهٔ عزت‌الله فولادوند است و نشر ماهی آن را منتشر کرده است. این کتاب سیمای جهان پیش از جنگ جهانی اول (۱۹۱۴-۱۸۹۰) را به تصویر می‌کشد.

درباره کتاب برج فرازان

سدهٔ بیستم، قرنی است که متفکر و مورخ معاصر، آیزایا برلین، آن را هولناک‌ترین قرن در تاریخ غرب خوانده است. کتاب برج فرازان سیمای جهان پیش از جنگ جهانی اول، یعنی سال‌های بین ۱۸۹۰ تا ۱۹۱۴ را به تصویر کشیده است و درواقع نشان می‌دهد که چه عواملی باعث هولناکی قرن بیستم شدند.

روش کار باربارا تاکمن و دلایل اتخاذ آن، در پیشگفتاری که او خود بر کتاب نگاشته، بیان شده است. هشت فصلی که او به منظور ترسیم چهره جهان غرب از ۱۸۹۰ تا ۱۹۱۴ فراهم آورده است، هریک، به گفته خود وی، «نمایانگر حقیقی» یکی از جنبه‌های اصلی عصر مورد نظر است. اما انتخاب موضوع هر فصل و گزینش جزئیاتی که در آنها سخن رفته، با چنان ظرافت و باریک‌بینی هنرمندانه و ژرف‌نگری و منطق محققانه‌ای صورت گرفته که در پایان خواننده احساس می‌کند خود در آن دوره زندگی کرده و رویدادها را به تجربه زیسته دریافته است. موفقیتی که نویسنده بدان دست یافته و معمولا کمتر نزد مورخان آکادمیک حاصل می‌شود، در تلفیق این دو کیفیت هنری و تحقیقی است. از سویی می‌بینیم دست بر نبض دوره مورد بحث نهاده‌ایم و تپش قلب پرامید و بیقرار آن را احساس می‌کنیم، و از سوی دیگر رفته‌رفته به عمق قضایا می‌رسیم و به علت‌ها پی می‌بریم.

دلیل این موفقیت به نظر می‌رسد دو چیز باشد: یکی چشم‌انداز پهناوری که او در برابر دیدگان ما گشوده است و در آن ابعاد رنگارنگ و گونه‌گون حیات آن عصر ــ اعم از سیاست و اقتصاد و اوضاع اجتماعی و تلاش‌های هنری و فکری و نهضت‌ها و شخصیت‌ها و جزئیات زندگی روزانه ــ ترسیم شده است؛ دیگری پژوهش‌های وسیع و هوشمندانه نویسنده و تلاش خستگی‌ناپذیر او در ریشه‌یابی قضایا.

فصل‌های کتاب برج فرازان از این قرارند:

۱: آنارشیست‌ها: ۱۸۹۰ ـ ۱۹۱۴

۲: انگلستان: ۱۸۹۵ ـ ۱۹۰۲

۳: ایالات متحد امریکا: ۱۸۹۰ ـ ۱۹۰۲

۴: فرانسه: ۱۸۹۴ ـ ۱۸۹۹

۵: لاهه: ۱۸۹۹ و ۱۹۰۷

۶: آلمان: ۱۸۹۰ ـ ۱۹۱۴

۷: انگلستان: ۱۹۰۲ ـ ۱۹۱۱

۸: سوسیالیست‌ها: ۱۸۹۰ ـ ۱۹۱۴

خواندن کتاب برج فرازان را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران و پژوهشگران تاریخ جهان پیشنهاد می‌کنیم.

درباره باربارا تاکمن

باربارا تاکمن در ۱۹۱۲ در نیویورک به دنیا آمد و در ۱۹۸۹ درگذشت. در ۱۹۳۳ از کالج معروف رَدکلیف (وابسته به دانشگاه هاروارد) فارغ‌التحصیل شد. چندی با پدرش در مجله معتبر نیشن کار می‌کرد، و سپس در ۱۹۲۷ از طرف مجله به عنوان خبرنگار برای گزارش جنگ داخلی اسپانیا به آن کشور رفت و در آنجا با جمهوری‌خواهانی همکار شد که با فرانکو می‌جنگیدند. تاکمن در طول زندگی یازده کتاب نوشت، همه در زمینه تاریخ، که از آن میان دو کتاب ــ توپ‌های ماه اوت و استیل‌وِل و تجربه امریکا در چین برندهٔ جایزهٔ معروف پولیتزر شدند.

