دانلود و خرید کتاب مغازه خودکشی ژان تولی ترجمه سودا وهاب زاده
تصویر جلد کتاب مغازه خودکشی

کتاب مغازه خودکشی

نویسنده:ژان تولی
امتیاز:
۳.۲از ۳۱ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب مغازه خودکشی

کتاب مغازه خودکشی نوشتهٔ ژان تولی و ترجمهٔ سودا وهاب‌زاده است. انتشارات عطر کاج این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. این اثر از «از سری کتاب‌های سمت نو» است و داستانی خیالی و فانتزی دربارهٔ معنای مرگ و ارزش زندگی را در بر دارد. این رمان با مرگ و خودکشی شوخی می‌کند.

درباره کتاب مغازه خودکشی

مغازه خودکشی را می‌توان یک فانتزی سیاه نامید. این رمان دربارهٔ زندگی، مرگ و امید است.

داستان در یک مغازه می‌گذرد که خانواده‌ای ۴ نفره آن را هدایت و در آن زندگی می‌کنند. این فروشگاه، ابزار و ادواتی برای انواع گوناگون خودکشی می‌فروشد؛ از انواع سم تا طناب‌های دار، انواع سلاح کمری مناسب برای انتحار تا ویروس‌های کشنده. این فروشگاه در زمان و مکانی نامعلوم قرار دارد. از بعضی از شخصیت‌های مشهور تاریخ نیز به شکل‌های گوناگون در این رمان نام برده می‌شود؛ افرادی همچون میشیما، مرلین مونرو، ونسان ونگوگ و... .

روزانه افراد بسیار زیادی در سنین گوناگون وارد این فروشگاه می‌شوند تا ابزار خودکشی دلخواهِ خود را بخرند. این کار در دنیای رمان ژان تولی کاری عادی و معمول به‌شمار می‌رود. تا اینکه روزی پسر کوچک این خانواده، بازی رایج در شهر و خانواده را به هم می‌زند و با خودش تحولی به‌همراه می‌آورد.

چندین بار برای تولید آثار نمایشی مانند تئاتر و انیمیشن از این رمان برداشت و اقتباس شده است.

نمایش مغازه خودکشی به نویسندگی باقر سروش و کارگردانی علیرضا مهران در تئاتر شهرزاد اجرا شده است؛‌ همچنین نمایش «از میان مردگان» به نویسندگی شیما محمدبیگی، کارگردانی سمیه مطلبی و تهیه‌کنندگی علیرضا یگانگی در مجموعه دیوار چهارم به صحنه رفت.

فیلم سینمایی انیمیشینیِ مغازه خودکشی (Suicide Shop) به‌کارگردانی پاتریس لوکنت (Patrice Leconte) در سال ۲۰۱۲ منتشر شد که در ژانر کمدی و موزیکال دسته‌بندی شده است.

خواندن کتاب مغازه خودکشی را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

خواندن این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی و قالب رمان‌های فانتزی و خیالی پیشنهاد می‌کنیم.

درباره ژان تولی

ژان تولی (Jean Teulé) در تاریخ ۲۶ فوریهٔ سال ۱۹۵۳ به دنیا آمد. وی کاریکاتوریست، فیلمنامه‌نویس و رمان‌نویس فرانسوی است که افزون‌بر فعالیت در تصویرسازی و ساخت فیلم، چندین کتاب موفق و پرفروش هم نوشته و از جوایز ادبی نیز سهمی داشته است. تولی در زمینهٔ زندگی‌نامه‌نویسی هم فعالیت دارد.

مغازه خودکشی نخستین رمان از این نویسندهٔ فرانسوی بود که در ایران به فارسی برگردانده شد. این رمان را یک فانتزی سیاه می‌دانند که برای نخستین بار در سال ۲۰۰۷ چاپ و منتشر شد. این رمان، هجوی دربارهٔ مرگ و امید است که در یک دکانِ فروشِ ابزار و ادواتِ خودکشی می‌گذرد. از این قصه برای تولید فیلمی سینمایی به همین نام در سال ۲۰۱۲ برداشت و اقتباس شده است.

رمان آدم‌خواران نیز از این نویسنده در ایران چاپ و منتشر شده است.

