دانلود و خرید کتاب دنیای تاریک روشن ورنر هرتسوگ ترجمه مهسا صباغی
تصویر جلد کتاب دنیای تاریک روشن

کتاب دنیای تاریک روشن

نویسنده:ورنر هرتسوگ
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۳از ۷ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب دنیای تاریک روشن

کتاب دنیای تاریک روشن نوشتهٔ ورنر هرتسوگ و ترجمهٔ مهسا صباغی است و انتشارات میلکان آن را منتشر کرده است.

درباره کتاب دنیای تاریک روشن

ورنر هرتسوگ، فیلم‌سازِ صاحب‌سبک آلمانی و برنده‌ٔ جایزه‌ٔ کن که با فیلم‌های سورئال خود توانسته مخاطبانش را به سفرهای سینماییِ معرکه‌ای ببرد، این بار در کتاب دنیای تاریک‌روشن ما را با داستان غریبی همراه می‌کند که بعد از تمام‌شدن کتاب هم با ما خواهد بود، درست شبیه فیلم‌هایش.

هیرو اونودا، کهنه‌سربازی ژاپنی، با یونیفرم مندرسی بر تن و تفنگ زنگ‌زده‌ای بر دوش، بیشه‌زار انبوه جزیره‌ٔ لوبانگ را به تسخیر خود درآورده است. او کیست؟ شبح است؟ انسان است؟ روح جنگل است؟ یا فقط سربازی وظیفه‌شناس؟ هیرو اونودا در این کتاب از نگاه ورنر هرتسوگ روایت می‌شود؛ به عبارتی روح ژاپن به روایت فیلسوف‌مآبی آلمانی.

اونودا به‌راستی که بود؟ شاید اسطوره‌ای برآمده از دل جهان مدرن. داستانی تا این حد عجیب را دشوار می‌توان حقیقت دانست؛ حتی بااینکه از وقایع مستند است. مگر نه اینکه یونگ باور داشت اساطیر بازتابی از ناخودآگاه جمعی بشرند! شاید اونودا بخشی از روح کهن ژاپن بود که بعد از جنگ جهانی دوم و مدرنیزه‌شدن بیش‌ازحد ژاپن، ترجیح داد در تاریکی جنگل پنهان شود و آنچه را در دنیای بیرون رخ می‌داد انکار کند.

هرتسوگ بیست‌وپنج سال پیش از انتشار این کتاب اونودا را ملاقات کرده بود؛ گویی برای هضم و درک سفر ادیسه‌وار اونودا ربع قرن زمان نیاز داشت. اما این‌ بار ظاهراً آقای کارگردان احساس کرده بود دوربین نمی‌تواند تصویر درون ذهن او را به مخاطب نشان بدهد. کارگردانی که نزدیک به شصت سال دست‌به‌دوربین بود و فیلم می‌ساخت برای روایت داستان اونودا دست‌به‌دامان ادبیات می‌شود و اولین رمان خود را، آن ‌هم در هشتادسالگی، می‌نویسد. هرچند دید سینمایی هرتسوگ هرگز داستان را ترک نمی‌کند و در طول کتاب تصاویر چنان جان می‌گیرند که بارها احساس می‌کنیم در حال تماشای وقایع داستان از لنز دوربین هرتسوگ هستیم. شاید او می‌خواسته فیلمی درباره‌ٔ اونودا بسازد، اما در نیمه‌ٔ راه نوشتن فیلم‌نامه احساس کرده این داستان برای تبدیل‌شدن به فیلم بیش‌ازحد انتزاعی است. البته هرتسوگ با نویسندگی چندان بیگانه نبوده، اما کتاب‌هایی که پیش از این نوشته است همگی غیرداستانی‌اند.

هرتسوگ در این کتاب هم مانند فیلم‌هایش دنبال پاسخ‌هایی فلسفی برای سخت‌ترین سؤال‌های زندگی می‌گردد.

خواندن کتاب دنیای تاریک روشن را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران داستان‌های خارجی پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از  کتاب دنیای تاریک روشن

«فضای شب از کابوس‌های مکرر ملتهب است. با لرزشی دردناک از خواب بیدار می‌شوم. منظرهٔ روز، که گویی نسخه‌ای پایدار از همان کابوس دیشب است، همچون لامپ‌های نئونی به‌هم‌پیوسته سوسو می‌زند و جلوی چشمانم جان می‌گیرد. از هنگام طلوع آفتاب، جنگل از مراسم عذاب‌آور صاعقه به خود می‌پیچد. بارش باران آغاز می‌شود. مرکز طوفان آن‌قدر دور است که صدای رعد هنوز شنیده نمی‌شود.

