دانلود و خرید کتاب آخرین پرواز جولی کلارک ترجمه پریسا رحمتی
تصویر جلد کتاب آخرین پرواز

کتاب آخرین پرواز

نویسنده:جولی کلارک
انتشارات:نشر افرا
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۰از ۲۶ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب آخرین پرواز

کتاب آخرین پرواز نوشتهٔ جولی کلارک و ترجمهٔ پریسا رحمتی است و نشر افرا آن را منتشر کرده است.

درباره کتاب آخرین پرواز

آخرین پرواز درصدد نشان‌دادن صدای سرکوب‌شدهٔ زنانی است که پس از دهه‌ها تلاش برای حقوق زنان و جنبشِ مبارزه با خشونت خانگی همچنان زیر فشار تبعیض‌ها و خشونت‌ها کمر خم کرده‌اند. کلر و ایوا، دو شخصیت اصلی داستان که زندگی و گذشته‌شان بسیار با هم متفاوت است؛ هر دو به نحوی به وسیلهٔ مردهایی که در زندگی‌شان حضور دارند تحت فشارند. خانه‌ای که امن‌ترین مکان برای هر کس است با خشونت خانگی تبدیل به یک زندان شده است، پلیسی که امنیت جامعه را تضمین می‌کند هیچ تلاشی برای نجات یک زن درمانده نمی‌کند و دوستانی از جنس مرد که با سوءاستفاده از اعتماد یک زن زندگی‌اش را به نابودی می‌کشانند همه و همه نشان‌دهندهٔ جامعه‌ای نابرابر و ناعادل است.

در این میان، نویسنده دوستی‌هایی را به تصویر می‌کشد از جنس زن و از جنس عشق. دوستی‌هایی که مسیر زندگی کلر و ایوا را به کلی تغییر می‌دهند.

هنوز هم زنانی هستند که از ترس شنیده‌نشدن، باورنشدن و مقصر شناخته‌شدن سکوت می‌کنند و این سکوت پشتوانهٔ گرمی برای ادامهٔ خشونت‌ها و تبعیض‌ها علیه زنان است.

نویسنده با مطرح کردن تمام این مسائل به ما می‌فهماند که برای تغییر و رسیدن به هدف باید در کنار هم مبارزه کنیم. آزادی زمانی به دست می‌آید که سکوت نکنیم و دست در دست هم برای تحقق آن بجنگیم.

آخرین پرواز شروع یک آزادی است.

خواندن کتاب آخرین پرواز را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این داستان را به همهٔ زنان پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب آخرین پرواز

«دوشنبه، ۲۱ فوریه

روز پیش از حادثه

وارد دفتر کوچکی که مجاور اتاق نشیمن‌مان قرار دارد می‌شوم و می‌گویم: «دنیل، لطفاً به آقای کوک اطلاع بده که به باشگاه می‌رم.»

از بالای رایانه‌اش نگاهم می‌کند. می‌بینم که به کبودی روی گردنم که با لایهٔ نازکی از آرایش مخفی کرده‌ام خیره شده است. ناخودآگاه شالم را جابه‌جا می‌کنم تا آن را مخفی کنم. می‌دانم که به این موضوع اشاره‌ای نخواهد کرد. هرگز این کار را نمی‌کند.

می‌گوید: «ساعت ۴ در دفتر سوادآموزی سنتر استریت جلسه داریم. دوباره دیرت می‌شه.» دنیل پیگیر تقویم و اشتباهاتم است و وقتی به موقع سر قرار حاضر نمی‌شوم یا وقتی قرار با همسرم، روری، را که دنیل خیلی مهم می‌داند لغو می‌کنم، گزارشم را می‌دهد. اگه قراره برای سناتوری اقدام کنیم جایی برای اشتباه نداریم، کلر.

«ممنون، دنیل. منم مثل تو می‌تونم تقویم رو بخونم. لطفاً یادداشت‌های جلسهٔ آخرم رو آپلود کن تا آماده بشن. همونجا می‌بینمت.» وقتی از اتاق خارج می‌شوم می‌شنوم که گوشی تلفن را برمی‌دارد و قدم‌هایم آرام می‌شوند. می‌دانم این کارم باعث جلب توجه می‌شود و من تحملش را ندارم.