بخش‌هایی از کتاب مغازه خودکشی

««مثل... مثل یه پارک بزرگ برای آدم‌هایی بوود که از زندگی‌شون سیر شدن. در غرفهٔ تیراندازی مشتری‌ها پول می‌دادن، ولی نه برای این‌که تیراندازی کنن، بلکه برای این‌که جای هدف بایستن.»

میشیما روی تخت می‌شینه تا به حرف‌های ونسان گوش بده.

«پسرم نابغه‌س.»

«مرگبارترین شهربازی دنیا می‌شد. وقتی در پیاده‌روها بوی چیپس و قارچ سرخ‌شدهٔ سمی به مشام مشتری‌ها می‌رسید، اشک روی گونه‌هاشون سرازیر می‌شد.»

میشیما داد می‌زنه: «قارچ‌های سمی!» لوکریس و مرلین هم، که از خود بی‌خود شدن، در خیالشون بوی چیپس به مشامشون می‌رسه...

«از بلندگوها با صدای بلند آهنگ غمگین پخش می‌شه. چرخ و فلکش آدم‌ها رو درست مثل منجنیق پرتاب می‌کنه. صخره‌ای مصنوعی مشرف به رودخانه برای عاشق‌ها وجود داره که می‌تونن دست در دست هم خودشون رو پایین بندازن.»

مرلین دست‌هاش رو به هم می‌ماله.

«صدای هق‌هق و گریه از خلال غوغای چرخ‌های قطار وحشت به گوش می‌رسه. قطار مسافرها رو به قلعه‌ای وهم‌آور می‌بره که پر از تله‌های خنده‌دار و کُشنده‌س: برق‌گرفتگی، غرق شدن، پنجره‌های کشویی دندونه‌دار که با ضربه به پشت آدم‌ها فرود می‌آن. دوستان و اقوام شخص محزون با جعبهٔ کوچیک حاوی خاکستر شخص مفلوک شهربازی رو ترک می‌کنن، برای این‌که در خروجی شهربازی کورهٔ مرده‌سوزی‌ای وجود داره که جسدها پشت سر هم توش سقوط می‌کنن.»

میشیما می‌گه: «این پسر بی‌نظیره.»

«پدر کوره رو گرم می‌کنه. مادر هم بلیط می‌فروشه...»

«من چی، من چی‌کار می‌کنم؟ جای من تو این شهربازی کجاست؟»

ونسان توواچ سرش رو می‌چرخونه و به خواهرش نگاه می‌کنه. وای از اون نگاه خیرهٔ رسوخ‌کننده‌اش و پرتوی ویران‌کنندهٔ چشم‌های نگرانش، زیر باندهای سرش! بیرون، در تاریکی، از پشت قاب پنجرهٔ کوچیک اتاق غم‌انگیزش، نور شبرنگ تابلوی تبلیغاتی با رنگ تند زرد خیره‌ش می‌کنه. بعد سایهٔ روی صورتش سبز می‌شه و ریش کوتاه و صورتی‌ش، که به دلیل لامپ زرد این رنگی شده بود، به شکل ستاره روی صورتش درمی‌آد. موج اشتیاقی باورنکردنی به خودویرانگری وجودش رو در بر گرفته. سه نفری که دورش جمع شدن تحت تأثیر نالهٔ دلخراشش قرار می‌گیرن. نور به قرمز تغییر رنگ می‌ده. ونسان، که سرش رو پایین می‌آره، انگار گرفتار موجی از انفجار شده: «شبیه رؤیاهام می‌شه. بعد بیدار می‌شم و دوباره می‌خوابم، ولی هنوز هم خواب همون افسانهٔ پریان رو می‌بینم. همون محیط...»

مادرش می‌پرسه: «خیلی وقته این پروژه رو توی ذهنت داری؟»

«کارمندانی که به شکل جادوگرهای شرور لباس پوشیدن در پیاده‌روها سیب‌های آبنباتی سمی تعارف می‌کنن: ”بفرمایین، مادمازل. این سیب سمی رو بخورین...“ بعد می‌رن و به یکی دیگه تعارف می‌کنن.»

مرلین پیشنهاد می‌ده: «در واقع، من می‌تونم این کار رو انجام بدم. زشت هم که هستم.»

