
کتاب باور نکن
معرفی کتاب باور نکن
کتاب الکترونیکی «باور نکن» نوشتهٔ چارلی دانلی و با ترجمهٔ فاطمه رحیمی، توسط نشر نسل نواندیش منتشر شده است. این رمان معمایی و جنایی، داستانی پرکشش را در بستری از راز، تردید و جستوجوی حقیقت روایت میکند. محوریت داستان بر یک پروندهٔ قتل در جزیرهای استوایی و تلاش برای کشف واقعیت پشت پردهٔ آن استوار است. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب باور نکن
«باور نکن» اثری در ژانر رمان معمایی-جنایی است که با ساختاری چندلایه و روایتهای موازی، مخاطب را به دل یک پروندهٔ جنایی پیچیده میبرد. داستان در جزیرهٔ سنت لوسیا، واقع در کارائیب شرقی، رخ میدهد و با فضاسازی دقیق و توصیفهای جزئینگرانه، حس حضور در محیطی گرمسیری و مرموز را به خواننده منتقل میکند. روایت کتاب از زاویهٔ دید شخصیتهای مختلف، از جمله خبرنگار، کارآگاه و متهم، پیش میرود و با بهرهگیری از فرم مستندگونه، بازجوییها، نامهها و مصاحبهها، لایههای مختلف حقیقت و دروغ را به تصویر میکشد. چارلی دانلی در این رمان، مرز میان واقعیت و برداشتهای شخصی را به چالش میکشد و با طرح پرسشهایی دربارهٔ عدالت، حقیقت و قضاوت، مخاطب را به تردید وادار میکند. ساختار کتاب به گونهای است که همزمان با پیشرفت داستان، اطلاعات جدیدی از گذشته و حال شخصیتها آشکار میشود و خواننده را تا پایان در تعلیق نگه میدارد.
خلاصه کتاب باور نکن
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! داستان «باور نکن» با قتل جولیِن کریست، دانشجوی پزشکی، در جزیرهٔ سنت لوسیا آغاز میشود. جسد او در ساحل شوگر بیچ پیدا میشود و خیلی زود، نامزدش گِرِیس سیبُلد به عنوان مظنون اصلی دستگیر میشود. محاکمهٔ گِرِیس با حضور رسانهها و فشار افکار عمومی برگزار میشود و او به قتل عمد محکوم میگردد. ده سال بعد، سیدنی رایان، مستندساز و خبرنگار امریکایی، با دریافت نامهای از گِرِیس که ادعای بیگناهی میکند، به جزیره بازمیگردد تا حقیقت را کشف کند. سیدنی با بازجویی از شاهدان، بررسی شواهد و گفتوگو با کارآگاه پرونده، به تناقضهایی در روند تحقیقات و شواهد دست مییابد. روایت داستان میان گذشته و حال در رفتوآمد است؛ از یک سو، بازسازی وقایع شب قتل و روابط پیچیدهٔ میان جولیِن، گِرِیس و اطرافیانشان، و از سوی دیگر، تلاش سیدنی برای بازگشایی پرونده و یافتن حقیقت. در این مسیر، پرسشهایی دربارهٔ انگیزهها، شواهد فیزیکی، شهادتها و نقش رسانهها در شکلگیری افکار عمومی مطرح میشود. داستان با تعلیق و ابهام پیش میرود و تا انتها، مرز میان گناه و بیگناهی، حقیقت و دروغ، روشن نمیشود.
چرا باید کتاب باور نکن را بخوانیم؟
این کتاب با روایتی چندلایه و مستندگونه، مخاطب را به دل یک پروندهٔ جنایی واقعینما میبرد و با طرح پرسشهایی دربارهٔ حقیقت، عدالت و نقش رسانهها، ذهن را به چالش میکشد. «باور نکن» نهتنها یک داستان معمایی پرکشش است، بلکه فرصتی برای تأمل دربارهٔ قضاوت، پیشداوری و تأثیر روایتهای مختلف بر شکلگیری واقعیت فراهم میکند. خواندن این رمان، تجربهای است از مواجهه با تردید، ابهام و جستوجوی حقیقت در جهانی که مرز میان واقعیت و دروغ بهسادگی قابل تشخیص نیست.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
مطالعهٔ این کتاب برای علاقهمندان به رمانهای معمایی، جنایی و داستانهایی با ساختار مستندگونه مناسب است. کسانی که به موضوعات عدالت، پروندههای قضایی، روانشناسی جرم و تأثیر رسانهها بر افکار عمومی علاقه دارند، از خواندن این اثر لذت خواهند برد. همچنین برای مخاطبانی که به داستانهای چندروایتی و پیچیده علاقهمندند، «باور نکن» انتخابی جذاب است.
بخشی از کتاب باور نکن
«سیدنی نامه را تا کرد و به بیرون از پنجره خیره شد. هواپیما بهآرامی در حال فرود بود و آماده بود تا روی آب بنشیند که ناگهان باند فرود بیرون کشیده شد و هواپیمای ایرباس A۳۳۰ را در آغوش گرفت و بهنرمی روی زمین نشاند. هواپیما پس از پنج دقیقه حرکت روی باند، درست مقابل درهای ترمینال توقف کرد. همهٔ مسافرها، کیفها و چمدانهایشان را از محفظهٔ بالای سرشان برداشتند و از هواپیما خارج شدند. سیدنی از پلهها پایین آمد و بهمحض قدمگذاشتن روی آسفالت، هوای گرم و مرطوب کارائیب پوستش را نوازش کرد. خدمهٔ فیلمبرداری تجهیزات خود را جمع کردند و سیدنی به سمت ترمینال رفت. پس از گذراندن مراحل گمرک، سوار وَن تاکسی شد و به سمت کوههای سرسبز و جادههای پیچدرپیچ سنت لوسیا حرکت کرد. تقریباً در تمام مسیرِ یکساعته، پنجرههای وَن به جنگلهای بارانی سرسبز مشرف بود. درنهایت راننده سرعت را کم کرد و وَن با زحمت از شیبی تند بالا رفت. وقتی به بالای پرتگاه روبهروی جَلِسی پِلَنتِیشِن رسیدند، چشمانداز زیبایی از اقیانوس در مقابلشان گسترده شد. در آن بعدازظهر آفتابی، آب دریا به رنگ زمرد میدرخشید و از آن ارتفاع، مانند یک نقاشی کارتونی به نظر میرسید. آب در نزدیکی ساحل به رنگ آبی روشن بود و هرچه به دل دریا میرفت، تیرهتر میشد. راننده شروع به پایین آمدن از شیب تند جاده به سمت هتل ساحلی شوگِر بیچ کرد. برخلاف مسیر پرپیچوخم قبلی که وَن با زحمت از آن بالا آمده بود، این بار با صدای سوت کشیدن ترمزها و پیچهای تند و پیدرپی، به اعماق دره فرومیرفتند. هرچه بیشتر به عمق دره نفوذ میکردند، قلههای آتشفشانی دوقلوی گِرُس پیتان و پِتیت پیتان، بیشتر در دو سوی جاده نمایان میشدند. این کوههای ماقبل تاریخی و صخرهای، به سیدنی حس حضور در پارک ژوراسیک را میدادند. سرانجام وَن به ورودی هتل ساحلی رسید و دروازههای بلند آهنی با نزدیک شدن آنها باز شدند. با باز شدن درِ وَن، هوای مرطوب و گرم استوایی بهصورت سیدنی خورد.»
حجم
۳۰۹٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۴۰۰ صفحه
حجم
۳۰۹٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۴۰۰ صفحه