کتاب عشق در زمان وبا
معرفی کتاب عشق در زمان وبا
کتاب عشق در زمان وبا نوشتهٔ گابریل گارسیا مارکز و ترجمهٔ بهمن فرزانه است. گروه انتشاراتی ققنوس این رمان مشهور از ادبیات آمریکای جنوبی را منتشر کرده است.
درباره کتاب عشق در زمان وبا
عشق در زمان وبا داستانی است که در سالهای پایانی قرن نوزدهم اتفاق میافتد. گابریل گارسیا مارکز در این کتاب داستانی عجیب و عاشقانه را روایت کرده است. «فرمینا داثا» به همراه پدر و عمهٔ خود به شهری بندری در حوزه کارائیب نقل مکان میکنند تا زندگی تازهای را شروع کنند. در همین هنگام «فلورنتینو آریثا» که به همراه مادرش زندگی میکند در تلگرافخانهٔ شهر مشغول به کار میشود. یک روز وقتی برای رساندن تلگرافی به خانه لورنثو داثا وارد میشود، فرمینا داثا را میبیند و چنان عاشق او میشود که ۵۳ سال و هفت ماه و ۱۱ روز بعد همچنان عشق او در وجودش شعلهور است. چه ماجراهایی پیش روی این دو جوان دلداده است؟ این رمان را بخوانید تا بدانید. داستان پر کش و قوس و پر از احساس مارکز پیش میرود. هرچند ممکن است فکر کنید تا این داستان لو رفته است، اما باید بدانید که هنرمندی مارکز دقیقا در همین نقطه خودش را نشان میدهد. او داستان را ادامه میدهد و این دو دلداده چندین ساله را پس از سالها روبهروی یکدیگر قرار میدهد. عشقشان که گویی سالها زیر آوار ناملایمات و بازیهای روزگار خاکستر شده بود، دوباره شعلهور میشود، اما این بار شکل دیگری به خود میگیرد.
بسیاری بر این عقیده هستند که گابریل گارسیا مارکز، استاد مسلم شخصیت پردازی است و هر کدام از شخصیتهای او، داستان خود را تعریف میکند و مخاطب را به دنیای خود دعوت میکند. گابریل گارسیا مارکز از برندگان جایزهٔ نوبل ادبیات است. «مایک نیوول» در سال ۲۰۰۷ فیلمی با اقتباس از این رمان ساخت. «خاویر باردم»، «جیووانا متزوجیورنو» و «بنجامین پرت» در این فیلم ایفای نقش کردند و «شکیرا»، خوانندهٔ کلمبیایی موسیقی این فیلم را اجرا کرده است.
کتاب عشق در زمان وبا را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی آمریکای جنوبی و علاقهمندان به رمانهای عاشقانه پیشنهاد میکنیم.
درباره گابریل گارسیا مارکز
گابریل گارسیا مارکز در سال ۱۹۲۸ در کلمبیا به دنیا آمد. او داستاننویس و رماننویسی است که به حرفۀ روزنامهنگاری نیز مشغول بود. مارکز خبرنگار و منتقد فیلم نیز بود و نمایشنامه و فیلمنامه هم مینوشت. برخی گابریل گارسیا مارکز را محبوبترین و شاید بهترین نویسنده در اسپانیا، پس از سروانتس میدانند. این نقلقولی از «کارلوس فوئنتس» (نویسنده) است.
مارکز در کودکی، پیوسته در معرض افکار، باورها و قصههای خیالی و خرافاتی مردم اطرافش بود؛ بهطوریکه تفکیک خیال و واقعیت از یکدیگر برایش سخت و دشوار شده بود. این نویسندۀ مشهور در دوران جوانی در رشتۀ حقوق تحصیل میکرد، اما آن را رها کرد و به نوشتن روی آورد. گابریل گارسیا مارکز نخستین داستان خود را در سال ۱۹۴۶ در یک روزنامه به چاپ رساند. این داستان «سومین استعفا» نام داشت. درونمایههای تاریخی که حاصل و نشاندهندۀ شناخت گابریل گارسیا مارکز از کشورش است، در آثار او هویداست. سبک نگارشی مارکز را رئالیسم جادویی میدانند. این سبک، در بستری واقعگرایانه، حاملِ رخدادهایی غیرواقعی است. برخی از آثار او عبارتند از: صد سال تنهایی، عشق سالهای وبا، شرح وقایع پیشگوییهای مرگ، تشکیلات سری شیلی، ژنرال در دخمهٔ پر پیچوخم، مهاجر غریبه، عشق و مصیبتهای دیگر، حقیقت ماجراجوییهای من، کسی نیست به سرهنگ نامه بنویسد، اسیر ساعت شیطانی، یک روز پس از شنبه، تدفین مادربزرگ و... . گابریل گارسیا مارکز در سال ۲۰۱۴ در مکزیکوسیتی درگذشت.