مردم همیشه می‌پرسند ازدواج کردن با خانوادهٔ کوک، که بعد از کِنِدی، دومین خاندان سیاسی محسوب می‌شود، چطور است. اطلاعات مؤسسه‌مان منحرفم می‌کند. یاد گرفته‌ام که در عوض، تمرکزم را روی کار، سوادآموزی جهان سوم، ابتکارات آب، برنامه‌های راهنمایی داخل شهری و تحقیقات سرطان بگذارم تا شایعات.

چیزی که نمی‌توانم به آنها بگویم این است که همیشه برای کمی حریم خصوصی در جنگم. حتی در داخل خانه هم در هر ساعتی مردم حضور دارند؛ دستیاران، کارکنان منزل که برای‌مان آشپزی و تمیزکاری می‌کنند. برای هر یک دقیقه و هر یک اینچ خلوت که برای خودم باشد باید بجنگم. هیچ‌جایی از چشمان کارکنان وفادار روری در امان نیستم. حتی بعد از ده سال زندگی مشترک هنوز یک مزاحمم. غریبه‌ای که باید زیر نظر باشد.

یاد گرفته‌ام که چگونه بهانه‌ای به دست‌شان ندهم.

باشگاه یکی از معدود جاهایی است که دنیل با فهرست و برنامه‌هایش دنبالم نمی‌کند. در باشگاه پترا را می‌بینم؛ تنها دوستی که از زندگی قبل از روری، برایم مانده و تنها فردی که روری مجبورم نکرده ترکش کنم.

چون تا جایی که روری اطلاع دارد پترا وجود ندارد.»

booklover
۱۴۰۲/۰۴/۳۱

هیجان چندان بالایی نداشت معمای چندان شوکه کننده ای نداشت اگر رمان معمایی زیاد میخونید و برترین هاشو خوندید ممکنه براتون خیلی جالب نباشه بد نبود اما عالی هم نبود

zoha
۱۴۰۲/۰۴/۱۲

این یک کتاب ژانر جنایی نیست. شاید یه کم معمایی باشه ولی بیشتر تو ژانر زن‌ستیزی و جنبش می_تو هستش. یکی دو فصل از کتاب من احساس میکردم گپ داره و یه چیزهایی نامفهوم بود. مخصوصا قسمت آخر که کلر

- بیشتر
شیلا در جستجوی خوشبختی
۱۴۰۲/۱۰/۱۳

1=بعنوان یه رمان معمایی و جنایی اومدم سراغش و خوندم، کلا همش منتظر این بودم که کتاب جون بگیره که به آخر کتاب رسیدم😂 . 2=داستانش اصلا کشش نداشت اصلا انگار یه چیزه این کتاب کم بود (کلمه‌ای براش پیدا نمیکنم😂)مثلا همه

- بیشتر
tata.b
۱۴۰۲/۰۹/۱۳

{ 🔸🔸🔸🔸 مطالعه نسخه چاپی 🔸🔸🔸🔸 } آخرین پرواز.... شاید اگه به دید یه کتاب تریلر معمایی بهش نگاه کنید قطعا انتظارات شما رو برآورده نمیکنه و در تمام لحظات کتاب آرامش خاصی در جریانه که در هیجان انگیز ترین

- بیشتر
سمیرا میرزایی
۱۴۰۱/۰۹/۲۶

قصه‌ی قشنگ و در نوع خودش جدیدی بود. ماجرای ایوا و کلر که هر دو به نحوی تحت ظلم و در جستجوی آزادین🕊️ به قول مترجم کتاب که در مقدمه نوشته آخرین پرواز شروع یک آزادی است😍 ترجمه هم روان بود مشکلی نداشت

Sharareh Haghgooei
۱۴۰۳/۰۸/۱۵

داستان کتاب برای من جذاب و خواندنی بود .اما من عمق چندانی در آن نیافتم. برخلاف معرفی کتاب بحث خ به مفاهیم جدی نظیر فمینیسم و ... هم نداشت. داستان در مورد فرار دو زن از تهدیدهای پیرامون خودشون و

