کتاب درباره تقسیم کار اجتماعی
معرفی کتاب درباره تقسیم کار اجتماعی
کتاب درباره تقسیم کار اجتماعی نوشتهٔ امیل دورکیم و ترجمهٔ باقر پرهام است و نشر مرکز آن را منتشر کرده است. در طول این کتاب، بر نابسامانی حقوقی و اخلاقی که زندگانی اقتصادی کنونی ما را دربر گرفته است بارها تأکید شده است.
درباره کتاب درباره تقسیم کار اجتماعی
تقسیم کار تاریخی دیرینه دارد و از دیرباز بسیاری از متفکران به اهمیت آن واقف بودهاند؛ اما در دوران جدید اهمیت و عمومیت آن به حد اعلای خود رسید و جامعهشناسان و اقتصاددانان به تبیین و تحلیل نظری آن پرداختند. یکی از آثار مهمی که در این زمینه آفریده شده و اکنون در جامعهشناسی منزلت کلاسیک کسب کرده کتاب حاضر است. دورکیم در این کتاب نیز موضوع کانونی اندیشهٔ خود، یعنی مناسبات شخصبت فردی با همبستگی اجتماعی را دنبال کرده و نقش تقسیم کار در حل این تنازع را بررسی میکند. مفاهیم و مقولههای جامعهشناختی مهمی چون همبستگی مکانیکی و ارگانیک جامعه، وجدان جمعی، تقدم کل اجتماع بر اجزای آن و ثمرهی این تحقیق و تعمق او هستند.
خواندن کتاب درباره تقسیم کار اجتماعی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به پژوهشگران رشتهٔ جامعهشناسی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب درباره تقسیم کار اجتماعی
«در نگاه نخست، بهنظر میرسد که هیچچیز آسانتر از تعیین نقش تقسیم کار نیست. مگر نه این است که همگان از کوششهای مربوط به تقسیم کار آگاهاند؟ تقسیم کار از آنجا که بر نیروی تولیدی و مهارت کارگر میافزاید، شرط لازم توسعه فکری و مادی جوامع است؛ تقسیم کار سرچشمه تمدن است. از سوی دیگر، چون تمدن را بهآسانی دارای ارزشی مطلق میشمرند حتی درصدد این برنمیآیند که برای تقسیم کار نقش دیگری بجویند.
البته بحثی در این نیست که تقسیم کار بهواقع چنین نتیجهای به بار آورده است. ولی اگر تقسیم کار نتایج دیگری نداشت و بهدرد دیگری نمیخورد، هیچ دلیلی در دست نبود که تقسیم کار را دارای خصلت اخلاقی بدانیم.
حقیقت این است که خدمات و فواید تقسیم کار به تقریب هیچگونه ربطی به حیات اخلاقی ندارند، یا مناسباتشان با حیات اخلاقی مناسباتی بسیار نامستقیم و دورادورند. هرچند امروزه عادت بر این است که به ذمّ روسو از تمدن با سخنان ستایشآمیزی [درباره تقسیم کار و نتایج نیکوی آن در پیشرفت تمدن] پاسخ داده شود، اما بههیچوجه مسلم نیست که تمدن امری اخلاقی باشد. برای داوری قطعی در مورد این مسأله، استناد به تحلیل مفهومهایی که ناگزیر امری ذهنیاند کافی نیست؛ بلکه به شناخت امر واقعی نیاز داریم که بتواند سطح اخلاقیت متوسط را اندازه بگیرد و سپس این مشاهده را امکانپذیر سازد که چهگونگی تغییرات سطح اخلاقیت بهموازات پیشرفت تمدن چیست. متأسفانه این مقیاس اندازهگیری را در دست نداریم؛ در حالیکه برای اندازهگیری انحطاط اخلاق جمعی مقیاسی وجود دارد. زیرا تعداد متوسط خودکشیها، و انواع جنایتها، درواقع معیاری است برای پی بردن به میزان بالا رفتن سطح انحطاط اخلاقی در یک جامعه معین. آری، اگر به این تجربه دست بیازیم خواهیم دید که بههیچوجه در راستای افتخارات تمدن نمیچرخد زیرا بهنظر میرسد که تعداد اینگونه پدیدههای مرگبار بهموازات پیشرفت فنون، علوم و صنعت در حال افزایش است. شکی نیست که نتیجه گرفتن از این امر واقع برای محکوم دانستن تمدن و غیراخلاقی شمردن آن از سبکسری است، ولی این را هم با اطمینان میتوان گفت که اگرچه تمدن بر حیات اخلاقی تأثیری مثبت و مساعد دارد، اما این تأثیر چندان قوی نیست.»
حجم
۶۱۶٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۳۹۷ صفحه
حجم
۶۱۶٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۳۹۷ صفحه