کتاب مومو
معرفی کتاب مومو
کتاب مومو نوشتهٔ میشائیل انده و ترجمهٔ کتایون سلطانی و ویراستهٔ مژگان کلهر است و نشر افق آن را منتشر کرده است. مومو از مشهورترین و محبوبترین کتابداستانها برای نوجوانان است.
درباره کتاب مومو
مومو دختری تقریبا ۱۲ساله است که تنها و بیکس، با لباسهای ژولیده در شهر زندگی میکند. کسی نمیداند او از کجا آمده، خانوادهاش چه کسانی هستند، دقیقا چند سال دارد و کجا زندگی میکند. مومو اما یک ویژگی بزرگ دارد: او بهترین شنوندهٔ دنیاست. به حرفهای مردم بهخوبی گوش میدهد، با آنها همدلی میکند و بهترین راهحلها را به آنها میدهد.
او عاشق این ویژگی خودش است و دوست دارد همیشه با مردم صحبت کند و به آنها کمک کند؛ تا اینکه عالیجنابان خاکستری که وقت پسانداز میکنند، سروکلهشان پیدا میشود. آنها مردم را ترغیب میکنند که مدام به فکر زمان ازدسترفتهشان باشند. مردم کمکم تمام زندگی خودشان را صرف مدیریت زمان میکنند اما بهمرور بیحوصله و کمحرف میشوند. مومو تنها کسی است که با عالیجنابان همکاری نمیکند. او از این وضع راضی نیست و میخواهد جلوی این گروه بایستد و به مردم کمک کند که به حالت قبلشان برگردند. آیا مومو موفق میشود؟
مومو داستان زمان ماست؛ داستان دورانی که مردم وقتشان را به جای اینکه صرف بودن کنار همدیگر، بازی، تفریح، خنده، گوشدادن به یکدیگر و... بکنند، پسانداز میکنند تا از آن برای پولدارشدن و موفقشدن استفاده کنند؛ اما موفقیت و ثروتی که نتیجهاش چیزی جز افسردگی و تنهایی و دلمردگی نیست. موموی دوران ما چه کسی است؟
خواندن کتاب مومو را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به همهٔ نوجوانها و البته آدم بزرگها پیشنهاد میکنیم. همهٔ آدمها باید مومو را بخوانند و با آن ارتباط برقرار کنند.
درباره میشائیل انده
میشائل آندرئاس هلموت انده (۱۹۲۹-۱۹۹۵) نویسندهٔ آلمانی ادبیات کودک و نوجوان و ادبیات فانتزی است. انده بیشتر به خاطر اثری با نام داستان بیپایان مشهور است.
میشائیل انده، فرزند ادگار انده نقاش سورئالیست، در مونیخ بزرگ شد، به مدرسهٔ بازیگری رفت، بازیگر، نمایشنامهنویس و منتقد فیلم شد و بعد به نویسندگی روی آورد.
مومو یکی از دوستداشتنیترین رمانهای اوست که برندهٔ جایزهٔ ادبیات نوجوان آلمان و جایزهٔ ادبی نوجوانان اروپا شد. براساس این کتاب چندین فیلم به روی پرده رفته و بیش از هفت میلیون نسخه از آن منتشر شده است.
بخشی از کتاب مومو
«در زمانهای خیلیخیلی قدیم که مردم هنوز به زبانهای دیگری حرف میزدند، در سرزمینهای گرم و آفتابی، شهرهای بزرگ و باشکوهی وجود داشت. شهرهایی با کاخهای سر به فلک کشیدهٔ پادشاهان و امپراتوران، خیابانهای گشاد، کوچههای تنگ و پسکوچههای پُر پیچ و خم. شهرهایی با معبدهایی زیبا و مُزین به مجسمههای طلایی و مرمرین خدایان، شهرهایی با بازارهای رنگارنگ، بازارهایی که در آنها انواع و اقسام کالاها از سراسر جهان به حراج گذاشته میشد. شهرهایی با میدانهای بزرگ و دلباز، جایی که مردم دور هم جمع میشدند تا دربارهٔ خبرهای دست اول گپی بزنند، برای دیگران با صدای بلند سخنرانی کنند یا فقط شنوندهٔ سخنرانیها باشند. و از همه مهمتر اینکه: این شهرها، تئاترهای بسیار بزرگی داشتند.
تئاترهایشان شبیه سیرکهایی بود که امروزه هم وجود دارند. با این تفاوت که تئاترهای آن وقتها، کاملاً از قطعات سنگی ساخته میشدند. جایگاه تماشاچیها پلههایی بود سنگی که ردیف به ردیف، بر فراز هم از پایین به سمت بالا ادامه پیدا میکرد. انگار بدنهٔ داخلی قیف بینهایت بزرگی را پلهکِشی کرده باشند. اگر از بالا نگاه میکردی، میدیدی که بعضی از این تئاترها کاملاً دایرهایشکلاند، برخیشان بیضیشکل و برخی هم به صورت نیمدایرههای بسیار بزرگ. به این تئاترها، آمفیتئاتر میگفتند.
بعضی از این آمفیتئاترها به بزرگی استادیوم فوتبال بودند. و بعضیشان کوچکتر بودند و تویشان فقط چند صد تماشاچی جا میگرفت.
آمفیتئاترهای مجلل، ستونهای عظیمی داشتند و با نقشها و نگارههای زیبایی تزئین شده بودند. اما آمفیتئاترهای معمولی هیچگونه زرق و برقی نداشتند و تمام آمفیتئاترها بدون سقف بودند. یعنی تمام برنامهها در فضای آزاد اجرا میشد.»
حجم
۵٫۳ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۳۷۶ صفحه
حجم
۵٫۳ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۳۷۶ صفحه
نظرات کاربران
داستان شگفت انگیزی در مورد زمان ⏰⏱🕰 مومو دخترکی ست که تک و تنها در خرابه های یک آمفی تئاتر زندگی می کنه. اون توی گوش دادن استعداد فوق العاده ای داره ... به طوری که اگه برای اطرافیانش مشکلی پیش
این کتاب از نظر من یکی از بهترین کتاب های من پسند بود البته ک این نوع ژانر ها شاید برای یک سری افراد جذاب نباشن ولی من این کتاب رو به اونهایی که تخیلاتشون عین خودم یکهو پرواز میکنه میره