کتاب فمینیسم و مردان
معرفی کتاب فمینیسم و مردان
کتاب فمینیسم و مردان نوشتهٔ نیکی ون در گاگ و ترجمهٔ ایمان سلطانی نسب است. انتشارات چترنگ این کتاب را منتشر کرده است؛ کتابی در باب نقش مردان در فمینیسم و آثار فمینیستی آنها.
درباره کتاب فمینیسم و مردان
کتاب فمینیسم و مردان، فمینیسم را در مقیاسی بزرگ و جهانی بررسی کرده است. نویسنده به نقش مردان در فمینیسم و آثار فمینیستی آنها پرداخته و بدون جانبداری از یک جنسیت خاص اطلاعات مهمی را ارائه داده است. شنیدن واژههایی مثل فمینیست و فمینیسم در ذهن برخی از مردان، تصویری از زنانی را تداعی میکند که پیوسته معترضند، از تمام مردان طلبکارند، چندان به ظاهر خود اهمیت نمیدهند و همیشه در حال سردادن شعار هستند، اما پرسیده شده است که چنین ذهنیتی چقدر به حقیقتِ مفهوم فمینیسم نزدیک است؟ آیا واقعاً مردان در فمینیسم فقط این دو نقش را دارند؛ اینکه یک نظارهگر منفعل باشند یا خودکامه و حامی مردسالاری؟ نیکی ون در گاگ، این نویسنده و مشاور در این کتاب به روشنگری در این زمینه پرداخته است. او بیش از ۳۰ سال است که در راستای برابری حقوق در بریتانیا و نیز در سطح جهان میکوشد. کتاب حاضر به تحلیل جوامع غربی محدود نشده و تمامی کشورها را در بر گرفته است. این اثر گسترۀ بزرگی از تأثیرات را بر اعمال و اخلاق مردم به نمایش گذاشته است. این اثر سعی در آشتیدادن و تجمیع فمینیسم و مردان داشته، تاریخ تأثیرگذاری نقش مردان در تشکیلات و سازمانهای فمینیستی یا حامی فمینیسم نیست؛ بلکه بیشتر به دیدگاهی اشاره دارد که در یک زمانۀ خاص منظری فراگیر به خود گرفته و سعی دارد گفتار فمینیستی را با جنبش مردان در موضوع برابری جنسیتی در بستری جهانی همگرا کند. این کتاب هشت فصل دارد.
خواندن کتاب فمینیسم و مردان را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران مطالعه در باب نقش مردان در فمینیسم و آثار فمینیستی آنها پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب فمینیسم و مردان
«"پدر و مسئولیت سرپرستی"
استیون پدری است از سریلانکا. همسرش برای تأمین مخارج خانواده در خاورمیانه مشغول به کار است و او برای نگهداری از دو فرزند کوچکشان در خانه مانده است.
با او در فیلم مستندی برای کمپین «مردان مسئولیتپذیر"ــ کمپینی با هدف دخالت دادن بیشتر مردان در مسئولیتهای سرپرستی ــ دربارهٔ احساسش پس از رفتن همسرش مصاحبه شد:
تغییر اوضاع را بلافاصله متوجه شدم. بچهها دیگر شیر مادر نمیخوردند و لاغر شده بودند. من قبلاً رئیس مقتدری بودم که دست به سیاهوسفید نمیزدم. غذا باید حاضروآماده جلوی من قرار میگرفت. باوری عمومی در اینجا مرسوم است که مرد نباید به کارهای زنانه دست بزند. در اینجا مردانی هستند که با خارج رفتن زن، بچهها را به بستگان میسپرند. به من هم توصیه شد با انجام همین کار خود را از شر مسئولیت رها کنم. اما من احساس کردم که باید از بچهها مراقبت کنم.
در ابتدا خجالت میکشیدم. به خصوص روزهایی که بچهها را برای واکسن به بیمارستان میبردم؛ اکثر افراد منتظر در صف زن بودند. وقتی به دکتر گفتم وظیفهٔ نگهداری از بچهها با من است فکر کرد شوخی میکنم. هر دو تب شدیدی داشتند. وقتی در بیمارستان بستری شدند من در دستشویی گریه میکردم. آن روز را هیچوقت فراموش نخواهم کرد.
بعد از گذشت سه روز بچهها بهتر شدند. تازه فهمیده بودم که افسردگی من بر آنها اثر گذاشته؛ شروع کردم با آنها بازی کردن و شبها کنارشان بیدار میماندم تا بهشان غذا بدهم.
بعضی از مردان مرا مسخره میکردند. چون موهایم بلند شده بود به کنایه میگفتند نقش زن را بازی میکنم. به حرفهایشان توجهی نمیکردم. وقت شستن لباسها، زنها با حس همدردی به من خیره میشدند. آنها میگفتند نتیجهٔ کارهای خوبی را که میکنم خواهم دید. آن کلمات قلبم را تسخیر کرد. با تشویق آنها نیرو گرفتم و آرام شدم.
بعدها صرفاً در خانه بودن مرا خوشحال میکرد. وقتی آنها را در بغل میگیرم و من را میبوسند یا حتی وقتی بر سرم چنگ میزنند، مو بر تنم سیخ میشود. تمام اینها اسباب خوشحالی من است.
نیاز به مردانه به نظر آمدن ناگهان ناپدید شد. این تغییر در عرض چند ماه پدید آمد و چیزی درونم تغییر کرد. مطمئنم وقتی همسرم به خانه برگردد زندگی خوبی خواهیم داشت.
حالا دیگر میدانم که هر روز چه بر زنها میگذرد. وقتی زنم انجام کارهای خانه را شروع کند، آن را با همدیگر انجام خواهیم داد. پیشتر فکر میکردم که من پول درمیآورم و مسئولیت همهٔ چیزهای دیگر با زنم است. دیگر اینچنین نیست. یکی از بیشمار چیزهایی را که با پول نمیشود خرید، عشق فرزند است.»
حجم
۳۷۸٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۳۲ صفحه
حجم
۳۷۸٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۳۲ صفحه