
کتاب ماهیگیران
معرفی کتاب ماهیگیران
کتاب الکترونیکی «ماهیگیران» نوشتهٔ چیگوزی اوبیوما و با ترجمهٔ میثاق خلج، توسط نشر چترنگ منتشر شده است. این رمان که در میان نامزدهای نهایی جایزهٔ من بوکر و چندین جایزهٔ معتبر دیگر قرار گرفته، داستانی خانوادگی و اجتماعی را در بستر نیجریهٔ دههٔ ۱۹۹۰ روایت میکند. «ماهیگیران» با تمرکز بر روابط چهار برادر و تأثیر یک پیشگویی شوم بر سرنوشت آنها، به موضوعاتی چون خانواده، تقدیر، خشونت و امید میپردازد. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب ماهیگیران
«ماهیگیران» اثری داستانی و رمان است که چیگوزی اوبیوما آن را در نخستین تجربهٔ رماننویسی خود خلق کرده است. داستان در شهر آکوره در نیجریه میگذرد و فضای دههٔ ۱۹۹۰ را با جزئیات اجتماعی، فرهنگی و سیاسی آن دوره به تصویر میکشد. روایت کتاب از زبان یکی از پسران خانواده بیان میشود و با نگاهی به گذشته، فرازونشیبهای زندگی چهار برادر را دنبال میکند. ساختار رمان بر پایهٔ روایت خطی و خاطرهمحور است و با استفاده از عناصر فرهنگ بومی، اسطورهها و ضربالمثلهای ایگبو، فضایی پررمزوراز و چندلایه میسازد. کتاب با ترکیب واقعیت و خیال، بهویژه در مواجهه با پیشگویی و خرافه، مرز میان واقعیت و اسطوره را باریک میکند. «ماهیگیران» نهتنها داستانی خانوادگی، بلکه روایتی از جامعهای در حال تغییر است که در آن سنت و مدرنیته، امید و ناامیدی، و عشق و خشونت در هم تنیدهاند.
خلاصه داستان ماهیگیران
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! داستان «ماهیگیران» با نقل زندگی چهار برادر خانوادهٔ آگوو در شهر آکوره آغاز میشود. پس از انتقال شغلی پدر خانواده به شهری دوردست، مادر مجبور میشود بهتنهایی از فرزندانش مراقبت کند. این تغییر، نظم خانه را برهم میزند و پسران که حالا آزادی بیشتری دارند، به ماهیگیری در رودخانهٔ ممنوعهٔ اُمیآلا روی میآورند؛ جایی که گذشتهای اسطورهای و شایعاتی تاریک پیرامون آن وجود دارد. ماجراجوییهای پنهانی آنها در رودخانه، با کشف شدن توسط یکی از همسایهها و در نهایت تنبیه سخت پدر، به نقطهٔ عطفی در زندگیشان بدل میشود. اما نقطهٔ اوج داستان زمانی رقم میخورد که برادران با مردی دیوانه به نام آبولو روبهرو میشوند؛ او پیشگویی شومی دربارهٔ آیندهٔ آنها میکند. این پیشگویی، همچون بذر تردید و ترس، در دل خانواده ریشه میدواند و روابط میان برادران را بهتدریج دگرگون میکند. داستان با پرداختن به تأثیر پیشگویی، ترس، خرافه و سرنوشت، به بررسی فروپاشی تدریجی پیوندهای خانوادگی و پیامدهای آن میپردازد، درحالیکه امید و آرزوی رهایی نیز در لایههای روایت حضور دارد.
چرا باید کتاب ماهیگیران را بخوانیم؟
«ماهیگیران» با روایتی چندلایه و فضاسازی دقیق، تصویری زنده از خانواده، جامعه و فرهنگ نیجریه ارائه میدهد. این کتاب با ترکیب عناصر اسطورهای، واقعیت اجتماعی و روانشناسی شخصیتها، تجربهای متفاوت از خواندن یک رمان آفریقایی را رقم میزند. پرداختن به موضوعاتی چون تقدیر، خشونت، عشق خانوادگی و تأثیر پیشگویی بر سرنوشت انسان، باعث شده این اثر فراتر از یک داستان خانوادگی صرف باشد. خواندن این کتاب فرصتی است برای آشنایی با فرهنگ و دغدغههای مردم نیجریه و همچنین تأمل بر قدرت روایت و تأثیر آن بر زندگی.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این رمان برای علاقهمندان به ادبیات معاصر جهان، دوستداران داستانهای خانوادگی و کسانی که به فرهنگ و جامعهٔ آفریقا علاقه دارند، مناسب است. همچنین برای کسانی که به دنبال رمانهایی با مضامین روانشناختی، اجتماعی و اسطورهای هستند، «ماهیگیران» انتخابی قابل توجه است.
بخشی از کتاب ماهیگیران
«ما ماهیگیر بودیم: ژانویهٔ ۱۹۹۶، بعد از اینکه پدرمان آکوره را، شهری در غرب نیجریه که ما در آن تمام عمرمان را کنار هم زندگی کرده بودیم، ترک کرد، من و برادرهایم ماهیگیر شدیم. بانک مرکزی نیجریه، که پدرم در آنجا کار میکرد، در اولین هفتهٔ نوامبر سال قبل، او را به شعبهٔ دیگری از بانک در شهر یولا ـ شهری در شمال کشور که بیش از هزارکیلومتر جادهٔ مالرو داشت ــ منتقل کرد. آن جمعه شب را به خاطر میآورم که پدرم با نامهٔ انتقالیاش به خانه بازگشت. از آن جمعه تا شنبه، مشورتهای پدر و مادرم به نجوا بود، مانند کاهنان معبد. از یکشنبه صبح، مادرم آدم دیگری شد. طوری در خانه چشم میچرخاند که انگار دنبال لانهٔ موش میگشت. آن یکشنبه مادر به کلیسا نرفت و در عوض خانه ماند و درحالیکه اندوه نفوذناپذیری صورتش را پوشانده بود، انبوهی از لباسهای پدرم را شست و اتو کرد. نه پدر و نه مادر، حتی یک کلمه هم به من و برادرهایم چیزی نگفتند، ما هم چیزی نپرسیدیم. من و برادرهایم ـ آیکنا، بوجا و اُبِمبه ــ کمکم درمییافتیم دو بطن اساسی خانه یعنی پدر و مادرمان، مانند دو بطن قلب که خون را درون خود نگه میدارند سکوت کرده بودند و چنانچه ذرهای آنها را اذیت میکردیم، ممکن بود همچون خونی که قلب از خود بیرون میکند، ما را از خانه بیرون کنند. پس در چنین مواقعی از روشن کردن تلویزیون اتاق پذیرایی که در قفسهای هشتبخشی بود، اجتناب میکردیم. در اتاقهایمان میماندیم، کتاب میخواندیم یا وانمود میکردیم در حال درس خواندن هستیم و با اینکه دلواپس بودیم، هیچچیزی نمیپرسیدیم؛ در صورتی که شاخکهایمان تیز شده بود تا هرچقدر میتوانیم راجع به اوضاع، اطلاعات به دست بیاوریم.»
حجم
۴۰۹٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۳۴۴ صفحه
حجم
۴۰۹٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۳۴۴ صفحه