- بیشتر
khatere
۱۴۰۲/۱۰/۰۳

چه رمان خوبی ، اگر دنبال هیجان و سورپریز هستید پیشنهاد میدم این کتاب

کاربر ۱۴۲۰۶۰۹
۱۴۰۲/۰۴/۱۰

اگه میتونستم خیلی بیشتر از پنج ستاره بهش میدادم داستانی کاملا تازه و جذاب و هیجان انگیز که شما رو وادار میکنه یکنفس بخونیدش و همراه دو شخصیت زن داستان حس ترس و ناامیدی وخطر رو تجربه کنید و اینکه

- بیشتر
علی
۱۴۰۲/۱۱/۳۰

ارزش نداره، ترجمه معمولی، متن ضعیف و شعاری...

Golshad
۱۴۰۲/۱۱/۲۹

متاسفانه برخلاف تصور کتاب ضعیفی بود ایده خوبی بود اما خیلی زیاده گویی داشت. آغاز خوب اما پایان آبکی و بی سر و ته! شوهرش یکی از پرقدرت ترین دولتمردان آمریکا با خانواده پرنفوذی هست که ازش فرار میکنه بعد یکهو

- بیشتر
نصیحتی بهت می‌کنم. مردم چیزی رو باور می‌کنن که تو می‌خوای.
Fatemeh
اگر خودمان راوی داستان‌مان نباشیم هیچ‌وقت نمی‌توانیم کنترل روایت را به دست بگیریم.
سمیرا میرزایی
آدم‌ها وقتی نگرانن اشتباه می‌کنن.
Fatemeh
آخرین پرواز شروع یک آزادی است.
Fatemeh
مردم بیشتر به پول احترام می‌ذارن و زیاد سؤال نمی‌پرسن
Smrldo
«مردم هرگز چیزی رو که من می‌بینم، نمی‌بینن.»
Smrldo
شانه‌هایش خمیده‌اند گویی منتظر مشت و حملهٔ بعدی است.
Smrldo
«ترک کردن خیلی شجاعت می‌خواد.»
Fatemeh
کلر، راه‌حل‌ها خودشون ظاهر می‌شن. ولی باید به اندازهٔ کافی شجاع باشی تا بتونی ببینی‌شون.»
Fatemeh
وقتی همه‌چیز را از دست می‌دهی نترس بودن آسان می‌شود.
sonaagheli
نمی‌توانستم هرگز به کسی بگویم که او با من چه کرده است چون مهم نیست که من چه می‌گویم یا چقدر بلند آن را فریاد می‌کشم. حرف‌هایم زیر عشق مردم به تنها پسر مارجوری کوک دفن می‌شد.
سمیرا میرزایی
برای از بین بردن کوچک‌ترین ردپا جزییات زیادی نیاز است چون همیشه چیزی به جا می‌ماند؛ یک سر نخ کوچک، ذره‌ای از حقیقت، یک اشتباه.
سمیرا میرزایی
احساس می‌کنم که این پایان چقدر حتمی است و برایم جای سؤال است که آیا ارزشش را دارد؟ آیا شرایطم بهتر می‌شود؟
Smrldo
چیزی که نمی‌توانم به آنها بگویم این است که همیشه برای کمی حریم خصوصی در جنگم.
Smrldo
ممکن است شانه به شانهٔ کسی باشید که نمی‌داند این آخرین لحظاتی است که به عنوان خودش در حال زندگی است.
Smrldo
آزادی زمانی به دست می‌آید که سکوت نکنیم و دست در دست هم برای تحقق آن بجنگیم.
Smrldo
هر چیزی که می‌خواهی در آن سوی ترس است.
مرضیه
مرگ هر رؤیا ارزش سوگواری دارد
sonaagheli
مهم‌ترین لحظه بهم کمک کردی. بیشتر از چیزی که بهش امید داشتم.»
Fatemeh
«یکی رو نشونم بده که زندگی‌ش پیچیده نیست.»
Fatemeh

حجم

۳۱۳٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۳۸۸ صفحه

حجم

۳۱۳٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۳۸۸ صفحه

قیمت:
۶۸,۰۰۰
۳۴,۰۰۰
۵۰%
تومان