دانلود و خرید کتاب خواهر من، قاتل زنجیره ای اوینکان بریثویت ترجمه میلاد بابانژاد
تصویر جلد کتاب خواهر من، قاتل زنجیره ای

کتاب خواهر من، قاتل زنجیره ای

انتشارات:نشر نون
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۴از ۲۵ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب خواهر من، قاتل زنجیره ای

کتاب خواهر من، قاتل زنجیره ای نوشتهٔ اوینکان بریثویت و ترجمهٔ میلاد بابانژاد و الهه مرادی است. نشر نون این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. این رمان خواننده را وارد ذهن ۲ خواهر جنایت‌کار اما عاشق‌پیشه می‌کند.

درباره کتاب خواهر من، قاتل زنجیره ای

کتاب خواهر من، قاتل زنجیره ای رمانی هیجان‌انگیز و جنایی است که وضعیت ذهنی ۲ خواهر مرموز را با لحنی طنزآمیز روایت می‌کند. این رمان موفق شد در سال ۲۰۱۸ جایزهٔ بهترین کتاب معمایی لس‌آنجلس‌تایمز را از آن خود کند.

در آغاز این رمان دختری به نام «کورید» را می‌بینیم که حقیقت جالبی در مورد وایتکس می‌گوید؛ او معتقد است این مادهٔ شیمیایی که همه آن را به‌عنوان تمیزکننده‌ای قوی می‌شناسند، هرگز برای پاک‌کردن رد خون مناسب نیست. کورید در ادامه راه‌های بهتری برای از‌بین‌بردن خون به‌جامانده ارائه می‌دهد. آیا این دختر یک قاتل زنجیره‌ای است؟

کورید از کودکی وظیفهٔ خود را مراقبت از خواهر کوچک‌ترش «آیولا» دانسته و در برابر هر خطری محافظ او بوده است. آیولا دختری جامعه‌گریز است. او آخرین مردی را که وارد زندگی‌اش شده، به قتل رسانده و این رازی میان کورید و آیولاست. کورید نیز مدتی است که دلباختۀ پزشک جوان و جذابی شده و رؤیای رسیدن به او برایش از هر چیزی شیرین‌تر است. ناگهان آن پزشک شمارهٔ آیولا را از کورید می‌خواهد و همه‌چیز را دگرگون می‌کند.

رمان خواهر من، قاتل زنجیره ای جوایز گوناگونی همچون «بهترین کتاب معمایی لس‌آنجلس‌تایمز» و نامزدی جایزهٔ بوکر و بهترین رمان ادبیات داستانی زنان، نامزدی جایزهٔ بهترین رمان دلهره‌آور و معمایی و نیز افتخار بهترین کتاب اول از دیدگاه خوانندگان گودریدز را دریافت کرده است.

خواندن کتاب خواهر من، قاتل زنجیره ای را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

خواندن این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر و قالب رمان پیشنهاد می‌کنیم.

بخش‌هایی از کتاب خواهر من، قاتل زنجیره ای

««دکتر اوتومو می‌گن که به‌عنوان دفاع از خود عمل کردن و اینکه شما می‌تونین این موضوع رو تأیید کنین. ایشون می‌گن... بذارین نقل‌قول مستقیم کنم: ”این خانم به من اخطار دادن که آیولا قبلا هم آدم کشته.“ خانم آبی‌بی، خواهر شما قبلاً آدم کشته؟»

«نه.»

«منظورتون از این حرفی که به آقای اوتومو زدین و گفتین خواهرتون قبلاً آدم کشته دقیقاً چی بوده؟» بازجوهای من خوب صحبت می‌کنند و معلوم است تحصیل‌کرده‌اند. اما این زیاد هم تعجبی ندارد. تِید دکتر بااستعدادی است که در بیمارستانی معروف کار می‌کند. آیولا هم دختر زیبایی است، از خانواده‌ای با پشتوانۀ «خوب». این پرونده سرتاپایش داد می‌کشد که «مهم» محسوب می‌شود. دستانم یکی بالای آن‌یکی، روی پایم، جا خوش کرده‌اند. ترجیح می‌دادم دستانم را روی میز می‌گذاشتم، اما میزشان کثیف است. لبخند محوی روی لب‌هایم است، چون می‌خواهم نشان دهم که جدی‌شان می‌گیرم و باید بدانند که جدی‌شان می‌گیرم ـ اما لبخندم آن‌قدر پررنگ نیست که به نظر بیاید قصد تمسخرشان را دارم یا موقعیت را مسخره می‌بینم. ذهنم کاملاً آماده است.

