دانلود و خرید کتاب شب را زنده بمان رایلی سیجر ترجمه مهسا فیروزه چی
تصویر جلد کتاب شب را زنده بمان

کتاب شب را زنده بمان

نویسنده:رایلی سیجر
انتشارات:نشر افرا
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۵از ۳۱ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب شب را زنده بمان

کتاب شب را زنده بمان نوشتهٔ رایلی سیجر و ترجمهٔ مهسا فیروزه چی است و نشر افرا آن را منتشر کرده است. رمانی با پیچش‌های متعدد که همچون فیلمی نفسگیر تا صحنهٔ آخر و تا زمان روشن‌شدن چراغ‌های سینما شما را همراه خود می‌کشاند. این داستانْ رمانی تازه از نویسندهٔ کتاب «خانهٔ پیش از تاریکی» است.

درباره کتاب شب را زنده بمان

شب را زنده بمان داستان زنی به نام چارلی است که درگیر یک ماجرای جنایی می‌شود و طی آن، راز یک قتل را کشف می‌کند. چارلی بهترین دوست دانشگاهش را در جریان قتل‌های زنجیره‌ای دانشگاه از دست می‌دهد. او از این ماجرا متأثر و شوکه است. روزی که دانشگاه را به قصد خانه ترک می‌کند، سوار ماشین یک غریبه می‌شود. غریبه جاش نام دارد و مکالمهٔ چارلی و جاش در ماشین به جایی می‌رسد که چارلی کم‌کم احساس خطر کرده و به جاش شک می‌کند و متوجه می‌شود اتفاقاتی در حال وقوع است. باید ببینیم چارلی وارد این ماجراجویی می‌شود و خطر می‌کند تا سر از این معمای قتل دربیاورد یا نه؟

 کتاب شب را زنده بمان این افتخارات را کسب کرده است:

کتاب پرفروش نیویورک تامیز

برترین کتاب آمازون در تابستان سال ۲۰۲۱

کتاب پیشنهادی واشنگتن پست و یو اس ای تودی به خوانندگان

خواندن کتاب شب را زنده بمان را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران داستان‌های معمایی و جنایی پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب شب را زنده بمان

«صدای رابی از پشت درِ باز اتاق رشتهٔ افکار چارلی را پاره می‌کند و او را به زمان حال برمی‌گرداند. در یک چشم به هم زدن، اتاق از حالت جادویی‌اش خارج می‌شود و همه‌چیز رنگ واقعیت به خود می‌گیرد؛ میزهای خالی، تخت‌های برهنه و ریسهٔ چراغی که هنوز سرجایش است، اما ماه‌هاست که خاموش است و کسی روشنش نکرده است. هیچ نور گرم و درخشانی هم به داخل اتاق نمی‌تابد و تنها چیزی که از پنجره دیده می‌شود تاریکی سرد و ماتم‌زده است.

مدت‌ها است که مدی رفته و حتی ذره‌ای از بوی عطرش هم باقی نمانده است.

رابی می‌گوید: «ساعت نه شد. دیگه باید بریم.»

چارلی وسط اتاق می‌ایستد و دوباره در زمان گم می‌شود. خیلی غم‌انگیز است که حالا مجبور است از آن تصویر ذهنی زیبا دست بکشد و چشم‌هایش را روی واقعیت‌های تلخ بگشاید. هیچ شادی و زیبایی‌ای در این اتاق باقی نمانده است و چارلی این را با تمام وجود حس می‌کند. این اتاق حالا فقط شبیه جعبه‌ای است با دیواره‌های سفید و حاوی خاطرات خاک‌خوردهٔ او و مدی.

رابی جلوی در ایستاده و به چارلی خیره شده است. او می‌داند که چارلی دارد به چه فکر می‌کند و چه در سرش می‌گذرد. برای همین هم چارلی دوستش دارد چون هیچ‌وقت افکار و خاطراتش رابی را اذیت نمی‌کنند. رابی ماجراها و دل‌مشغولی‌های چارلی را می‌داند و او را درک می‌کند.

