دانلود و خرید کتاب نسیمی که بر ستاره ای وزید جونگ میونگ لی ترجمه مژگان رنجبر
تصویر جلد کتاب نسیمی که بر ستاره ای وزید

کتاب نسیمی که بر ستاره ای وزید

معرفی کتاب نسیمی که بر ستاره ای وزید

کتاب نسیمی که بر ستاره ای وزید نوشتهٔ جونگ میونگ لی و ترجمهٔ مژگان رنجبر است. نشر نون این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. این رمان دربارهٔ تباهی نژاد بشر به دست جنگ است.

درباره کتاب نسیمی که بر ستاره ای وزید

کتاب نسیمی که بر ستاره ای وزید روایت‌گر داستانی است که نویسندهٔ آن تأکید می‌کند راجع به خودش (به‌عنوان یک زندانی سابق) نیست؛ دربارهٔ تباهی نژاد بشر به دست جنگ است.

جونگ میونگ لی می‌گوید که این داستان هم راجع به مردمانی است که عاری از انسانیت بودند و هم دربارهٔ ناب‌ترین آن‌هاست و همچنین راجع به ستارهٔ درخشانی است که ۱۰۰۰۰ سال پیش جهان تاریک ما را درنوردید. داستان او راجع به ۲ نفر است که در زندان فوکوئوکا یکدیگر را دیدند. راوی در سلول باریک خود زندگی این ۲ نفر را، پشت دیوارهای بلند و محکم، در حیاط زندان غرق در نور خورشید و در زیر سایهٔ سپیدارهای بلند به یاد می‌آورد. یک زندانی و یک زندانبان؛ یک شاعر و یک سانسورچی.

این رمان در ۲ بخش نوشته شده است. عنوان برخی از فصل‌های آن نیز عبارت است از «کلمات چگونه روح را نجات می‌دهند»، «بگذار به آسمان بنگرم بی ذره‌ای شرم تا روزی که بمیرم»، «ای اندوه من، تو از دلبندی عزیز هم بهتری»، «پشت مردی غمگین را که تنها زیر یک شهاب راه می‌رفت دیدم» و «چگونه یک پسربچه تبدیل به یک سرباز می‌شود».

خواندن کتاب نسیمی که بر ستاره ای وزید را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

خواندن این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر و قالب رمان پیشنهاد می‌کنیم.

درباره جونگ میونگ لی

جونگ میونگ لی در ۳۰ دسامبر ۱۹۱۷ در روستای مینگ‌دونگ واقع در بخش هل‌دونگ ایالت جیان‌دائوی منچوری به دنیا آمد. او به‌عنوان یک کودک استعداد خود در شعر را به نمایش گذاشت و در سال ۱۹۳۵ به مدرسهٔ راهنمایی سونگ‌سیل در پیونگ یانگ منتقل شد؛ جایی که یک سال بعد به‌دلیل پرهیز از پرستش یک معبد شینتوی ژاپنی بسته شد. جونگ میونگ لی برای به‌پایان‌بردن مدرسهٔ راهنمایی به منچوری بازگشت و انتشار شعر در مجلات را آغاز کرد. او در سال ۱۹۳۸ در کالج یون‌هی (اکنون با نام دانشگاه یون‌سِی) واقع در سئول ثبت‌نام کرد و رفته‌رفته خود را غرق در ادبیات کره‌ای، تاریخ و جنبش ملی کرد. در سال ۱۹۴۰ او در کلیسای هیوپ‌سونگ و مطالعات انجیل در کمپ کالج زنان اِوها حضور می‌یافت و در کنارش به نگارش شعر ادامه می‌داد.

جونگ میونگ لی در سال ۱۹۴۱ ازکالج یون‌هی فارغ‌التحصیل شد. برای جشن این رویداد، او ۱۹ شعر را در اولین نسخهٔ اشعار خود با عنوان «آسمان، باد، ستارگان و شعر» گرد هم آورد. اما سه شعر «عبور»، «قبیلهٔ غمگین» و «خانه‌ای دیگر» سانسور می‌شدند. استادش به‌خاطر امنیت جونگ میونگ لی، او را واداشت دست از این کار بکشد. جونگ میونگ لی نسخه‌های دست‌نویس اشعارش را نزد استادش و دوست خود «جئونگ بیه‌ئونگ ـ اوک» گذاشت.

