کتاب عشق در عصر کودتا
معرفی کتاب عشق در عصر کودتا
کتاب عشق در عصر کودتا نوشتهٔ مرجان کمالی و ترجمهٔ جلیل جعفری است. بنگاه ترجمه و نشر کتاب پارسه این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. این اثر حاوی داستان بیپایان عشقی گمشده است.
درباره کتاب عشق در عصر کودتا
کتاب عشق در عصر کودتا رمان عاشقانهٔ چندوجهیای است که به جهان پیچیدهٔ گمشدهای حیات میبخشد و شخصیتهای فریبندهای را وارد زندگی میکند که زمانی آن جهان را خانه مینامیدند. این اثر، نمونهٔ رمانی است دربارهٔ چند خانواده و درمورد اینکه چگونه اسرار ما در زندگیهایمان دیوار بنا و ما را بیمار میکنند. این کتاب، کتابی است سرشار از احساس با موضوع عشق که جاودانه میشود و به مداخلهٔ گاهبهگاه تقدیری اشاره دارد که ما را وامیدارد گام در راههایی بگذاریم که هیچگاه در خواب و رؤیا هم نمیدیدیم.
خواندن کتاب عشق در عصر کودتا را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر ایرانی و قالب رمان پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب عشق در عصر کودتا
«دیگران، حتی از طبقهٔ او، هر از گاهی به بازار اصلی شهر میروند. بازار جای طلا و جواهرات و قالی و النگوهایی است که زینتبخش مچهای باریک زنانی ظریف مثل آتیه است. زعفران را به شکل پشتههای سرخ درآورده، به فروش میرسانند. لباسهای زیر زنانه از جنس تور را به ریسمان آویختهاند. جعبههای رنگارنگ موزائیکی را مخروطوار روی هم چیدهاند. اما علی جوری از بازار دوری میکند که آدمی از ناراحتی قلبی بپرهیزد. بوی میوههای زیر نور خورشید، صدای فریادهای فروشندگان دورهگرد که جنسهایشان را جار میزنند و حتی استشمام بوی ملایم خربزه میتواند او را کور کند. نیازی به خرید از آنجا نیست. چرا؟ خانه گوش تا گوش پر از همهچیز است. آتیه، خانه را منظم و معتبر اداره میکند. علی از جانب پسرهایش غم و غصهای ندارد. دخترها بزرگ شده و بیدردسر به خانهٔ شوهر رفتهاند. دیگر چه میخواهد؟ دست بردار. همهٔ حسرت این زندگی را میخورند، علی.
مغازه را باز میکند تا کار فرد جوانی را راه بیندازد. به اندازهٔ نوشتافزار، به جابجا کردن کتابها بها میدهد. نام کتابهایی از اطراف و اکناف دنیا با حروف پر پیچوتاب چشمک میزنند؛ کلمات بزرگان قدیم و جدید، یک دنیا دانش و دل زدن به دریا. این مغازه ـ این جای امن ـ او را نجات داده است، بهخصوص از زمانی که خندهٔ بیروح پدرش، آیندهٔ بودن با کسی را انکار کرد که بوی خربزه میداد و علی هنوز میخواستاش. سنّت و نزاکت و «همهٔ آن چیزهایی که آبرو است» او را به ازدواجی مستحکم سوق میدهد که از طرف دیگر والدینش را شاد میکند. او و آتیه آیندهٔ خود را تضمین میکنند و آن دختری که تشت پر از تخم خربزه را روی پشت خود نگه میداشت و او را در میدان پشت بازار میدید، جوری ترتیب کارها را میدهد که کموبیش از یادها برود.
بچهها، وقتی به دنیا میآیند، پشتبند هم هستند. چهارتا با هم و همگی سُر و مُر گنده یعنی همانطوری که باید باشند. شکر خدا. با مراقبتهای مادر و راهنماییهای علی بزرگ شدند. دو پسر بورسیهٔ تحصیلی میگیرند (پدر علی دستکم برای دیدن نوههایش، در پیروی از او برای رسیدن به مراتب علمی حمایت میکند، بماند که علی «مثل بازاریها» رفته است توی کار خرید و فروش و موجب سرافکندگی شد).»
حجم
۳۱۹٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۳۷۶ صفحه
حجم
۳۱۹٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۳۷۶ صفحه