درباره بهمن فرزانه
بهمن فرزانه در سال ۱۳۱۷ متولد شد. او به زبانهای ایتالیایی، فرانسوی، انگلیسی و اسپانیایی مسلط بود و بیش از ۵۰ کتاب به فارسی ترجمه کرده است. فرزانه در انتخاب کتاب برای ترجمه دقت زیادی بهکار میبرد و اولین بار او بود که مارکز را به خوانندگان ایرانی معرفی کرد. او سالها در فلورانس و رم زندگی کرد؛ در بهار ۱۳۹۲ به قصد استراحت به ایران بازگشت و اعلام کرد دیگر قصد رفتن به ایتالیا را ندارد. بهمن فرزانه در هفدهم بهمن همان سال و در ۷۵سالگی در تهران درگذشت.
بخشی از کتاب عشق در زمان وبا
«به مناسبت آغاز قرن جدید چندین و چند جشن عمومی برگزار شد که فراموشنشدنیترین آنها، سفری بود با کشتی هوایی؛ ثمرهای از پدیدههای دکتر خوونال اوربینو. نیمی از اهالی شهر در ساحل گرد آمدند تا بادکنکی عظیم را ستایش کنند که از پارچه تافته و با رنگهای پرچم کشور درست شده بود، بادکنکی که اولین پست هوایی را به شهر سان خوآن دِ لا سیناگا، به فاصله سیفرسنگ در خط هوایی شمال شرقی همراه برد. دکتر خوونال اوربینو و همسرش که قبلاً در نمایشگاه بینالمللی پاریس چنان چیزی را دیده بودند، جزو اولین کسانی بودند که همراه خلبان و شش نفر میهمان عالیرتبه سوار بالن شدند. نامهای همراه داشتند که استاندار برای مقامات مربوطه شهرداری شهر سان خوآن دِ لا سیناگا نوشته و متذکر شده بود که آن نامه، اولین نامهای است که در تاریخ با پست هوایی فرستاده میشود. یکی از خبرنگاران روزنامه تجارت از دکتر خوونال اوربینو سؤال کرد که اگر خدای نکرده در آن سفر هوایی هلاک بشود آخرین جملات او چه خواهند بود. دکتر بلادرنگ جوابی داد که بسیار توهینآمیز بود: «به عقیده من، قرن، برای بقیه جهان تمام شده است، بجز ما که همچنان در قرن نوزدهم باقی ماندهایم.»
بالن در میان جمعیتی که سرود ملی را میخواند از زمین بلند میشد. فلورنتینو آریثا با کسی که در آن میان تکمضرابی پرانده بود، بس موافق بود: سفر با آن بادکنک برای زنها مناسب نیست. آن هم زنی به سن و سال بانو فرمینا داثا. ولی به هر حال سفر چندان هم که به نظر میرسید، خطرناک نبود. کشتی هوایی بدون هیچ گونه تصادفی، با سفری آرام در آسمانی صاف و آبیرنگ به مقصد رسید. پرواز خوبی بود. در سطح کوتاهی پرواز میکردند و باد نیز مساعد و آرام بود. ابتدا از روی قلههای پر از برف و بعد از روی مرداب بزرگ عبور کردند.»
حجم
۴۶۲٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۹
تعداد صفحهها
۵۴۳ صفحه
حجم
۴۶۲٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۹
تعداد صفحهها
۵۴۳ صفحه