کتاب اقتصاد اتریشی به زبان ساده
معرفی کتاب اقتصاد اتریشی به زبان ساده
کتاب اقتصاد اتریشی به زبان ساده اثری از کریستوفر. جی. کوین و پیتر. جی. بوتکه است که با ترجمه محمد جوادی میخوانید. این کتاب مکتب اتریشی را به زبان ساده توضیح میدهد و مخاطبان را با مهمترین اصول این مکتب اقتصادی آشنا میکند.
درباره کتاب اقتصاد اتریشی به زبان ساده
اقتصاد اتریشی یا مکتب اتریشی که به مکتب وین نیز مشهور است، یکی از مکتبهای اندیشه اقتصادی خارج از جریان اصلی است. این مکتب اقتصادی بر سازمانیابی خودبهخودی بر اساس ساز و کار قیمتها استوار است. از اصول دیگر آن میتوان به فردگرایی روششناختی و خنثی نبودن پول اشاره کرد.
کریستوفر. جی. کوین و پیتر. جی. بوتکه در کتاب اقتصاد اتریشی به زبان ساده، مخاطبان را با اصول اساسی این مکتب فکری و اقتصادی آشنا میکنند. از مزیتهای این کتاب این است که برای خواندن و درک مطالبش نیازی به هیچ پیشنیاز اقتصادی نیست.
کتاب اقتصاد اتریشی به زبان ساده را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن کتاب اقتصاد اتریشی به زبان ساده را به تمام علاقهمندان به مطالعه مطالب اقتصادی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب اقتصاد اتریشی به زبان ساده
برای درک محاسبات اقتصادی باید از مباحث بنیانیتر شروع کنیم. ما در جهانی زندگی میکنیم که خواستههای انسانها از منابعی که برای ارضای آنها نیاز است، بیشتر است. فلذا با «کمیابی» مواجهیم. همه ما زمان محدودی را در طول روز سپری میکنیم (یعنی باید دقّت کرد که زمان نیز کمیاب استو منابع محدودی در دسترس ما قرار دارد تا به اهداف دلخواه خود برسیم. یکی از موضوعات کلیدی و اساسی در اقتصاد این است که تصمیمها چگونه اتّخاذ میشوند تا منابع کمیاب به موارد مختلف تخصیص یابند. اختصاص زمان و سایر منابع برای ساختن تُستِر به این معناست که نمیتوانیم از آنها برای سایر مقاصد استفاده کنیم. از این رو کمیابی ضرورتاً «انتخاب» را دیکته میکند و «انتخاب» نیز به نوبه خود بدهبستان بین انتخابهای گوناگون را در پی دارد، زیرا تصمیم به استفاده از منابع کمیاب در یک کاربرد خاص به معنای چشمپوشی از سایر کاربردهای آن منابع است.
این بینشهای بنیانی و در عین حال بسیار حیاتی ( و تعیینکنندهمنجر به طرح پرسشهای بسیار مهّمی هنگام تصمیمگیری در مورد کاربرد منابع کمیاب برای تولید کالاها و خدمات میشوند. آیا کالاها و خدمات اصلاً باید تولید شوند؟ اگر پاسخ مثبت باشد؛ چه مقدار و با چه کیفیّتی؟ و بالاخره اینکه کدام ابزارها و روشها آن کالاها و خدمات را با کمترین هزینه تولید میکنند که منابع کمیاب تلف نشوند و هدر نروند؟ این پرسشها که «مسئله اقتصادی» را شکل میدهند در دهههای ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ میلادی در قلب یکی از مهّمترین مباحثات اقتصادی که تا کنون بین اهالی اقتصاد روی داده است، قرار داشتند.
در طول بحثهایی که به «مباحثات محاسبات سوسیالیستی» شهرت یافت، میزس و هایک یک جدال فکری علیه امکانپذیری سوسیالیسم بهعنوان ابزاری برای سازماندهی اقتصادی را پیش میبردند. متفکّران سوسیالیست استدلال میکردند که تولید مادّی را میتوان از طریق برنامهریزی مرکزی اقتصاد ترقّی داد و از نارساییهای سرمایهداری (نظیر شکست بازار، رکود اقتصادی و بیکاری) در امان بود. اولیّن نسلهای متفکّران سوسیالیست معتقد بودند که برچیدن پول و حقّ مالکیّت ابزار تولید باید بخشی از برنامهریزی مرکزی اقتصاد باشد؛ یعنی به جای بازارها، برنامهریزی مرکزی اقتصاد توسط یک سازمان دولتی تعیین کند که چه چیزی باید تولید شود، چگونه تولید شود و چگونه توزیع شود.
میزس این دیدگاه را به چالش کشید و استدلال کرد که محاسبات اقتصادی عقلانی با استفاده از سوسیالیسم در یک اقتصاد صنعتی پیشرفته امکانناپذیر، محال و غیرممکن است. امّا چرا؟ محاسبات اقتصادی یکی از قابلیّتهای کُنشگران اقتصادی است که ارزش افزوده انتظاری یک کاربرد بالقوه منابع کمیاب را تعیین میکند. تصمیمگیرندگان با مقایسه ارزش انتظاری گزینههای بدیل، میتوانند ارزیابی کنند که کدام فعالیّتها از نظر مصرفکنندگان بالاترین ارزش را خواهند داشت. داوری در مورد ارزش انتظاری گزینههای بدیل نیازمند قیمتهای بازاری است که کمبود نسبی منابع را منعکس میکنند و ضمناً یک معیار برای مقایسه فراهم میآورند. میزس استدلال کرد که بدون حقّ مالکیّت ابزار تولید که سوسیالیستها خواهان برچیدن آن هستند، محاسبات اقتصادی وجود نخواهند داشت زیرا قیمتهای پولی از بین خواهند رفت. استدلال او در سه مرحله داشت.
نخست، بدون مالکیّت خصوصی ابزار تولید هیچ بازاری برای ابزار تولید وجود نخواهد داشت. اگر مالکیّت افراد بر منابع به رسمیّت شناخته نشود نمیتوان مبادلات داوطلبانه و اختیاری بین صاحبان آن منابع متصوّر بود. دوم، قیمتهای اسمی ابزار تولید در فقدان بازار وجود نخواهند داشت. قیمتهای پولی که از مبادلات بازاری سر برمیآورند بیانگر نسبتهای مبادلاتی هستند که هزینهفرصت منابع را بازتاب میدهند. اگر یک فنجان قهوه و یک بطری نوشابه به ترتیب ۱ و ۲ دلار باشند یعنی قیمت یک بطری نوشابه معادل دو فنجان قهوه است. بنابراین وقتی قیمتهای پولی یک معیار مشترک برای سنجش و مقایسه همه کالاها و خدمات فراهم میآورند، در کل اقتصاد افراد میتوانند هزینهفرصتها را قضاوت کنند و بدهبستانها را بسنجد تا بالاخره یک کُنش خاص را انتخاب کنند. سوم، محاسبات اقتصادی عقلایی بدون قیمتهای پولی ابزار تولید امکانپذیر نیست زیرا تصمیمگیران راهی برای قضاوت در مورد ارزشافزوده انتظاری گزینههای بدیل ندارند.
حجم
۱۳۶٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۷۴ صفحه
حجم
۱۳۶٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۷۴ صفحه
نظرات کاربران
شاهکاری بی نظیر
کسی میدونه کتاب کامله یا نه؟