کتاب بر کرانه زیبایی شناسی طبیعت
معرفی کتاب بر کرانه زیبایی شناسی طبیعت
کتاب بر کرانه زیبایی شناسی طبیعت نوشتهٔ رونالد هپبرن و ترجمهٔ مسعود علیا است و گروه انتشاراتی ققنوس آن را منتشر کرده است.
درباره کتاب بر کرانه زیبایی شناسی طبیعت
کتاب بر کرانه زیبایی شناسی طبیعت حاصل به هم پیوستن سه پاره است: پیشگفتار، متن، و پیگفتار. مضمونی که این سه پاره را کنار هم نشانده زیباییشناسی طبیعت است، و مناسبت این همنشینی هم ترجمهٔ مقالهای کلاسیک و بسیار اثرگذار بوده است به نام «زیباییشناسی معاصر و غفلت از زیبایی طبیعی» به قلم رونالد هپبرن، فیلسوف بریتانیایی (۱۹۲۷-۲۰۰۸).
در پیشگفتار کتاب، نظری اجمالی به چیستی زیباییشناسی طبیعت شده و از جغرافیا و مسائل و مباحثی که در آن طرح میشود بهاختصار سخن آمده است. سپس به معرفی مقالهٔ هپبرن و اهمیت تاریخی آن پرداخته شده تا زمینه برای خوانش این متن فراهم شود. در ادامهٔ کتاب ترجمهٔ مقاله را میخوانید، و نهایتاً در بخش «پیگفتار»، از باب نمونه، به مبحثی میرسید که هم خود هپبرن و هم بسیاری دیگر از زیباییشناسان طبیعت به آن نظر داشتهاند: چندوچون تجربهٔ زیباییشناختی طبیعت یا، به تعبیر دیگری که در این مبحث رایج است، ارجشناسی زیباییشناختی طبیعت.
وقتی از «زیباییشناسی طبیعت» حرف میزنیم، از چه حرف میزنیم؟ زیباییشناسی (یا زیباشناسی) رایجترین معادلی است که در اشاره به اصطلاح aesthetics نزد ما به کار میرود. این اصطلاح در تاریخ نسبتاً بلندش معانی متعدد و در عین حال مرتبطی به خود دیده است: از دانش حسیات (به سیاق ریاضیات، طبیعیات، و نظایر اینها) گرفته تا رایجترین معنای آن که امروزهروز بیش از همه کاربرد دارد و ناظر است به شاخهای از شاخههای اصلی فلسفه که گاهی از آن به زیباییشناسی فلسفی نیز تعبیر میکنند. شاید بگوییم این معنا همان چیزی است که اصطلاح «فلسفهٔ هنر» افاده میکند، اما در اینجا فرقی هست که باید آن را پیش چشم داشت، و در پرتو همین فرق است که باید زیباییشناسی طبیعت را منزل داد. زیباییشناسی وقتی به عامترین معنایش به کار میرود اعم از فلسفهٔ هنر است. به عبارت دیگر، فلسفهٔ هنر (یا، به تعبیری نهچندان رایج، زیباییشناسی هنر) تنها یکی از چند پارهٔ اصلی آن را تشکیل میدهد. پارهای دیگر البته زیباییشناسی طبیعت است.
برای اینکه مفهوم زیباییشناسی طبیعت روشنتر شود و در معرض بدفهمی قرار نگیرد، بیدرنگ باید یادآوری کرد که این مفهوم را نباید با مفاهیمی در هنر که به نحوی از انحا به طبیعت یا محیط زیست مربوط میشوند درآمیخت. زیباییشناسی طبیعت به معنای بررسی نمود یا بازنمود طبیعت در هنر نیست آنچنان که، مثلاً، در آثار متعلق به ژانر طبیعت بیجان در بعضی هنرها یا در نقاشی یا عکاسی منظره و نظایر اینها به چشم میآید. همچنین، سروکار زیباییشناسی طبیعت با نظریههایی نیست که در زمینهٔ نقش طبیعت در شکلگیری اثر هنری کندوکاو میکنند و مخصوصاً با مفهوم دیرینهٔ میمسیس یا محاکات سروکار دارند. زیباییشناسی طبیعت را از بعضی قالبهای هنری مانند هنر محیطی/هنر زیستمحیطی یا هنر زمین/هنر خاکی نیز باید تمیز داد، هنرهایی که اگرچه به نحوی با طبیعت سروکار دارند، اولاً و اساساً قالبهایی «هنری» محسوب میشوند و طبعاً جای اصلی بحثهای زیباییشناسانه دربارهٔ آنها فلسفهٔ هنر است.
زیباییشناسی طبیعت تحقیق در موضوعات و مسائلی است که در مقام نگریستن به طبیعت از منظر زیباییشناختی, سر برمیآورند. اما این توصیف روشنگر نخواهد بود مگر اینکه پیشاپیش خود مفهوم طبیعت در این بافتار روشن شده باشد، مفهومی که سهل مینماید و در عین حال ممتنع است. همچنین، باید از چیستی آن «مسائل و موضوعات» زیباییشناسانه نیز پرده برداشت.