«مردی توی سفر با خواهرم، دچار مسمومیت غذایی می‌شه و می‌میره. منم از دست خواهرم عصبانی بودم، چون اون مرد متأهل بود. اون موقع، فکر می‌کردم کارهای خواهرم باعث مرگش شدن.»

«دوست‌پسر سابقشون چطور؟»

«تِید؟»

«فِمی، همونی که گم شده بود.»

به جلو خم می‌شوم. چشمانم برق می‌زنند. «چی شده؟ برگشته؟ چیزی گفته؟»

«نه.»

اخم می‌کنم. دوباره، به عقب تکیه می‌دهم و چشمانم را پایین می‌اندازم. اگر می‌توانستم، اشکی هم می‌ریختم، اما هیچ وقت یاد نگرفتم بیخودی گریه کنم.

«چرا فکر می‌کنین خواهر من ربطی به اون ماجرا داشته؟»

«ما مظنونیم که...»

«اینکه مظنونین که نشد مدرک. خواهر من قدش به‌زور ۱۵۷ سانتی‌متر می‌شه. فکر کردین با همچین مردی چی کار می‌تونه بکنه؟ بهش آسیب بزنه؟» لب‌هایم قرص و محکم‌اند. ناباوری در چشمانم موج می‌زند. سرم را به‌اندازۀ کافی به‌نشانۀ نفی تکان می‌دهم.

«یعنی معتقدین که خواهرتون ممکنه به اون آسیبی رسونده باشه؟»

«نه، خواهر من مهربون‌ترین آدمیه که به زندگی‌تون دیدین. اصلاً باهاش صحبت کردین؟» با ناراحتی، تکانی می‌خورند. معلوم است که با او صحبت کرده‌اند. به چشمانش نگاه کرده‌اند و درباره‌اش، در ذهنشان، هزار رؤیا پرداخته‌اند. همۀ مردها مثل هم‌اند.

«به‌نظرتون، اون روز چه اتفاقی افتاده؟»»

ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
۱۴۰۱/۱۱/۰۴

کورید یه پرستار مرتب و وقت‌شناسه که خواهر کوچیکتری به اسم آیولا داره. آیولا درست نقطه‌ی مقابل خواهرشه: زیبا و دلربا، بی‌نظم و دمدمی مزاج. تقریبا همه‌ی کسایی که آیولا رو می‌بینن، بلافاصله عاشقش می‌شن.👀 اما آیولا یه عادت ناخوشایند داره:

- بیشتر
s a r a
۱۴۰۱/۰۷/۰۲

شاید از ظاهر جلدش فکر کنید کتاب ترسناک یا جنایی معمایی هست اما اصلاً اینطور نیست... کلیت داستان رو اگر بخواییم در نظر بگیریم متوسط رو به پایین بود اما یک پیام خیلی مهم رو این رمان یادآوری کرد که آسیب

- بیشتر
کاربر ۴۹۵۹۱۷۱
۱۴۰۱/۰۸/۰۴

کتاب خوبی بود نویسنده حالت های روحی کورید رو عالی توضیح داده.

ema
۱۴۰۳/۰۸/۰۶

این کتابو از انتشارات دیگه خوندم، کتاب خیلیی کشش داشت و خیلی دوسش داشتم اما تهش نویسنده خیلیی خراب کرده بود و پایان انقدر باز بود که من تو نظرات دنبال نتیجه گیری از پایان بودم! در کل خوب بود ولی

- بیشتر
نابغه
۱۴۰۲/۰۶/۰۶

من کتاب رو چاپی خوندم ..راستش من خوشم اومد اگه بخوایم واقعیت رو ببینیم ما همه مثل کورید هستیم یک آدم رو خیلی دوست داریم و می ذاریم ازمون استفاده کنه ..حتی اگه اون فرد آیولا باشه ..

