دانلود و خرید کتاب قطار ساعت ۴:۵۰ از پدینگتون آگاتا کریستی ترجمه محمدعلی ایزدی
تصویر جلد کتاب قطار ساعت ۴:۵۰ از پدینگتون

کتاب قطار ساعت ۴:۵۰ از پدینگتون

معرفی کتاب قطار ساعت ۴:۵۰ از پدینگتون

کتاب قطار ساعت ۴:۵۰ از پدینگتون نوشتهٔ آگاتا کریستی و ترجمهٔ محمدعلی ایزدی است و انتشارات شرکت کتاب هرمس آن را منتشر کرده است. این کتاب یکی از مجموعه‌داستان‌های جنایی خانم مارپل است.

درباره کتاب قطار ساعت ۴:۵۰ از پدینگتون

قطار ساعت ۴:۵۰ دقیقه از پدینگتون رمانی جنایی از آگاتا کریستی است.

نشر کولینزکرایم کلوب این کتاب را که از مجموعه داستان‌های خانم مارپل است در نوامبر ۱۹۵۷ در بریتانیا منتشر کرده است.

خانم مک‌گیلکادی که از دوستان صمیمی دوشیزه مارپل است، در حین سفر در قطار، در حالی‌که از پنجرۀ قطار بیرون را تماشا می‌کند شاهد صحنهٔ قتل زنی جوان در قطار مقابل می‌شود. او ماجرا را برای خانم مارپل تعریف کرده و او پیگیر داستان می‌شود و سرانجام با کمک زنی به نام لوسی آیلس‌بارو قاتل را می‌یابد.

خواندن کتاب قطار ساعت ۴:۵۰ از پدینگتون را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران داستان‌های جنایی و شخصیت خانم مارپل پیشنهاد می‌کنیم.

درباره آگاتا کریستی

آگاتا کریستی، با نام اصلی آگاتا مری کلاریسا کریستی، در پانزدهم سپتامبر ۱۸۹۰ در شهر تورکی انگلستان به دنیا آمد و در دوازدهم ژانویهٔ ۱۹۷۶ در آکسفوردشایر درگذشت. او که با نام مستعار مری وستماکوت رمان‌های عاشقانه (البته با ته‌مایه‌های معمایی) نیز نوشته، شهرتش را مدیون خلق مجموعه‌های جنایی‌کارآگاهی خانم مارپل و کارآگاه پوآرو است، مجموعه‌هایی که از حیث طراحی پی‌رنگ‌های رازآلود و گره‌افکنی و گره‌گشایی چنان نبوغ‌آمیز و چیره‌دستانه‌اند که لقب «ملکهٔ جنایت» را برای آگاتا کریستی به ارمغان آوردند. او، در کنار شکسپیر، پرفروش‌ترین نویسندهٔ تمام ادوار تاریخ است.

علاقهٔ وافر کریستی به مطالعهٔ آثار چارلز دیکنز و سِر آرتور کانن دویل او را در سنین پایین به ژانر جنایی علاقه‌مند ساخت و درنهایت در اوایل دههٔ سوم زندگی‌اش شروع کرد به نگارش داستان‌های جنایی.

آگاتا کریستی از نویسندگان عصری است موسوم به «عصر طلایی کارآگاهی‌نویسی کلاسیک». این عنوان به رمان‌هایی کارآگاهی با سبک و الگوی مشابه اطلاق می‌شد که در حدفاصل جنگ جهانی اول و دوم خلق شدند. اغلب نویسندگان این عصر بریتانیایی بودند: مارجری الینگهم، آنتونی برکلی، نیکلاس بلیک، رونالد ناکس، آگاتا کریستی و ده‌ها جنایی‌نویس دیگر.