این نویسنده و شاعر معاصر در سال ۱۹۴۳ به‌عنوان مجرم سیاسی دستگیر و تمام نوشته‌هایش توقیف شد. در سال ۱۹۴۴ هم به‌خاطر تخطی از مادهٔ ۵ قانون حفظ نظم عمومی متهم و به ۲ سال حبس در زندان فوکوئوکا محکوم شد. در ۱۸ فوریهٔ ۱۹۴۵ بود که خانوادهٔ جونگ میونگ لی تلگرامی دریافت کرد که مرگ او را اطلاع می‌داد. بدنش را سوزاندند و به خانه بازگرداندند و خانواده‌اش او را در حیاط یک کلیسا به خاک سپردند.

در می ۱۹۴۵، خانوادهٔ دونگ ـ جو سنگ قبری را با این متن حکاکی‌شده برافراشتند: "آرامگاه یون دونگ ـ جوی شاعر." در ۱۵ آگوست ۱۹۴۵ ژاپن شکست خورد و کره کشوری تازه استقلال‌یافته شد. در سال ۱۹۴۷، "شعر آسان‌سروده‌شده" برای اولین بار در روزنامهٔ کیونگ‌هیانگ سین‌مون منتشر شد و در سال ۱۹۴۸ دوست دونگ ـ جو، جئونگ بیه‌ئونگ ـ اوک، سی و یک شعری را که شاعر به او سپرده بود با عنوان آسمان، باد، ستارگان و شعر منتشر کرد.

جونگ میونگ لی یکی از مشهورترین و معززترین شاعران کشور کره است. آموزش اشعار او در مدارس سرتاسر کشورش ادامه دارد. کتاب نسیمی که بر ستاره ای وزید یکی از آثار اوست.

بخش‌هایی از کتاب نسیمی که بر ستاره ای وزید

«تالار سخنرانی، غرق در نور خورشیدِ در حال غروب، همچون یک نقاشی دیده می‌شد. میدوری بانویی روحانی بود در حال نیایش پشت پیانو. پیانو زیر لمس دستان او می‌خندید و می‌گریست. دریافتم که آن نت‌های زیبایی را که او اکنون می‌نواخت برای اولین بار هنگامی شنیده بودم که به دفتر رئیس زندان رفتم. او برگشت تا به من نگاه کند. چشم‌هایم را به سمتی دیگر گرفتم و سرم را پایین آوردم؛ من داشتم زیر لب همراه آن زمزمه می‌کردم.

گفت: "Der Lindenbaum از شوبرت. موومانی در Die Winterreise و بخشی از رپرتوار پروفسور ماروی." نواختن را از سر گرفت.

با خود فکر کردم چه عنوان غم‌انگیزی، تلمیحی ظریف و اندوهناک برای ملودی و تمام آن اختصارنویسی‌هایی که با حروف آلمانی معنا می‌یافتند. "پیش‌تر شنیده‌امش، اما نمی‌توانستم اشعارش را بفهمم."

"مریدان شوبرت معمولاً اشعار زبان اصلی را ترجیح می‌دهند. زبان آلمانی خشک و آشفته است و خیلی خوب با آهنگ‌های جان‌دار و حال‌وهوای سنگین جور درمی‌آید. Die Winterreise چرخه‌ای طولانی است بر اساس شعری دنباله‌دار از شاعر آلمانی ویلهلم مولر. اگر به آهنگ زبان اصلی توجه کنید، واقعاً می‌توانید این قطعه را درک کنید."

در میزان دیگری نواخت، پایین و اندوهناک. من نگاهی دزدانه به فرق مرتب موهایش انداختم. غروب خورشید شانه‌هایش را که به‌طور موزون حرکت می‌کردند نوازش می‌داد.

بی‌آنکه بچرخد، گفت: "این Gute Nacht است، اولین لید در Die Winterreise." در این هنگام بود که به خاطر آوردم. "شب خوش." این شعر اسرارآمیزی بود که در جیب سوگی‌یاما یافته بودم. با صدای بلند خواندم: "به‌عنوان غریبه‌ای آمدم، به‌عنوان غریبه‌ای نیز می‌روم... کنون جهان غم‌افزاست، راه پوشیده از برف."

او مانند ستونی از نمک در جایش منجمد شد. ترس در چشم‌هایش انباشته شد. چرا آن‌قدر هراسان شد؟ حتماً چیزی می‌دانست.

