کتاب قانون نانوشته
معرفی کتاب قانون نانوشته
کتاب قانون نانوشته نوشتهٔ مریم گوهرپاد رمانی عاشقانه است که در انتشارات شقایق منتشر شده است.
درباره کتاب قانون نانوشته
کتاب قانون نانوشته داستان دختری به اسم آسیه است که در خانوادهای مقید و محدود به دنیا آمده است. خطقرمزها و حد و مرزهای مرسوم در خانوادهٔ آسیه، حتی از مردم شهری که در آن زندگی میکنند شدیدتر و سختتر است. او با انتخابی کاملاً سنتی به عقد پسری به نام سلمان در میآید اما زندگی هیچگاه قابل پیشبینی نبوده و نیست، اتفاقی مسیر زندگیاش را دستخوش تغییر میکند. درحالیکه آسیه رازی در دل دارد که مدت زیادی قادر به پنهان نگهداشتن آن نیست.
خواندن کتاب قانون نانوشته را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به علاقهمندان به رمانهای عاشقانه پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب قانون نانوشته
«دبیرستانی بودم که خوابش را دیدم و از همان خواب شروع شد شاید. خوابی که چهرهاش را نشان نمیداد، ولی من با تمام وجود حسش میکردم. سرتاپا سپیدپوش، در باغ سرسبزی مشرف به دماوند نشسته بودیم. دماوند را تا پیش از آن ندیده بودم. سالها بعد، در جادهٔ قم بودیم، صبح زودی بود که انتهای جاده، رو به شمال، قلهٔ کوهی نمایان شد و دماوند را برای اولین بار با چشم دیدم. قبلترش فقط عکسش را توی کتابهای درسی دیده بودم و شعرش را خوانده بودیم و نمیدانستم دماوند این همه عظیم است، آنقدر که در خواب دبیرستان بلند و ایستاده برابرم قد کشیده باشد و تمام پسزمینهٔ خوابم را از آن خودش کند. باغ روی تپهٔ بود رو به درختهای گیلاس و بعد دماوند برفی. هیچوقت قبل از او آنجا نبودم و در خواب هم حتی این را میدانستم. ولی حالا کنار هم نشسته بودیم به تماشای مه رقیقی که منظرهٔ روبهرو را کمکم پر میکرد. آهسته آهسته از تپه بالا میآمد و قرار بود به ما برسد. خوابم زمان نداشت. مه در حال بالا آمدن بود ولی همان وقت ما را فرا گرفته بود. مهی که انگار او را نیز در بر گرفته بود. حرف میزد، صداش را نمیشنیدم، ولی میفهمیدم چه میگوید. صبح که از خواب برخاستم حرفهایش یادم نمانده بود، چهرهاش را ندیده بودم، ولی حس او با من و در من مانده بود؛ زن سپیدپوش باغی در دماوند.
فردای آن روز در راه مدرسه بودیم که اولین بار سلمان را دیدم، آنطور که چشمم را گرفت. از کنار هم رد شدیم و من توی گوش بچهها پچپچ کردم که این برادر عروس یکی از فامیلهای دورمان است. با پرس و جوهای زیرزیرکی از دخترخالهها فهمیده بودم برادر عروس نزدیکیهای مدرسهمان شرکت دارد و همین. تا دانشجویی حتی یادم رفته بود قیافهٔ برادر عروس و علی، پسر خوشچهرهٔ فامیل، را که چون زود ازدواج کرده بود به خوش آمدن ما دخترها و پچپچههامان نرسیده بود.
مریمسادات، همسر علی را چند باری توی مجالس زنانه دیده بودم. زن کمحرفی بود که توجه خاصی را برنمیانگیخت برای غیبتهای فامیلی. نه آرایش آنچنانی میکرد، نه لباس خاصی میپوشید و نه حرفی میزد که بعد از مهمانی کسی بگوید: «اوه، دیدید مریمسادات...». او به کسی کاری نداشت، کسی هم به او. از یاد میرفت تا ختم انعام بعدی و سلام علیکی کوتاه.»
حجم
۳۱۸٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۴۶۴ صفحه
حجم
۳۱۸٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۴۶۴ صفحه
نظرات کاربران
«تا حالا شده یک زندگی بدون عشق و علاقه را در نظر بگیرید؟ واقعاً هدف از این نوع زندگی چیست؟» «قانون نانوشته» اولین اثر چاپی «مریم گوهرپاد» که از نشر شقایق منتشر شدهاست، قصهٔ زندگی دختری به نام «آسیه» را روایت
شخصیت پردازی عالی.جذاب و پرکشش.
افتضاح بود حیف وقتی که هدر دادم برای خوندنش
خیلی غم داشت کتاب...یه جاهاییش حرفای فلسفی خوبی داشت ولی غم غصه اش خیلی زیاد بود...خیلی
فضای بسیار خشک و خشک و خشک