Pari
۱۴۰۳/۰۸/۲۸

کل داستان حول رابطه ی دوتا خواهر بود و احساسات دختر بزرگه نسبت به کوچیکه و انتظارم از یه رمان جنایی رو براورده نکرد اصلا

مهسا
۱۴۰۲/۰۱/۱۸

کتابی نیست که به عنوان یک کتاب جالب به کسی پیشنهادش بدم. پایان جالبی هم نداشت...

sohi_si
۱۴۰۱/۰۵/۳۰

این کتاب اصلا جنایی، معمایی یا.. نیست، اگر دنبال کتاب معمایی-جنایی خوب می‌گردین کتاب "نجواگر"،"راهنمای کشف قتل از یک دختر خوب"و"یک به یک" گزینه های خیلی خیلی بهترین.

مهرناز
۱۴۰۱/۰۵/۳۱

کتاب جنایی معمایی هست اما بیشتر به کتاب‌های روانشناسی می‌مونه. نویسنده یه انسان خودخواه فردگرا رو مقابل یه انسان مسئولیت پذیر قرار داده که نه گفتن بلد نیست و همین گرفتارش می‌کنه. داستان خیلی جذاب شروع شد اما ته نداشت.

ما همیشه به اون چیزی که می‌خوایم نمی‌رسیم.»
کاربر ۷۵۴۲۱۲۶
بیشتر افراد از وایتکس، بی‌محابا، برای هر چیزی استفاده می‌کنند. فکر می‌کنند این محصول به درد پاک کردن همه چیز می‌خورد و هیچ موقع وقت نمی‌گذارند تا نوشتۀ روی آن و محتویاتش را بخوانند. هیچ وقت به جایی که تمیز کردند برنمی‌گردند تا بادقت، میزان تمیز شدنش را بررسی کنند. وایتکس باکتری‌ها را می‌کشد، اما نمی‌تواند ذرات ریز و چسبنده را به‌خوبی پاک کند. برای همین، تنها وقتی از وایتکس استفاده می‌کنم که قبلش، حسابی دست‌شویی را از آثار زندگی و مرگ سابیده باشم.
کاربر ۷۵۴۲۱۲۶
پاک کردن اثر وجود داشتن یک آدم خیلی بیشتر از خلاص شدن از شر جنازه‌اش طول می‌کشد، مخصوصاً، وقتی پای قتل در میان باشد و نخواهی از خودت ردی به جا بگذاری. اما مدام چشمم می‌رفت سراغ جنازه‌ای که به دیوار تکیه داده شده بود. تا وقتی که جنازه‌اش را به جای دیگری منتقل نمی‌کردیم، نمی‌توانستم کارم را خوب و با دقت انجام دهم.
کاربر ۷۵۴۲۱۲۶
عشق علف هرز نیست هر جایی نمی‌روید...
کاربر ۷۵۴۲۱۲۶
در زندگی، هیچ چیز بعید نیست.
کاربر ۷۵۴۲۱۲۶
خواهرهای بزرگ‌تر، همیشه، هوای خواهرای کوچیک‌ترشون رو دارن.»
کاربر ۷۵۴۲۱۲۶
درد قابلیتی دارد که باعث تقویت باقی احساسات می‌شود.
کاربر ۷۵۴۲۱۲۶
«وقتی بعضی حرف‌ها زده می‌شن، دیگه نمی‌شه پسشون گرفت.»
کاربر ۷۵۴۲۱۲۶
یوروباها رسمی دارند که اسم دوقلوها را تایوو و کهینده می‌گذارند. تایوو بزرگ‌تر است، همانی که اول به دنیا می‌آید. بنابراین، کهینده دومین فرزند می‌شود. اما کهینده هم به‌نوعی ارشد به حساب می‌آید، چون حتماً به تایوو گفته: «تو اول برو بیرون و دنیا رو برای من امتحان کن.»
کاربر ۷۵۴۲۱۲۶

حجم

۰

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۲۵۰ صفحه

حجم

۰

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۲۵۰ صفحه

قیمت:
۵۹,۰۰۰
۱۷,۷۰۰
۷۰%
تومان