رونالد ناکس در سال ۱۹۲۹ قواعد جنایی‌نویسی کریستی را در قالب ده فرمان به شرح زیر مدون ساخت:

۱. نام قاتل باید در صفحات ابتدایی کتاب ذکر شود، اما نه به گونه‌ای که خواننده در همان ابتدا به او سوءظن پیدا کند.

۲. در مسیر گره‌گشایی از جنایت نباید هیچ کمک مافوق طبیعی و غیرعادی‌ای از راه برسد.

۳. بیش از یک اتاق یا گذرگاه مخفی نباید در داستان وجود داشته باشد.

۴. نویسنده نباید به سم ناشناخته یا ابزاری متوسل شود که در پایان داستان نیاز به توضیحات مفصل علمی داشته باشد.

۵. هیچ شخصیت چینی‌ای نباید در قصه حضور داشته باشد.

۶. هیچ تصادفی نباید به کمک کارآگاه بیاید.

۷. خود کارآگاه نباید مرتکب جنایت شود.

۸. کارآگاه مکلف است تک‌تک سرنخ‌های به‌دست‌آمده را شرح دهد.

۹. دستیار کارآگاه به‌هیچ‌وجه نباید افکار و حدسیاتش را از خواننده مخفی نگه دارد. هوش او باید اندکی پایین‌تر از هوش خوانندهٔ متوسط باشد.

۱۰. دوقلوها یا بدل افراد تنها به شرطی اجازهٔ حضور در داستان را دارند که پیش‌تر خواننده برای حضورشان آمادگی پیدا کرده باشد.

بخشی از کتاب قطار ساعت ۴:۵۰ از پدینگتون

«خانم مک گیلکادی روی سکوی ایستگـاه راه‌آهن با عجله و نفس نفس‌زنان، دنبال باربری می‌رفت که چمدانهایش را حمل می‌کرد. او کوتاه‌قد و تنومند بود و باربر قدبلند بود و گامهای بلندی برمی‌داشت. به‌علاوه، تعداد زیادی بسته یعنی حاصل یک روز خرید عید کریسمس را نیز با خود حمل می‌کرد. به این ترتیب در مسابقه نابرابری که بین او و باربر در جریان بود، باربر به انتهای سکو رسید، به طرف دیگری پیچید و رفت، درحالی که خانم مک گیلکادی هنوز در حال بالا آمدن از پله‌ها بود.

سکوی شماره یک چندان شلوغ نبود چون تازه یک قطار آنجا را ترک کرده بود، اما در محوطه آزاد پشت آن، جمعیت انبوهی در جهات مختلف مشغول حرکت بودند یعنی یا از طبقات زیرزمینی، انبار دریافت کالا، اغذیه‌فروشی‌ها، دفاتر بازرسی، دفاتر راهنمای مسافران و نیز دو راه ورودی و خروجی که به آن محوطه داشت وارد و یا به طرف آن محلها خارج می‌شدند.

خانم مک گیلکادی ضمن حرکت با بسته‌هایی که در دست داشت به این و آن می‌زد و با عجله جلو می‌رفت تا بالاخره به ورودی شماره سه رسید. بعد یکی از بسته‌ها را جلوی پایش گذاشت و شروع به جستجو در داخل کیف دستی خود برای پیدا کردن بلیت مسافرتش کرد تا با نشان دادن آن به مأمور اونیفورم‌پوش و عبوس جلوی در ورودی اجازه عبور بگیرد. در این لحظه صدای گوشخراش اما مؤدب و ملایمی از بلندگوی بالای سرش خطاب به مسافران گفت:

ــ قطار جلوی سکوی شماره سه، در ساعت ۴:۵۰ به براکهامپتون، میلچستر، ویوِرْتون دوراهی کارویل، روکستر و ایستگاه‌هایی که به چَدموث منتهی می‌شوند، حرکت می‌کند. مسافران براکهامپتون و میلچستر واگنهای عقبی قطار را سوار شوند.

