کتاب حق مادرزاد
معرفی کتاب حق مادرزاد
کتاب حق مادرزاد نوشتهٔ استیون کلرت و ترجمهٔ عبدالحسین وهاب زاده، سیدمصطفی چشمی و روشنک شهریاری است و نشر نو آن را منتشر کرده است. موضوع این کتابْ انسان و طبیعت در دنیای امروز است.
درباره کتاب حق مادرزاد
تندرستی آدمی با طبیعت پیوندی ناگسستنی دارد؛ ارتباط ما با طبیعت بخشی از میراث زیستشناختیمان است. در این کتاب جذاب، یکی از پیشگامان زیستگرایی بهمثابهٔ مطالعهٔ گرایش ذاتی آدمی به طبیعت، نخستین گزارش جامع را دربارهٔ تأثیر نیرومند طبیعت بر زندگی ما به بحث میگذارد. استیون کلرت بر آن است که استعدادهای ما در اندیشیدن، احساسکردن، ارتباط برقرارکردن، آفریدن و یافتن معنا بستگی تام دارد به نسبت ما با طبیعت. و قطع ارتباط و بیگانگی روزافزون ما با جهان طبیعی حاکی از آن است که ما چه اندازه نقش بیبدیل طبیعت را نادیده گرفتهایم. او با بهرهگیری از مهمترین یافتههای علمی، همراه با تجربیات و نظرگاه شخصی خود، نسبت طبیعت را با اساسیترین مفاهیم حیات انسانی همچون خرد و نفرت و بهرهکشی و معنویت و کودکی و جز آنها میکاود و بر این باور است که تمایل ذاتی ما به طبیعت محصول نیاز ذاتی ما به آن است که در طی تاریخ تکاملیمان شکل گرفته است. اما این تمایل ذاتی نیز مانند دیگر تمایلات انسانی که معنای انسانبودن از آنها درک و دریافت میشود، باید آموخته شود تا کارکردش به چشم بیاید.
استیون رابرت کلرت (۲۰۱۷-۱۹۴۶) استاد بومشناسی اجتماعی در دانشگاه ییل بوده است. کار عملی و نظری او متمرکز بوده است بر ارتباط میان انسان و طبیعت، حفاظت از محیط زیست و طراحی توسعهٔ پایدار. کلرت جوایز بسیاری را از آن خود کرد و آثار فراوانی را نیز به رشتهٔ تحریر درآورد
شالودهٔ کتاب حق مادرزاد بررسی وابستگیهای جسمی و روحی بشر به طبیعت از دیدگاه «زیستگرایی» است که بر مبنای تمایل ذاتی به برقراری ارتباط با طبیعت برای تأمین رفاه، بهرهوری، سلامت ذهنی و جسمی انسان تعریف شده است. این واژه، ترجمهٔ تحتالفظی لغت لاتین "biophilia" به معنی عشق به زندگی است. یقیناً عشق بخش مهمی از پیوستگی فطری انسان به طبیعت است، اما زیستگرایی که فرایندی پیچیده دارد، دربرگیرندهٔ مجموعهای از ارزشها و ویژگیهاست که ارتباطی وسیعتر با طبیعت دارند. زیستگرایی بازتاب آن روشهای اساسی است که ما از طریق آنها به جهان طبیعی معنا میدهیم و از آنها بهرهمند میشویم. روشهایی شامل:
ـ جذابیت: تحسین جذابیتهای زیبای طبیعت، از مفهوم سطحی قشنگی تا درک و شناخت عمیق زیبایی.
ـ منطق (خرد): تمایل به دانستن و درک خردمندانهٔ جهان، از ملموسترین واقعیتها تا پیچیدهترین فلسفهها.
ـ نفرت: بیزاری از طبیعت و گاه دوریگزینی ناشی از ترس.
ـ بهرهکشی: تمایل به استثمار طبیعت تا حد ممکن.
ـ مهر: اتصال احساسی و عاشقانه به طبیعت.
ـ حاکمیت: اصرار به آقایی بر محیط زیست طبیعی و مهار آن.
ـ معنویت: جستن معنا و مفهوم از طریق ارتباط با جهان اطراف.
ـ نمادگرایی: بازنمایی نمادین طبیعت از طریق تصویر، زبان و طرح.
در فصلهای کتاب حق مادرزاد، ارزشهای زیستگرایانه و تأثیرشان بر سلامت و رفاه انسان بهتفصیل بررسی میشوند. همچون بخش عمدهٔ مفهوم انسانیت، زیستگرایی نیز جریانی زیستشناختی است که باید آموزش داده شود و توسعه یابد تا کاملاً بتوان از آن بهره برد. شاید با تمایل برای پیوستن به طبیعت زاده شویم، اما سازگاری با طبیعت و ادامهٔ آن به تجربه کردن و حمایت دیگران وابسته است. این اتکا به یادگیری و پیشرفت، اساسیترین ویژگی گونهٔ ما برای دستیابی به ماورای خصوصیات زیستیمان و با هدف تغییر، خلق و توسعه است. ما با یادگیری خلق میکنیم و افراد، گروهها و فرهنگهایی متمایز را شکل میدهیم. یادگیری منشأ نبوغ گونهٔ ماست.