رؤیا؟ آیا این یک رؤیاست؟ جاده‌ای میان جنگل گسترده شده که هر دو طرفش را پوشش گیاهی متراکمی احاطه کرده است. برگ‌ها و بقایای گیاهان در حال پوسیدن زمین را پوشانده‌اند و قطرات باران شُرشُر از برگ درختان فرومی‌چکند. جنگل استوار، صبور و فروتن جشن باران را به نظاره می‌نشیند.

این‌ها را چنان تجسم می‌کنم که گویی خودم آن‌جا بوده‌ام. از دوردست صداهایی به گوش می‌رسد؛ غریوهای شادمانه نزدیک و نزدیک‌تر می‌شوند. از میان مِه بی‌شکلِ جنگل اندامی پدیدار می‌شود. یک مرد جوان فیلیپینی با عجله از جادهٔ با شیب ملایم پایین می‌آید. با یک دستش بقایای شیئی را بالای سرش گرفته که ظاهراً زمانی چتر بوده و اکنون جز اسکلتی سیمی و چند تکه‌پارچهٔ پاره‌پاره چیزی از آن باقی نمانده است. در دست دیگرش یک چاقوی بولو به چشم می‌خورد. از پی او زنی شتابان با نوزادی در آغوش می‌آید. هفت یا هشت روستایی دیگر پشت‌سر آنان حرکت می‌کنند. معلوم نیست چه‌چیزی چنین شور و شعفی را در آن‌ها برانگیخته است. به‌شتاب از مقابل من عبور می‌کنند. و بعد همه‌چیز به حالت سابق خود برمی‌گردد. فقط صدای یک‌نواخت چکیدن قطرات باران از برگ درختان به گوش می‌رسد و جاده دوباره خالی می‌شود.

این جاده فقط یک راه پاکوب جنگلی است. ناگهان درست مقابل من و سمت راست جاده خش‌خش برگ‌های پوسیده به گوش می‌رسد. صدای چیست؟ دوباره سکوت برقرار می‌شود. بعد بخشی از دیوار برگ‌ها درست روبه‌روی من به حرکت درمی‌آید. آرام‌آرام هیبت مردی پوشیده از شاخ‌وبرگ جلوی چشمانم شکلی هولناک می‌گیرد. این یک شبح است؟ بوته‌ای که تمام مدت تماشایش می‌کردم، بدون آن‌که پی ببرم چیست، درواقع سربازی ژاپنی بوده است: هیرو اونودا. حتی اگر می‌دانستم دقیقاً کجا ایستاده، با استتار ماهرانه‌اش، امکان نداشت بتوانم او را تشخیص بدهم. برگ‌های خیس را از پاهایش جدا می‌کند و بعد شاخه‌های سرسبزی را که با دقت به خودش بسته است بر زمین می‌افکند. دستش را میان بوته‌ها می‌برد تا اسلحه‌اش را بردارد. کنار آن کوله‌پشتی‌اش قرار دارد که آن هم به‌دقت استتار شده. مردی که روبه‌روی من ایستاده نظامی پنجاه‌وچندساله‌ای است. اندام لاغر اما ورزیده‌ای دارد. تمام حرکاتش احتیاطی غلوآمیز دارد. لباس فرمی که به تن دارد از کهنه‌های به‌هم‌دوخته تشکیل شده است. دور قنداق تفنگش پوست درخت پیچیده. با دقت گوش فرامی‌دهد و بعد در سکوت دنبال روستاییان روانه می‌شود. هنوز همان جادهٔ گل‌آلود در برابر من گسترده شده است. اما این بار متفاوت به نظر می‌رسد؛ پر از رمزوراز است. آیا این یک رؤیاست؟»

کاربر ۲۸۷۷۰۳۸
۱۴۰۳/۰۴/۲۸

زندگینامه‌ی سرباز ژاپنی اونودا، که تا حدود سی سال بعد از تموم شدن جنگ جهانی دوم باور نداشت که جنگ تموم شده، و توی تموم این سال‌ها توی یک جزیره‌ی دورافتاده توی فیلیپین زندگی می‌کرد. خوندنش رو به تموم طرفداران

- بیشتر
UNKNOWN.........
۱۴۰۳/۰۷/۱۵

این یک داستان واقعی است.اونودا یک سرباز ژاپنی بوده برای محافظت از یک جزیره به اونجا اعزام میشه بعد از شش ماه جنگ تموم میشه و اون خبر نداشته و «۲۸ سال » تو جزیره می مونه...... متاسفانه نویسنده و

- بیشتر

حجم

۹۹٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۱۱۲ صفحه

حجم

۹۹٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۱۱۲ صفحه

قیمت:
۵۵,۰۰۰
۱۶,۵۰۰
۷۰%
تومان