دانلود و خرید کتاب صوتی ملکوت
معرفی کتاب صوتی ملکوت
کتاب صوتی ملکوت نوشتهٔ بهرام صادقی است. بهنام تشکر گویندگی این کتاب صوتی را انجام داده و رادیو گوشه آن را منتشر کرده است. این اثر صوتی به روایت ماجرای جنزدهشدن «آقای مودت» میپردازد و در کنار آن داستان زندگی افراد مرموز دیگری را نیز روایت میکند. این کتاب در یک نشست چندساعته نوشته شده است.
درباره کتاب صوتی ملکوت
کتاب صوتی ملکوت یک داستان بلند از بهرام صادقی، نویسندهٔ کتاب سنگر و قمقمههای خالی است. داستان ملکوت با روایت حلول جن در آقای مودت آغاز میشود. این داستان نخستین بار در «جلسات ادبی جنگ اصفهان» خوانده شد؛ داستانی که بهوسیلهٔ مترجم مغربی «دکتر احمد موسی» به زبان عربی هم ترجمه و توسط انتشارات الربیع در قاهره در سال ۲۰۱۸ چاپ و منتشر شد. عناصر فراطبیعی و اندیشههای غمانگیز و تیره جزو ویژگیهای شاخص این رمان کوتاه هستند.
داستان اینگونه آغاز میشود: «در ساعت ۱۱ شب چهارشنبهٔ آن هفته جن در آقای مودت حلول کرد».
آقای مودت در یک مهمانی، كه در باغش برگزار كرده، مسموم میشود. ۳ نفر از دوستانش او را برای معالجه به شهر و به مطب «دكتر حاتم» میبرند. دكتر حاتم در گفتوگو با منشی جوان آقای مودت روایت غریب و هولناک زندگی خود را آغاز میکند. «م.ل» یکی دیگر از شخصیتهای عجیب این داستان است؛ او فردی است که مایل بوده اندامهای بدن خود را از دست بدهد.
به این داستان، که مطالب بسیاری درمورد آن نوشته شده است، از منظر سبکهای ادبی رئالیسم جادویی، سوررئالیسم، ادبیات گوتیک و از دریچهٔ معناباختگی نگاه شده است.
در سال ۱۳۵۵ فیلمی به همین نام بهکارگردانی و نویسندگی خسرو هریتاش با بازی بهروز وثوقی، عزتالله انتظامی، عصمت تابش، جمشید گرگین و... تولید شد که برداشتی آزاد از داستان ملکوت بهشمار میرود.
فیلم سینمایی اژدها وارد میشود! بهکارگردانی مانی حقیقی نیز حالوهوای داستان ملکوت بهرام صادقی را به ذهن متبادر میکند.
شنیدن کتاب صوتی ملکوت را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
شنیدن این کتاب صوتی را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر ایران و قالب داستان بلند پیشنهاد میکنیم.
درباره بهرام صادقی
بهرام صادقی ۱۵ دی ۱۳۱۵ در نجف آباد به دنیا آمد. او نویسندهٔ معاصر ایرانی، نویسندهٔ داستان کوتاه و از مهمترین چهرههای «جُنگ اصفهان» بود. چاپ نخستیم داستانهای صادقی همزمان بود با وقوع رویداد تاریخی کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ بود. اغلب داستانهای این نویسندهٔ ایرانی نمایانگر فروپاشی و بیهودگی زندگی شهری است.
یکی از مشهورترین مجموعهداستانهای کوتاه بهرام صادقی «سنگر و قمقمههای خالی» نام دارد و مشهورترین داستان بلند او نیز ملکوت است. ملکوت ابتدا در مجله کتاب هفته (۱۳۴۰)، بعدها در مجموعه داستان سنگر و قمقمههای خالی (۱۳۴۹) و سرانجام بهصورت مستقل در سال ۱۳۵۰ به چاپ رسید.
اولین داستان کوتاه او «فردا در راه است» نام داشت که در سال ۱۳۳۵ در مجلهٔ ادبی سخن منتشر شد. پس از آن، چند داستان کوتاه مشهور او همچون «وسواس»، «سراسر حادثه»، «اذان غروب»، «تاثیر متقابل» و «آقای نویسنده تازهکار است» در مجله سخن و کتاب هفته چاپ شد.
غلامحسین ساعدی دربارهٔ بهرام صادقی نوشته است «نويسنده تازهای پا به ميدان گذاشته بود. شايد هم کسی حدس نمیزد که پشت اين نقاب ناآشنا، از راه رسيدهای پنهان شده با کولهباری از طنز و هزل، نه به معنای طنز متداول يا هزل مرسوم و پذيرفتهشده، يعنی ساده و گذرا. نويسندهای پيدا شده که گريه و خنده را چنان ظريف به هم گره خواهد زد که بهصورت پوزخندی شکوفه کند؛ نه به سبک گوگول يا مايهگرفته از کار چخوف و ديگران. انگشت روي نکتهای خواهد گذاشت و دنيای تازهای را نشان خواهد داد که کم کسی آن را میشناخته».