طبیعت در این بافتار نه به عامترین معنای آن، یعنی تمامیتِ آنچه هست، بلکه عمدتاً به معنایی به کار میرود که آن را در تقابل با صناعت قرار میدهد: آنچه مصنوع انسان نیست. به این اعتبار، دامنهٔ طبیعت آن بخشی از جهان را در بر میگیرد که آدمی به نحوی از انحا آن را نساخته و مهر و نشان خود را بر آن ننهاده است.
خواندن کتاب بر کرانه زیبایی شناسی طبیعت را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به پژوهشگران رشتههای فلسفه و هنر پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب بر کرانه زیبایی شناسی طبیعت
«اگر اثری در باب زیباییشناسی را که به قرن هجدهم تعلق داشته باشد برای مطالعه در دست بگیرید، به احتمال زیاد این اثر حاوی بحث مبسوطی دربارهٔ زیبا، والا, و نقاشانه (یا پیکچرسک) در طبیعت خواهد بود. بحث آن دربارهٔ هنر چهبسا بحثی باشد جنبی و اشتقاقی، نه موضوع اصلی نوشته. با آنکه نمیتوان گفت قرن نوزدهم نیز همچنان بر همین (گرایش) تأکید میکند، اما تردیدی نیست که تأکید بر آن بار دیگر در برخی نوشتههای مؤثر رخ مینماید. از آن جمله است نقاشان مدرن اثر راسکین، که میشد عنوانش را چنین گذاشت: «چگونه در طبیعت نظر کنیم و از آن لذت زیباییشناختی ببریم» ــ عنوانی که از حیث دقت و درستی دستکمی از عنوان اصلی کتاب نمیداشت. بااین همه، در زمانهای که ما در آن به سر میبریم، نوشتههای راجع به زیباییشناسی تقریباً فقط به هنرها توجه دارند و در واقع بسیار بهندرت یا تنها به شیوهای که سرسریتر از آن پیدا نمیشود به زیبایی طبیعی توجه میکنند. بعضی از نویسندگانِ اواسط قرن (بیستم) کار را به جایی رساندهاند که زیباییشناسی را حتی «فلسفهٔ هنر»، «فلسفهٔ نقد»، یا تحلیل زبان و مفاهیمی که در توصیف و ارزیابی اعیان هنری به کار میرود تعریف میکنند. دو مجموعه از منتخبات زیباییشناسی که بسیار هم به آنها استناد میشود (منتخبات التون در این کشور (یعنی انگلستان) و منتخبات ویواس و کریگر در آمریکا) حتی شامل یک بررسی هم در باب زیبایی طبیعی نیستند.
این جابهجایی و تغییر غریب از چه رو اتفاق افتاده است؟ برای اینکه بخشی از پاسخ این پرسش را پیدا کنیم، باید به جای توجه به نظریههای فیلسوفان، پارهای تغییرات عام در خود ذوق زیباییشناختی را طرف توجه قرار دهیم. این شیوه شیوهای موجه است، زیرا داوریهای ذوقی و نظریهپردازیهای راجع به زیباییشناسی، با وجود اختلافی که از لحاظ سطح منطقی میانشان هست، تأثیرات مسلمی بر یکدیگر میگذارند. بر این اساس، آن امور واقع که در اینجا ربط و مناسبت دارند از این قرارند: علیرغم تبِ به سر بردن در هوای آزاد، کاراوانها، اردو زدن و گشتوگذار با ماشین خانوادگی, پروای زیباییشناختی جدی طبیعت امروزهروز پدیدهای نسبتاً نادر است. اگر بینش وردزورثی را نقطهٔ اوج عظیم در تاریخ اخیر این مبحث ببینیم، باید بگوییم کف مبحث حقیقتاً از آن اوجِ فوقالعاده بهشدت تنزل پیدا کرده است و امروزه ما از جایی بهمراتب فرودست به آن نظر میکنیم. در یک سمتوسو این مبحث به آهنگی شتابان تا اعماق تجربههای «دلتنگی» خود رمانتیکها نزول کرد، و در سمتوسویی دیگر تا حد خلسههای مصنوعی و تکلفآمیز و ریاکاریهای تب مبتذل و باب روزِ طبیعت فرود آمد. تجربهٔ وردزورثی در عمیقترین حالت آن مایهٔ برافروختن دوبارهٔ تخیل دینی در نهاد بعضی افراد میشد که احساس میکردند اعتقادات جزمی سنتی، دیگر حافظ و تداومبخش آن نیستند. اما از دست رفتن دلگرمی و اطمینان دینی، از دست رفتنی که از آن هم ریشهایتر بود، تیشه به ریشهٔ خود تجربهٔ غیرجزمی وردزورثی زد.»
حجم
۹۱٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۹۵ صفحه
حجم
۹۱٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۹۵ صفحه