کتاب ماتاهاری
معرفی کتاب ماتاهاری
کتاب ماتاهاری؛ داستان زندگی یک رقصنده نوشتهٔ پائولو کوئیلو و ترجمهٔ پروانه طاهری است و انتشارات عطر کاج آن را منتشر کرده است. این کتابْ داستان گرترود مارگارت زله معروف به ماتا هاری رقاص هلندی-آلمانی و متهم به جاسوسی در جریان جنگ جهانی اول در خاک فرانسه برای آلمانیها است.
درباره کتاب ماتاهاری
این داستان از زبان ماتا هاری، رقاص هلندی آلمانی متهم به جاسوسی برای آلمانیها در جریان جنگ جهانی دوم، روایت میشود. زنی که در زندگی بحثانگیزش، شخصیتی همانقدر غیر قابل دفاع که غیر قابل نکوهش داشت و در مصاف با مرگی خشن، ژاندارکگونه ایستاد. کوئلیو کوشیده است نوری بر تاریکیهای زندگی و شخصیت ماتا هاری بیاندازد و نیز نفرتش از جنگ و جنون همهدشمنپنداری و بیعدالتی را بیان کند: «خاطرات همیشه برندهاند... آنها به ما حسی بسیار دردناکتر از مالیخولیا میدهند؛ حس افسوس و پشیمانی... این حس تنها همدم من در این سلول است.»
خواندن کتاب ماتاهاری را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به طرفداران آثار کوئیلو پیشنهاد میکنیم.
درباره پائولو کوئیلو
پائولو کوئیلو (Paulo Coelho) با نام کامل پائولو کوئیلو د سوزا (Paulo Coelho de Souza)، ۲۴ آگوست ۱۹۴۷ در ریودوژانیرو، برزیل به دنیا آمد. زندگی او پر از اتفاقات مختلف و تجربیات سخت و پرچالش بود. زمانی که هفدهساله بود، پدر و مادرش او را به یک آسایشگاه روانی بردند. هرچند این تجربه برای او سخت و سنگین بود، اما همیشه این باور را داشت که پدر و مادرش، قصد آسیب زدن به او را نداشتن و فقط سردرگم بودند.
پائولو کوئیلو رویای نویسنده شدن را در سر میپروراند اما پدر و مادرش، اصرار داشتند که پسرشان در رشته حقوق درس بخواند. هرچند او وارد دانشکده حقوق شد، اما آن را بعد از یک سال رها کرد. مدتی را مانند هیپیها زندگی کرد. در این دوران سفرهای بسیاری کرد؛ آمریکای جنوبی، مکزیک، آفریقای شمالی و اروپا جاهایی بودند که او در سفرهایش به آنجا رفت. در سالهای ۱۹۶۰ شروع به مصرف مواد مخدر کرد.
وقتی پائولو کوئیلو به برزیل برگشت، کار جدیدی را به عنوان ترانهسرا آغاز کرد. اما دولت وقت، محتوای ترانههای او را خطرناک میدانست و به همین دلیل او را بازداشت کرد. او بعد از آزادی کارهای مختلفی را تجربه کرد. اما در نهایت به سراغ آرزو و رویای دیرینهاش یعنی نویسنده شدن رفت.
پائولو کوئیلو کتابهای بسیاری را منتشر کرده است. از میان آنها میتوان به شیطان و دوشیزه پریم، ورونیکا تصمیم میگیرد بمیرد، کنار رودخانه پیدرا نشستم و گریستم، خاطرات یک مغ، مکتوب، الف، زهیر، کوه پنجم، برنده تنهاست، بریدا و... اشاره کرد. کتابهای او روی هم رفته، بیش از صدمیلیون جلد در سراسر جهان فروش داشتهاند و او را به پرفروشترین نویسنده زنده پرتغالی زبان تبدیل کردهاند.
پائولو کوئیلو به همراه همسرش، کریستینا اویتیسیکا، در اروپا و برزیل زندگی میکنند. آنها به همراه یکدیگر بنیادی را راهاندازی کردهاند که تمرکزش کمک کردن به کودکان و سالمندان است.
بخشی از کتاب ماتاهاری
«از وجود تمام مردانی که با آنها آشنا شدم، لذت بردم. یا پول و زیورآلات گرفتم، یا از موقعیت اجتماعیشان استفاده کرده و به خواستههایم دست یافتم. هرگز به یاد ندارم که از آشنایی با آنها پشیمان شده باشم. همه، غیر از اولی؛ مدیر مدرسه که وقتی شانزده ساله بودم، به من تجاوز کرد!
او مرا به دفترش خواند، در را قفل کرد. اولش سعی کردم خودم را از دستش خلاص کنم، به او گفتم مکان و زمان مناسبی برای این کار نیست. اما حرفی نزد. کاغذهای روی میزش را کنار زد، مرا روی شکم خواباند و از ترس این که کسی وارد اتاق شود، بلافاصله به من تجاوز کرد.
مادرم در حرفهایش، با گوشه و کنایه به من یاد داده بود فقط وقتی میتوان با مردی رابطه جنسی داشت که عشقی ابدی وجود داشته باشد.
وقتی دفترش را ترک کردم وحشتزده بودم. تصمیم داشتم با کسی درمورد این اتفاق حرف نزنم. تا این که یک روز در جمع همکلاسیها نشسته بودیم و گپ میزدیم که یکی از دختران این صحبت را پیش کشید، آن موقع بود که فهمیدم چنین اتفاقی برای دو نفر دیگر از بچهها هم افتاده است. اما به چه کسی میتوانستیم شکایت کنیم؟ اگر حرفی میزدیم بیشک ما را از مدرسه اخراج میکردند و به خانه برمیگرداندند. بیآن که بتوانیم دلیلش را برای کسی توضیح دهیم. مدیر به زودی بازنشسته میشد و هیچ کس جرأت مقابله با او را نداشت، پس چارهای نداشتیم جز آن که سکوت کنیم.
چیزی که باعث تسلی خاطرم میشد این بود که تنها من مورد تجاوز قرار نگرفتم، اما بعدها وقتی در پاریس به خاطر رقص و اجرای نمایش مشهور شدم، دخترهایی که از این ماجرا خبر داشتند، رازم را فاش کردند و به زودی همه مردم لایدن متوجه شدند چه بلایی سرم آمده است. مدیر مدرسه بازنشسته شده بود و هیچکس جرأت مقابله با او را نداشت، عجیبتر این بود که خیلی از مردم به خاطر این که او توانسته از وجود دختری لذت ببرد که اکنون معروفترین رقاصه و خواننده اپراست، به او حسادت میکردند!
تجربه، روابط جنسی را به شکلی اتوماتیک به من یاد داد. آموختم که با مردها رابطه داشته باشم بیآن که عشقی وجود داشته باشد.»
حجم
۱۱۶٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۹۹ صفحه
حجم
۱۱۶٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۹۹ صفحه