«قرص امروزت رو خوردی؟»

چارلی بغضش را فرو می‌دهد و می‌گوید: «آره.»

«همهٔ وسایلت رو برداشتی؟» رابی طوری حرف می‌زند انگار چارلی قرار است برای تعطیلات آخر هفته آن‌جا را ترک کند، نه برای همیشه.

«آره فکر کنم. کار آسونی نبود.»

چارلی بیشتر وقت آن روزش را صرف تقسیم کردن وسایلش به دو دسته کرده بود: وسایلی که باید با خودش می‌برد و وسایلی که لازم نبود با خودش ببرد. درنهایت هم چیزهای کمی برداشت. تنها دو چمدان که تمام لباس‌هایش را در آن‌ها جا داد و جعبه‌ای حاوی یادگاری‌ها و ضبط‌صوت و نوارهای موردعلاقه‌اش. بقیهٔ وسایلش را در جعبه‌ای ریخت و آن را عمداً وسط اتاق گذاشت تا وقتی نگهبان فهمید که او دیگر هرگز برنمی‌گردد، راحت‌تر بتواند از شرشان خلاص شود.

رابی می‌گوید: «اگه بخوای می‌تونی بیشتر بمونی. مجبور نیستی همین امشب بری. اصلاً اگه تا آخر هفته بمونی خودم می‌تونم برسونمت.»

چارلی نگرانی رابی را درک می‌کند اما ماندن و صبر کردن حتی برای چند روز بیشتر، برایش غیرممکن و غیرقابل‌تصور است.»

shayestehbanoo
۱۴۰۲/۰۲/۰۷

چارلی دختر درونگراییه ، مادر و پدرش رو توی تصادف از دست داده و عاشق تنها دوست هم کالجیش مدیه که بسیار دختر پر شور و برونگراییه … تا اینکه مدی کشته میشه … یه قاتل زنجیره ای به اسم

- بیشتر
هنگامه محمدی
۱۴۰۱/۱۱/۱۰

خیلی دوسش داشتم یا بهتره بگم عاشقش شدم... یکی از بهترین تجربیات رمان خونیم بود. خیلی لذت بخش و پر کشش بود واقعا هیچ ایرادی نمیتونم بگیرم ازش واقعا منو جذب کرد و یه نفس خوندمش. شدیدا توصیه میکنم بخونیدش.

سمیرا میرزایی
۱۴۰۱/۱۰/۱۴

اکثر ماجرای قصه تو یه ماشین و در مسیر سفره. بعضی جاهاش خسته‌کننده میشه اما استرس شدیدی به ادم وارد میکنه😃 من خوشم اومد فکر کنم اونایی که داستان معمایی دوست دارن هم خوششون بیاد.

طوفان
۱۴۰۳/۰۳/۱۶

کتاب خوبیه وپرازمعما،امابه اندازه کتابهای مری هیگینزکلارک قوی نیست ،نویسنده بیشترمیخوادباگیج کردن خواننده وازبین بردن مرزبین واقعیت وخیال تعلیق ایجادکنه،ولی به خواندنش می ارزه

AS4438
۱۴۰۳/۰۳/۱۱

یک قاتل روانی وزنجیره ای که تا کتاب را نخوانید اصلن شناخته نمیشود، کتاب خوبیست ،کمی اولش خسته کننده وبی هیجان است ولی وقتی ماجرا شروع میشود واقعن جالب میشود، دومین کتاب این نویسنده بود که خواندم ،اون کتاب واقعن

- بیشتر
پروانه
۱۴۰۳/۰۲/۲۳

عالی بود اگه دنبال یه جنایی خوب که غافلگیری داشته باشه براتون هستین حتما این کتاب رو بخونید اگه جنایی خون هستین این کتاب عالیه و غافلگیری خوبی داره به نظرم میشه حتی از روش فیلم ساخت 🍀🍀

