کتاب چه چیز به چه کس می رسد؟ چرا؟
معرفی کتاب چه چیز به چه کس می رسد؟ چرا؟
کتاب چه چیز به چه کس می رسد؟ چرا؟ نوشتهٔ الوین رایث و ترجمهٔ محمد صادق حسینی و محسن رنجبر است. نشر مرکز این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. این اثر درمورد اقتصاد نوین جورسازی و طراحی بازار سخن گفته است.
درباره کتاب چه چیز به چه کس می رسد؟ چرا؟
کتاب چه چیز به چه کس می رسد؟ چرا؟ به زبان ساده و برای عموم مردم نوشته شده است. صفحهصفحهٔ آن پر از مثالهایی از زندگی واقعی و بهبودهایی است که با طراحی بازار میتواند در زندگی تکتک ما رخ دهد. بهقول مترجمهای این کتاب، الوین راث، نویسندهٔ کتاب حاضر، اقتصاددانی عصا قورتداده نیست؛ قلمش بسیار صمیمی و گاه بسیار شوخ است. او در این اثر دربارهٔ اینکه علم اقتصاد برای او همیشه جاذبهٔ بدگویی پشت سر آدمها را داشته، سخن گفته است!
جورسازی تعبیر اقتصاددانان است دربارهٔ چگونگی رسیدن به چیزهای بیشماری که ما در زندگی انتخاب میکنیم و آنها نیز باید ما را انتخاب کنند. آدم نمیتواند صرفاً به دانشگاه ییل بگوید که قصد دارد برای تحصیل در آن دانشگاه نامنویسی کند یا به گوگل خبر دهد که میخواهد آنجا کار کند. میبایست ییل نیز او را بپذیرد یا گوگل استخدامش کند. ییل یا گوگل نیز نمیتوانند دستور دهند که چه کسی برای تحصیل یا کار نزد آنها برود؛ همچنین نه مرد و نه زن نمیتوانند خیلی ساده فردی را برای همسری خود تعیین کنند. هر یک از آنها باید درعینحال انتخاب شود. این کتاب دربارهٔ جورسازی بهعنوان اقتصادی نو سخن گفته است.
جورسازی حتی اگر پیمانش را در آسمانها بسته باشند، در بازار رخ میدهد و سرآغاز بازار، همانند داستانهای عاشقانهْ اشتیاق است. بازار با گردهمآوردن خریداران و فروشندگان، دانشجویان و استادان، کارجویان و کارفرمایان و حتی گاه عشقجویان، به شکلگرفتن و برآوردهشدن اشتیاقها کمک میکند.
الوین راث برای کارهایش در حوزهٔ طراحی بازار، در سال ۲۰۱۲ همراه با «لوید شپلی» جایزهٔ نوبل اقتصاد گرفت.
خواندن کتاب چه چیز به چه کس می رسد؟ چرا؟ را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به دوستداران اقتصاد پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب چه چیز به چه کس می رسد؟ چرا؟
«اما حتی قاضی کوزینسکی هم، که بیآنکه شرمنده باشد زود دست به کار شد، سودمندی تأخیر در استخدام را برای همهٔ طرفها، از جمله برای خودش، بیدرنگ میپذیرفت. ولی با اینکه از سال ۱۹۸۳ به بعد شش بار کوشیده بودند قواعد را راست و ریس کنند، هر بار کسانی تقلب میکردند و، بعد، همه از قواعد سر میپیچیدند. بعد از تغییر کردن قاعده، قضات ممکن است ابتدا فقط کمی نیرنگبازی کنند. اما همین کمی نیرنگ دریچهٔ سد را باز میکند. از کجا میدانیم؟ تقلبکاران، در نظرسنجیها و مصاحبههای خصوصی، خودشان به ما میگفتند.
سال ۲۰۰۴، یک سال بعد از اِعمال محدودیتهای تازه، دستکم ۴۶ درصد قاضیانی که از آنها نظرسنجی کردیم میگفتند قضات پرشماری را میشناسند که از قواعد پیروی نکردهاند. سال ۲۰۰۵ این نسبت به ۵۸ درصد افزایش یافته بود. دانشجویانی که دربارهٔ تجربهٔ خودشان از آنها پرسیدیم، در سال ۲۰۰۴، میگفتند مصاحبه با آنها برای زمانی قبل از تاریخ مجاز برنامهریزی میشود و قبل از آن تاریخ هم انجام میگیرد. آن سال فقط ۱۲ درصد آنها گفتند قبل از تاریخ مجاز پیشنهادی روشن دریافت کردهاند، اما سال ۲۰۰۶ این نسبت بیش از دو برابر شده بود.
وقتیکه فشارها برای سازگار کردن قواعد شدیدتر شد، بسیاری از دانشکدههای برتر حقوق در آمریکا کوشیدند مداخله کنند. به استادان خود گفتند که، پیش از تاریخ مورد توافق، برای دانشجویان توصیهنامه ننویسند. اما پیروی از این قاعده برای استادان سخت بود، چون اگر قاضی از دانشجویی توصیهنامه میخواست و استاد نمینوشت، دانشجو آسیب میدید. استادی که بگوید «ببخشید قاضی جان، من یه دانشجو دارم که میتونه بهترین منشی عمرت باشه، ولی تا روز کارگر نمیتونم بهت بگم کیه» دارد بهروشنی به قاضی میگوید دانشجویانِ استادِ کمککارتری را که شاید در دانشکدهٔ رقیب درس میخوانند استخدام کند. (یادتان باشد که منشی قضاتِ پرآوازه شدن نهتنها برای خود وکیلان بلکه برای دانشکدههای حقوق و استادانشان نیز موهبتی است، چون دانشکده را خوشنام میکند و جذب دانشجویان برتر را در آینده آسانتر.)»
حجم
۳۳۶٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۳۱۲ صفحه
حجم
۳۳۶٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۳۱۲ صفحه