پسر بزرگ‌تر خانوادهٔ توواچ همهٔ طرح‌هاش رو رو می‌کنه: «کابین‌هایی روی یه چرخ بزرگ ـ طبقه‌هایی با فاصلهٔ بیست و هشت متری از زمین ـ و سازهٔ ناقص پیچ در پیچ قطار با ریل‌های رو به بالا که، بعد از سقوط سرگیجه‌آور به پایین، ناگهان در اوج سرعت متوقف می‌شن.» در مورد ماکتی که چند دقیقهٔ قبل با ضربهٔ مشت خراب کرده بود توضیح می‌ده. در این اثناء برادر کوچیکش از اتاق خودش بیرون می‌آد و زمزمه‌کنان و بشکن‌زنان از جلوی در اتاق ونسان رد می‌شه: «غم دنیا رو نخور، شاد باش...!»»

معرفی نویسنده
عکس ژان تولی
ژان تولی

ژان تولی (توله) (متولد ۲۶ فوریه‌ی ۱۹۵۳، سن‌لو، مانش، فرانسه) تصویرگر، فیلمساز، نویسنده، کارتونیست و مجری تلویزیونی اهل فرانسه است. این نویسنده بیش از بیست رمان و کتاب تحسین‌شده، از جمله کتاب مشهور مغازه‌ی خودکشی را در کارنامه‌ی خود به ثبت رسانده است. بسیاری از آثار تولی در تئاتر یا سینما مورد اقتباس قرار گرفته‌اند و کتاب‌های او نیز در ۲۴ کشور ترجمه شده‌اند. تولی به واسطه‌ی فعالیت‌های ادبی و سینمایی خود برنده‌ی جوایزی از جمله جایزه‌ی prix trop virilo شده است. او همچنین نویسنده‌ی کتاب‌های دیگری از جمله آدم‌خواران، فرشته‌ی سمی، کتابی بر پایه‌ی زندگی‌نامه‌ی شاعر فرانسوی، پل ورلن و بیوگرافی افرادی از جمله آرتور رمبو و فرانسوا ویون است.

حَنا
۱۴۰۳/۰۶/۰۱

حجم کتاب کمه و ایده جدیدی داره. در واقع ایده ای که در این داستان به چشم میخوره ب قدری خوبه که نود درصد آدم ها صرف این که اسم کتاب رو بخونن تمایل پیدا میکنند بخوننش. یکم ممکنه حس کنید

- بیشتر
آنیلا
۱۴۰۲/۰۲/۳۱

جالب نبود اصلا بسیاری از جملات تکراری بودن

کاربر 2775460
۱۴۰۲/۱۱/۱۴

جملات تکراری فضای داستان کسالت آور پایان بسیار بد

Ayda1380
۱۴۰۲/۰۳/۰۹

عالی بود و پایان غیر منتظره ای داشت 😭

مژده کرباسی
۱۴۰۱/۱۱/۲۵

عالی و در آخر تکان دهنده :)

مهي
۱۴۰۳/۰۸/۳۰

دوست داشتم

zeinab
۱۴۰۳/۰۵/۱۶

با وجود اینکه کتاب خیلی معروفی تو ذهنم بود ولی توقع بیشتری ازش داشتم و واقعا حوصله سر بر بود برام... اما در کل اگه تازه شروع به مطالعه کردید شاید بتونه براتون کافی باشه.

zryan😐
۱۴۰۳/۰۳/۰۸

هی بدک نبود بیشتر از اخلاق خانواده که عجیب بود خوشم اومد

♤♡\♢♢¡《\}●□•
۱۴۰۳/۰۲/۰۴

خوببود ولی جمله های تکرار داشت اما اخرش خوب شود

هستی
۱۴۰۳/۰۱/۱۴

ابتدای داستان جالب بود میشه گفت چهل صفحه اولش بعد داستان یک روند تکراری و خسته کننده میگیره و پایانش هم اصلا دوست نداشتم کلا جمله اخر کتاب تمام هدفِ داستان رو زیر سوال میبره!

حجم

۱۰۵٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۱۲۸ صفحه

حجم

۱۰۵٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۱۲۸ صفحه

قیمت:
۳۵,۰۰۰
تومان