خواندن کتاب حق مادرزاد را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به کسانی که به تأثیر طبیعت بر زندگی انسانها علاقه دارند، پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب حق مادرزاد
«اغلب صبح زود با سگهایم برای قدم زدن به جنگل نزدیک خانهام میروم. این جنگل بخشی از پارکی پنجاه هکتاری در شهری نه بزرگ نه کوچک است که در آن زندگی میکنم. پس از عبور از پل چوبی بازسازیشدهای با قدمت سه قرن که پیش از ایجاد مسیر کالسکهرو ساخته شده، وارد این پارک میشوم. این جاده به مرکز استان در ۴۵ کیلومتری شمال ختم میشود. زمانی که با سگهایم از پل عبور میکنیم، وارد مسیری در امتداد رودخانه میشویم که صخرههایی بزرگ به ارتفاع نزدیک به نود متر در ابتدای آن است. همهٔ این صخرهها بازماندهٔ دوران آتشفشان قدیمی است که به دنبال آن در ماسهسنگهای نرمتر اطراف فرسایش روی داده است.
ماجرا مربوط است به یکی از این قدم زدنها در اوایل بهار و زمانی که زمینِ یخزده در حال بیدار شدن از خواب طولانی زمستانه بود. مردابی در ورودی پارک قرار داشت که کاملاً پر شده بود و شبیه یک کیک گِلی بزرگ دیده میشد. مثل همیشه در ابتدای قدم زدنم در انبوه نگرانیها، تعهدها، دلواپسیها و برنامههایم غرق بودم. ولی خیلی زود مناظر و صدای جنگل و رودخانه مرا از رؤیاهایم بیرون کشید و توجهم را جلب کرد.
در حالی که در مسیر میان رودخانه و دشت سیلابی قدم میزدم، توجهم به محیط اطرافم بیشتر میشد. حرکت عجیبی سبب توقف من شد، چیزی غیرعادی در مرداب گلآلود وجود داشت. در نگاه اول به نظر میرسید یک شیء مثانهایشکل است که ضربان عجیبی دارد، گرد است و بهآرامی منقبض و منبسط میشود. در حالی که شگفتزده و اندکی نیز مضطرب شده بودم، با شکل بامزه و حرکت دلقکوارش سرگرم شدم. اندکی درنگ کردم و دقیقتر نگاه کردم و فهمیدم که این یک موجود زنده است. این جانور به رنگ قهوهای لکهلکه، بژ، و سیاه و سفید خالدار بود؛ بنابراین، بهخوبی در برگهای اطراف و گلولای مخفی شده بود. من موجودی با اندازهٔ متوسط، شبیه پرندهای چاق، با دو چشم در دو طرف سر، هیکل گلآلود و منقاری دراز و باریک را تشخیص دادم. این موجود بهسختی میکوشید سرش را به جلو برانَد و داخل گلولای فرو کند، زیرا زمین قدری یخزده بود. چه کشفی! فهمیدم که با گونهٔ نادری از موجودات فریبندهٔ جنگل، یعنی ابیای امریکایی، مواجه شدهام. از لحاظ علمی این پرنده از انواع ساحلی است. هرچند در جنگل و داخل مردابها زندگی میکند، ولی بیشتر خویشاوندانش، آبچلیکها و مرغهای باران، ساکن سواحلاند. این جانور را با لقب «چوبجمعکن» میشناسند و زیبایی و بامزگیاش همواره مرا جذب خود کرده است. وقتی به لقب این پرنده فکر میکنم خندهام میگیرد، زیرا هیچ لقبی برازندهتر برای این موجود نمیتوانست انتخاب شود.
تصور میکنم که این پرنده بعد از یک زمستان سخت، گرسنه بود و به دنبال آب شدن یخها سعی در یافتن غذای مورد علاقهاش یعنی کرم خاکی داشت. این پرنده در هر دو طرف سرش چشم دارد و میتواند در یک زمان دو جهت را ببیند. او به «رقص آسمانی» بهاریاش نیز مشهور است. این رقص، یک مراسم جفتگیری است که با پرواز پرندهٔ نر تا ارتفاعی نزدیک به نود متر آغاز میشود و پرنده با یک پرواز مارپیچی تقریباً عمودی، بالها را به هم میزند و چهچه بلندی سر میدهد. زمانی که به اوج پرواز خودش رسید، بهسرعت زیگزاگوار پایین میآید و نزدیک پرندهٔ مادهای که جفت مناسبش است، فرود میآید. رقص آسمان سبب شد که گزارشگر انجمن اودوبون بنویسد:
بسیاری از پرندگان با پرهای رنگی خود پرندگان ماده را جذب میکنند، ولی پرهای تزئینیِ کدرِ ابیای امریکایی در مقایسه با دیگر ابیاها جذاب و زیبا به نظر نمیرسد. در عوض، پرندهٔ نر در هر بهار نمایش خارقالعادهای را برای پرندهٔ ماده انجام میدهد.»
حجم
۰
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۳۸۴ صفحه
حجم
۰
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۳۸۴ صفحه