چهره‌ام هیچ احساسی از خود بروز نداد. به او گفتم: "این شعر را در جیب زندانبان مرده پیدا کردم. او زندانبان بی‌رحمی بود که "فرشتهٔ مرگ" نامیده می‌شد."»

majedeh
۱۴۰۳/۰۱/۰۳

کتاب مذکور ، رمانی تاریخی و درام بود . یکی از کتاب های محبوبم بود . خیلی خوش حال شدم که از نویسنده های کره ای کتاب ترجمه و چاپ شده . 👍🏻 هیچ وقت فکر نمی کردم که بتونم اسم

- بیشتر
Soh Bat
۱۴۰۲/۱۰/۰۸

خود کتاب، پر از مضمون های زیبا و اشعار مفهومی است، لذا برای ترجمه، نیاز به ذهنی شاعر گونه دارد. این ترجمه، اگر چه بد نیست، اما مترجم در آن، نتوانسته روح اصلی کتاب، و اشعار متعدد درون آن، که

- بیشتر
کاربر ۶۵۶۰۵۳۴
۱۴۰۲/۰۴/۲۸

شگفت انگیز.👌

"شاعر شعر را خلق نمی‌کند. نوشتن شعر است که شاعر را می‌آفریند."
Soh Bat
گاهی دروغ‌های غیرمنطقی می‌توانند تبدیل به حقیقت شوند
Soh Bat
"واقعیت‌هایی را که آشکار شده‌اند بپذیر. حقیقت فقط باعث می‌شود همه رنج بکشند."
Soh Bat
به‌طرز عجیبی دستور او مانند یک خواهش می‌نمود
Soh Bat
هنگامی که لبخند بر لبانش در درنگ بود، چشم‌هایش نه حالت مراقب داشتند و نه حالت ناراحت و نگران
Soh Bat
عشق و خجالتش را با خشم نشان می‌داد، فریاد می‌زد تا همدردی‌اش را ابراز کند و هنگامی که توجه و علاقه نشان می‌داد خشن بود
Soh Bat
آن‌هایی که ما را به اسارت بردند از ما خواستند سرودی بخوانیم؛ و آن‌هایی که ما را غارت کردند خواستار شادمانی از جانب ما شدند
Soh Bat
حس کرد که قلبش گرم می‌شود؛ او، متأثر از زیبایی، دریافت که هنوز انسان است
Soh Bat
گل سرخ با هر نام دیگری همچنان معطر بود، اما دیگر گل سرخ نبود اگر گل سرخ نامیده نمی‌شد
Soh Bat
"پرومتئوس آتش دزدید. اهمیتی ندارد که چه دزدیده باشی یا برای چه کسی؛ دزدی باید مجازات شود."
Soh Bat
واژه‌های زندانی‌شده در درونش چهره‌اش را دریدند. او انسان خالصی نبود. او اصلاً انسان نبود. او هیولایی بود که معصومیت را نابود کرده بود.
Soh Bat
حبس، فقر، مرگ. این‌ها واژه‌هایی بی‌باکانه بودند، اولین توصیفات آشکار از جنگ
Soh Bat
هیرانوما با خود لبخند می‌زد. نقشه‌اش داشت کار می‌کرد. خشونتْ آخرین خط دفاعی بود
Soh Bat
جنگ آغاز شده بود؛ تمام کاری که می‌توانست بکند جنگیدن بود.
Soh Bat
"همان‌طور که گفتم، تو کارت را خوب انجام دادی. کار تو این بود که کاملاً گول بخوری."
Soh Bat
لبخندی بر چهره‌اش شکفت، مانند همان لبخندی که در اولین روزی که دیده بودمش بر چهره‌اش بود. اما حالا، همه‌چیز را از او گرفته بودند
Soh Bat
می‌دانست که خودش یک زندانی است، اما نمی‌دانست که چرا آنجاست. می‌دانست که شاعر است، اما نمی‌دانست که چه می‌نوشت. می‌دانست که کتاب می‌خواند، اما از محتوایشان خبر نداشت
Soh Bat
برای رفتن به یک ستاره سوار مرگ می‌شویم
Soh Bat
دریافتم که چیزی به‌عنوان خاطرهٔ بد وجود ندارد. تمام خاطرات ارزشمندند
Soh Bat
به هر چیزی که مظهری از آن بود خیانت کرده بود
Soh Bat

حجم

۳۶۲٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۳۶۰ صفحه

حجم

۳۶۲٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۳۶۰ صفحه

قیمت:
۵۹,۰۰۰
۱۷,۷۰۰
۷۰%
تومان