وی سال‌ها نیز ریاست «انجمن مورخان امریکا» و «فرهنگستان هنر و ادبیات امریکا» را برعهده داشت. یکی از کتاب‌هایی که از او به فارسی درآمده، سیر نابخردی به ترجمه دکتر حسن کامشاد است که متأسفانه با وجود جذابیت آن و چیره‌دستی مترجم، تاکنون نزد دانش‌پژوهان مغفول مانده است ــ و شاید این نیز یکی دیگر از جلوه‌های نزول اسف‌انگیز سطح آموزش تاریخ در بیست ساله اخیر در مدرسه‌ها و دانشگاه‌های ما باشد. پرسشی که کتاب با آن آغاز می‌شود این است که «چرا زمامداران این‌همه برخلاف عقل و منافع خردمندانه خویش عمل می‌کنند؟ و چرا به نظر می‌رسد که شعور چنین به‌ندرت وارد کار می‌شود؟» سپس نویسنده سوءحکومت را به طور کلی معلول چهار عامل اصلی معرفی می‌کند: «۱) استبداد یا ظلم و فشار... ۲) جاه‌طلبی بیش ازحد... ۳) بی‌کفایتی یا انحطاط... و ۴) نابخردی یا اصرار در کژاندیشی»، و بعد مصادیق بزرگ نابخردی حکومت‌ها را از ترویا در یونان باستان تا جنگ ویتنام در قرن بیستم بتفصیل بازمی‌نماید که کل کتاب مصروف آن می‌شود.

کتاب دیگر او با نام توپ‌های ماه اوت توسط نشر ماهی منتشر شده است.

بخشی از کتاب برج فرازان

«چنان این رؤیا دلکش و فریبا بود که جامعه‌ای باشد بدون دولت، بدون حکومت، بدون قوانین، بدون مالکیت که در آنها نهادهای فاسد به دور ریخته شده باشند و آدمی آزادانه بتواند آنگونه که خواست خدا بوده به خیر و نیکی برسد که در بیست سال پیش از ۱۹۱۴، شش رئیس دولت در راه این آرمان به قتل رسیدند. این شش تن عبارت بودند از کارنو رئیس‌جمهور فرانسه، کانوواس نخست‌وزیر اسپانیا، الیزابت همسر امپراتور اتریش، اومبرتو پادشاه ایتالیا، مکینلی رئیس‌جمهور امریکا و کانالخاس نخست‌وزیر دیگر اسپانیا، که به‌ترتیب در ۱۸۹۴، ۱۸۹۷، ۱۸۹۸، ۱۹۰۰، ۱۹۰۱، ۱۹۱۲ کشته شدند. صفت جابر و زورگو به هیچ‌کدام از آنها قابل اطلاق نبود. کشتنشان صرفاً حرکتی بود برای جلب توجه به آرمان آنارشیستی که از افرادی کاردبه استخوان‌رسیده و مأیوس یا فریب‌خورده سرمی‌زد.

قهرمان جنبشی که این قربانیان را بلعید، شخص نبود، آرمان بود ــ یا به گفته مورخی که تاریخ این طغیان را رقم زده است، «خیالپردازی مشتی افراد رمانتیک درمانده و نومید». این جنبش از سویی نظریه‌پردازان و متفکران و هوشمندان صمیمی و مخلص داشت که به بشریت عشق می‌ورزیدند و از سوی دیگر مجهز به ابزارهای لازم بود، یعنی انسانهایی خُرد و ناچیز که متأثر از بدبختی و بیچارگی و خشم و خواری و نومیدی و تهیدستی، پذیرای آن آرمان می‌شدند تا بدانجا که وجودشان به تسخیر آن درمی‌آمد و دست به عمل می‌زدند. اینها همان تروریستها یا آدمکشان بودند. میان دو گروهی که هردو در خدمت آرمان گام برمی‌داشتند هیچ‌گونه تماسی نبود.»