در سال ۱۳۵۴ جایزه ادبی فروغ فرخزاد به بهرام صادقی (و هوشنگ گلشیری) اهدا شد.
خسرو گلسرخی نوشتههای بهرام صادقی را کارنامهٔ ۲ دهه از تاریخ زندگی اجتماعی ما دانسته است.
بهرام صادقی ۱۲ آذر ۱۳۶۳ در تهران درگذشت.
بخشهایی از کتاب صوتی ملکوت
«این زمین بیگناه نیست و مادر گناهکاران است و گاهوارهٔ همهٔ آتشها و گلولهها و خونها و شلاقها است و من او را نمىبخشم زیرا ریشههاى درخت من از خاک سیاه او غذا مىگیرند و از چشمههاى زهرآلود او آب مىنوشند و سرانجام در بستر او خواهند پوسید و من شکایت زمین را به آسمانها و به ملکوتها خواهم برد.»
***
«اگر کسى ادعا کند جیبش پر از پول است خیلى ساده مىتوان تحقیق کرد و یا به اثبات رساند: کافى است که پولها را در جیبش به صدا دربیاورد اگر سکه باشد و با بیرون بکشد و نشان بدهد. اما آیا ممکن است که کسى قلبش را دربیاورد و به محبوبش ثابت کند که مالامال از عشق اوست؟»
***
«اگر زندگى کلاف نخى باشد… من آنرا باز کرده مىبینم. کاملا گسترده و صاف. پیچ و تابش نمىدهم و رشتههایش را به دست و پایم نمىبندم. براى همین است که عدهاى را دوست مىدارم و عدهاى را دوست نمىدارم. اما به کسى کینه ندارم. آمادهام که به دیگران کمک کنم، زیرا دلیلى نمىبینم که از این کار سرباز زنم. هوا و آفتاب و عشق و غذا و علم و مرگ و حیات و کوهها را مىپسندم و به آنها دل مىبندم. به هرچیز قانعم، اما آن قناعتى که نتیجهى تصور خاص من از زندگى است.»
زمان
۳ ساعت و ۴۴ دقیقه
حجم
۵۱۴٫۷ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
زمان
۳ ساعت و ۴۴ دقیقه
حجم
۵۱۴٫۷ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
نظرات کاربران
ملکوت یک داستان سورئال هست. فضای دارکی داره. اوایل داستان شاید نشه زیاد متوجه مضمون اصلی ماجرا شد. اما هرچی جلوتر میره میشه حدسایی زد که نویسنده داره چی میگه و منظورش از شخصیتای داستان چی هست. پیشنهاد میکنم بعد از گوش
واقعا برام لذت بخش بود خوندن این کتاب. هر کدوم از افراد می تونستن سمبل یک چیز باشن. سمبل خدا، سمبل شیطان، سمبل مرگ. در عین حال به اسامی شخصیت ها توجه ویژه ای داشته و مشخصه که با دقت
داستان از جن زدگی آقای مودت شروع میشه که توسط دوستانش برای معالجه به مطب دکتر حاتم آورده میشود و روایت عجیب دکتر حاتم از زندگی خود. یک داستان عجیب و سورئال با گویندگی خوب آقای تشکر
کتابی بسیار جذاب. شخصیتپردازی به شدت قوی، خط داستانی جالب، مفاهیم فکر برانگیز و روایت کشش داشت. هم به عنوان یک خوانش ساده و سطحی لذت بخشه و هم با کشف و مطالعهی عمیقتر زیباست و ارزشمند. گویندگی آقای تشکر
فلسفی مرزی بین مرگ و زندگی اگر متوجه نشدید نگید مزخرف با ذهن بازتر بخونید...
چقدر خوانش آقای تشکر عالی بود
بسیار عالی طاقچه های غریز لطفا بهنام تشکر بیشتر دعودت کنید طاقچع ها بهنام تشکر گوینده خوبی
به نظرم این کتاب برداشتی از کتاب مرشد و مارگاریتا بود. منتها خیلی خلاصه و جمع و جور. شروع کتاب هم شبیه شروع کتاب بیگانه آلبرکامو بود. سبک رئالیسم جادویی و پایان باز
عالی بود،خیلی خیلی عالی بود...آقای بهرام صادقی روحش شاد،واقعا نویسنده خاصی بودن،درود بر شما و گوینده محترم جناب آقای بهنام تشکر🌺🌿🌺🌿🌺
فوق العاده.