Dark Lady
۱۴۰۳/۰۲/۲۲

بسیار جذاب پر از تعلیق اصلا نمیشه اخرش رو حدس زد، هر چی حدس میزنی غلط از اب درمیاد کاش کتابهای دیگه این نویسنده هم ترجمه بشن

Sahar.Gh
۱۴۰۲/۰۲/۲۲

چند شب پیش خوندمش. هنوز تحت تاثیرشم واقعا نیاز دارم ازش یه فیلم ساخته بشه به خوبی میتونستی تصویرسازی کنی انگار هم زمان با خوندن کتاب فیلمشم تو ذهنت پخش میشد عالی بود عالی. تعلیق خوبی داشت. همگام با شخصیت اصلی یه خوفی

- بیشتر
Z@hr@
۱۴۰۳/۰۴/۲۸

مدت‌هاست کتاب‌های ژانر تریلر روانشناختی را شروع کرده‌ام و این چندمین کتاب از رایلی سیجر است که خوندم. کتاب خوب و رضایتبخشی بود. هرچند گاهی از توضیحات و توصیفات داستان سریع عبور می‌کردم، اما اونهارو برای تجسم و تصویرسازی داستان

- بیشتر
کاربر ۱۱۸۰۸۱۰
۱۴۰۳/۰۴/۲۸

بر خلاف دوستان به نظرم پیرنگ داستان مشکل داشت. و واقایع گاه سر هم بندی شده و تصمیمات کاراکتر غیر واقعی بود.

اگر زیاد حرف بزنی آزاردهنده خواهی بود و اگر به اندازهٔ کافی صحبت نکنی بی‌ادبی است.
n re
اما تو زندگیم خیلی اتفاق‌ها افتاده که خواستهٔ من نبوده
n re
برای همین هم او عاشق فیلم است. چون فیلم‌ها به‌طور شگفت‌انگیزی درخشان‌تر و زیباتر از دنیای واقعی سرد و خاکستری و ملال‌آور هستند. ‫زندگی واقعی برای چارلی یکنواخت و خسته‌کننده است و پر از رنج و ناامیدی. در زندگی واقعی آدم‌ها با تمام وجود آواز نمی‌خوانند، با هیولاها نمی‌جنگند و آن‌ها را شکست نمی‌دهند و مهم‌تر از همه اینکه ناخواسته و ناغافل سوار ماشین یک قاتل زنجیره‌ای نمی‌شوند.
shayestehbanoo
اعتماد کردن به خوبی‌های آدم‌ها حماقت نیست و هیچ‌کس نباید به این خاطر از خودش عصبانی باشد که انسانی را خوب فرض کرده و نخواسته او را خبیث و شیطان‌صفت ببیند.
n re
چارلی می‌گوید: «پیدا کردن آدم مناسب کار سختیه.» جاش می‌گوید: «با این حرفت مخالفم. پیدا کردن آدم مناسب کار آسونیه. قسمت سختش نگه داشتنشه.»
Yasaman
گاهی نمی‌شود همزمان شجاع و باهوش و محتاط بود. گاهی آدم مجبور است فقط یک گزینه را انتخاب کند.
میس سین
زندگی واقعی فیلم نیست که آخرش همه‌چیز به خوبی و خوشی تمام شود.
n re
زنانی که با چنگ و دندان برای زندگی می‌جنگند چون چارهٔ دیگری ندارند و مجبورند این‌گونه باشند.
Faranak_naseri_
«به نظرم بهتره دیگه دست از آزار دادن خودت برداری، اونم به خاطر چیزی که در اختیار و کنترل تو نبوده.»
n re
مدی همیشه می‌گفت: «غریبه همون دوستیه که تا حالا ندیدیش.»
shayestehbanoo

حجم

۲۹۹٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۳۹۲ صفحه

حجم

۲۹۹٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۳۹۲ صفحه

قیمت:
۸۵,۰۰۰
تومان