Raymond
۱۴۰۲/۱۱/۱۹

بسیار عالی

به گفته رایناخ، «عدالت از آسمان نازل نمی‌شود بلکه باید آن را تسخیر کرد».
Raymond
یوهانس میکل، که در جوانی از سوسیالیستهای دوآتشه بود، روزی با یکی از دوستانش در خیابان قدم می‌زد. گدایی به آنان رسید. همین‌که آن دوست خواست پولی از جیبش بیرون بیاورد، میکل او را از این حرکت بازداشت و گفت: «انقلاب را به تأخیر نینداز!» این نتیجه منطقی و نهایی مارکسیسم بود.
Raymond
انقلاب می‌بایست خودانگیخته از توده‌ها فوران کند.
Raymond
این پرسش به میان می‌آید که در هنگامه چنین مباحثات درباره اعتصاب، کارگر، یعنی کسی که موضوع مستقیماً به او مربوط می‌شد، کجا بود؟ صدای او شنیده نشد. کارگر همان جا بود که همیشه بود، نگران کار و رئیس و شیشه شکسته پنجره و کودک بیمار و شام امشب و تعطیل فردا.
Raymond
برای هنر هیچ بدبختی بزرگتر از وفور بیش ازحد آن نیست.
Raymond
در نامه‌ای به دوستی انگلیسی نوشت: «متأسفم که امریکا در راه دراز خبط و خطاکاری گام نهاده است و احتمال دارد به طور روزافزون به قدرتی برای اخلال و وحشیگری مبدل شود... چنین می‌نماید که دنیا در شرف ورود به مرحله تازه‌ای از تجربه است، و در این مرحله باید برای انطباق با اوضاع و احوال نوین درسهایی جدید در رنج‌کشیدن آموخت.
Raymond
روسها مسأله‌ای مانند قضیه میلران یا شلوارهای تا زیر زانو نداشتند؛ با این حال، باز هم بر سر مشکل همکاری در آینده، به دو گروه بلشویکها و منشویکها تقسیم شدند. بلشویکها سرسختانه خواستار انقلاب و دیکتاتوری پرولتاریا در یک جهش بودند بدون اینکه در این اثنا حاضر به هیچ‌گونه سازش باشند. منشویکها عقیده داشتند که این کار شدنی نیست تا هنگامی‌که نخست روسیه از مرحله حکومت پارلمانی بورژوا نگذشته باشد، و در این مرحله سوسیالیستها ناگزیر از همکاری با احزاب لیبرال خواهند بود.
Raymond
سرمایه‌داری نظامی نبود که تغییربردار باشد، دشمنی بود که می‌بایست نابود شود و جباری که به جنگ‌افزارهای طبقه خویش ــ یعنی دادگاهها و ارتش و قضات و مجالس قانونگذاری و پلیس و دستور منع اعتصاب و کارخانه‌های بسته به روی کارگران ــ مسلح بود.
Raymond
هابسن عقیده داشت که امپریالیسم باری نبوده که نژاد سفید به خاطر خیر نژادهای دیگر به حکم وجدان بر دوش کشیده باشد، بلکه به علت تمایل اقتصاد به جبران بازارهایی که نمی‌تواند در کشور مادر به دست بیاورد، پدید آمده است.
Raymond
در ۱۸۹۹، ولز در کتابی زیر عنوان هنگامی‌که خفته بیدار می‌شود، با فریاد هشدار داد که پیشرفت مادی بدون برنامه‌ریزی، به آینده‌ای خواهد انجامید که در آن نوشته تصویر شده است: ساختمانهای بلندتر، شهرهای بزرگتر، سرمایه‌داران بدمنش‌تر، کارگران ستمدیده‌تر و بیچاره‌تر ــ آینده‌ای که در آن «همه چیز بزرگتر و تندتر و شلوغتر» خواهد بود، و همین گرایشهای کنونی منتها بدتر و بیشتر نمایان خواهند شد.
Raymond