بلندگو تِقّی کرد و خاموش شد. اما لحظه‌ای بعد دوباره روشن شد و ورود قطار ساعت ۴:۳۵ را از بیرمنگام و وُلْوِرهامپتون به سکوی شماره نُه اعلام کرد.

خانم مک گیلکادی بلیتش را پیدا کرد و نشان داد. نگهبان آن را باطل کرد و آهسته گفت:

ــ به طرف راست، قسمت عقب لطفاً.

خانم مک گیلکادی از پله‌ها بالا رفت. باربر را دید که با قیافه‌ای خسته جلوی در یک واگن درجه سه ایستاده و به آسمان نگاه می‌کرد و به محض اینکه او را دید، گفت:

ــ بفرمایید اینجا خانم.

خانم مک گیلکادی گفت:

ــ من با واگن شماره یک مسافرت می‌کنم.

باربر با بی‌اعتنایی نگاهی به کت فلفل‌نمکی او که شبیه کت مردها بود، انداخت و با دلخوری پرسید:

ــ چرا این را از اول نگفتید؟

خانم مک گیلکادی که همین‌طور گفته بود با او بحث نکرد، بدجوری از نفس افتاده بود.

باربر دوباره چمدان را برداشت و به واگن مجاور برد. در این واگن جز خانم گیلکادی کس دیگری نبود و او در شکوه خلوت آن احساس آرامش می‌کرد. قطار ساعت ۴:۵۰ زیاد مورد استقبال قرار نمی‌گرفت. چون مسافران قطار درجه یک معمولا ترجیح می‌دادند یا با قطار سریع‌السیر صبح زود سفر کنند و یا قطار ۶:۴۰ که در آن غذا نیز داده می‌شد. خانم مک گیلکادی دستمزد باربر را داد، اما بخوبی معلوم بود او از دریافت آن زیاد راضی نیست، چون از یک مسافر واگن درجه یک انتظار دستمزد بیشتری داشت. گرچه خانم مک گیلکادی پس از یک مسافرت طولانی از شمال، برای اینکه راحت باشد حاضر شده بود پول زیادتری بدهد و قطار درجه یک سوار شود، اما حاضر نبود به عنوان دستمزد پول زیادی خرج کند.»

معرفی نویسنده
عکس آگاتا کریستی
آگاتا کریستی
انگلیسی | تولد ۱۸۹۰ - درگذشت ۱۹۷۶

آگاتا کریستی با نام اصلی آگاتا مری کلاریسا میل، ۱۵ سپتامبر ۱۸۹۰ در دون شایرِ انگلستان به دنیا آمد. پدر آمریکایی‌اش فردریک میلر نام داشت. مادرش کلارا بومر انگلیسی و از خانواده‌ای اشرافی بود. آگاتا به دلیل آمریکایی بودن پدر می‌توانست تبعه ایالات متحده نیز باشد، ولی هرگز از آن کشور تقاضای تابعیت نکرد. آگاتا یک خواهر و یک برادر داشت که هردوی آن‌ها از او بزرگ‌تر بودند. گر چه خواهر و برادر آگاتا را به مدرسه شبانه‌روزی و خود او را به یک مدرسه تکمیلی در فرانسه فرستاده بودند اما آگاتا در پنج سالگی خودش خواندن را یاد گرفت و بعد با استفاده از کتابخانه پدرش به معلوماتش اضافه کرد و تحصیلات آکادمیک نداشت.

وحید
۱۴۰۳/۰۷/۰۵

از کتاب‌های ضعیف آگاتا کریستی

Yas
۱۴۰۳/۰۲/۳۰

عالیه این کتاب. از خوندن من ۴ سال میگذره ولی هنوز داستان اصلیش یادمه و با شنیدن اسمش دچار ذوق و هیجان میشم.

بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۲۶۴٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۳۴۷ صفحه

حجم

۲۶۴٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۳۴۷ صفحه

قیمت:
۷۸,۰۰۰
تومان