ولی معمولا هرچه بدیها و نابسامانیها دورتر باشند، احساسات بشردوستانه و نوع‌پرستانه شدیدتر به غلیان می‌آیند. بنای خیالی عدل و محبت همیشه در افریقا آسانتر ساخته می‌شود تا در موطن خود شخص.
Raymond
ولی معمولا هرچه بدیها و نابسامانیها دورتر باشند، احساسات بشردوستانه و نوع‌پرستانه شدیدتر به غلیان می‌آیند.
Raymond
«اگر تمام فیلهای مقدس هندوستان را همه در یک لحظه به داخل رود گنگ می‌راندند، نصف این سروصدایی را نمی‌توانستند بلند کنند که این نوزاد
سیاوش
گذشته از این، مردانی که نگران حفظ مقامند هرگز به روشنی کسانی که بیرون ایستاده‌اند حقیقت عدالت را نمی‌بینند.
Raymond
در نیویورک، ویلیام رندلف هرست روزنامه جورنال را خریده بود و با جدیت در این کار بود که گفته مشهور سردبیر نخستین روزنامه یک پشیزی انگلستان، دیلی میل، را آویزه گوش کند که وقتی پرسیدند چه چیز فروش روزنامه را بالا می‌برد در یک کلمه پاسخ داد: «جنگ». بنابراین، هرست تمام مساعی خود را در این راه به کار می‌بست که با انتشار داستانهای وحشت‌انگیز درباره قساوت اسپانیاییها و عملیات قهرمانی کوباییها و سرنوشت و رسالت امریکا، بلکه بتواند جنگی از خود جعل کند. و چون در نبرد تیراژ با روزنامه دیگر نیویورک موسوم به ورلد، متعلق به جوزف پولیتسر، درگیر شده بود، به اینگونه داستانها حتی بیشتر آب وتاب می‌داد.
Raymond
در نیویورک، ویلیام رندلف هرست روزنامه جورنال را خریده بود و با جدیت در این کار بود که گفته مشهور سردبیر نخستین روزنامه یک پشیزی انگلستان، دیلی میل، را آویزه گوش کند که وقتی پرسیدند چه چیز فروش روزنامه را بالا می‌برد در یک کلمه پاسخ داد: «جنگ».
Raymond
یکی از سردمداران سیاسی کالیفرنیا از رید خواست قول بدهد که اگر انتخاب شد کسی را از آن ایالت به سمت قاضی دیوانعالی کشور منصوب کند. رید نپذیرفت و گفت نامزدی ریاست‌جمهوری تنها در صورتی ارزش دارد که خالی از هرگونه بندوبست باشد.
Raymond
یک‌بار در نامه‌ای به گادکین نوشت: «پیام ونزوئلا به منزله پایانی نکبت‌بار برای این قرن است و بسیار به تقویت بدترین روح در دموکراسی ما، یعنی روح وحشیگری و نخوت و بی‌منطقی و گستاخی، کمک کرده است.» اما آنچه او را ناآسوده‌تر می‌کرد «این ملاحظه عمیقتر» بود که معلوم شده است پیدایش دموکراسی «ضامن حفظ صلح و مدنیت» نیست، زیرا «ظهور افرادی نامتمدن را باعث گشته است که سواد و مدرسه به‌هیچ‌وجه برای اینکه هوش و عقل به آنان بدهد، کفایت نمی‌کند»
Raymond
میهن کشف کرد که عامل چیرگی‌بخش، قدرت دریایی است و هرکس بر دریاها مسلط باشد، بر اوضاع مسلط است
Raymond
قدرت، بجز فاسدکردن، اثرات دیگری هم دارد: می‌تواند دامنه فهم را وسیعتر کند، و گاهی حتی می‌تواند بزرگی در مرد بپروراند
Raymond

حجم

۱٫۱ مگابایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۶۹۴ صفحه

حجم

۱٫۱ مگابایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۶۹۴ صفحه

قیمت:
۲۰۰,۰۰۰
۱۴۰,۰۰۰
۳۰%
تومان