کتاب شاه جنگ ایرانیان (جنگ خشایارشاه با یونانیان)
معرفی کتاب شاه جنگ ایرانیان (جنگ خشایارشاه با یونانیان)
کتابی شاه جنگ ایرانیان (جنگ خشایارشاه با یونانیان) نوشته جان بارک است با ترجمه ذبیحالله منصوری منتشر شده است. این کتاب حاوی تاریخ جنگ ایرانیان در یونان در قرن پنجم قبل از میلاد است.
درباره کتاب شاه جنگ ایرانیان (جنگ خشایارشاه با یونانیان)
در مورد تاریخ جنگ ایرانیان در یونان در قرن پنجم قبل از میلاد، ما حتی یک سطر سند تاریخی ایرانی نداریم و هر چه راجع به آن جنگ نوشته شده متکی به اسناد مورخین یونانی است و با این که یونانیان در آن موقع با ما دشمن بودند، مورخین یونانی جز روایتهای نادرست و مقرون به اغراق، درمورد شمارۀ سربازان ایرانی که به یونان رفتند، واقعیتهای تاریخی را خیلی قلب نکردهاند و ارقام اغراق آمیز آنها هم ناشی از این بود که بگویند یونانیان از این جهت از ایرانیان شکست خوردند که شمارۀ سربازان ایرانی که به یونان حمله کردند نزدیک یک میلیون سلحشور بوده است.
ولی مورخان یونانی که این رقم را در کتابهای خود نوشتند فکر نکردند که هیچ عاقل صحت این رقم را تصدیق نمیکند زیرا انتقال یک میلیون سرباز از مرکز ایران آن روز و فی المثل از اصفهان به یونان با در نظر گرفتن، احتیاجات وسائل نقلیه ارتش و به خصوص علوفۀ اسب و قاطر و شتر، یک کار تقریباً محال بود و تاریخ مستند جهانی نشان نمیدهد که قبل از سال ۱۸۱۲ میلادی که ناپلئون اول امپراطور فرانسه با یک ارتش پانصد هزار نفری به روسیه حمله کرد، یک ارتش نیم میلیون نفری را برای جنگ به حرکت درآورده باشند.
این کتاب سعی دارد داستانی در میان تاریخ برای علاقهمندان روایت کند، کتاب داستان مگیس تاس یک نفر یونانی و اهل کشور اسپارت است و در وطن خود او را پیغمبر صدا میکنند. او در اواخر عمر خود داستانی جذاب از زندگیاش را در بستری تاریخی روایت میکند.
خواندن کتاب شاه جنگ ایرانیان (جنگ خشایارشاه با یونانیان) را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به رمانهای تاریخی پیشنهاد میکنیم
بخشی از کتاب شاه جنگ ایرانیان (جنگ خشایارشاه با یونانیان)
من روزی را بهخاطر میآورم که در دامنهٔ یک کوه مرتفع، عدهای از پسران و دختران جوان اسپارتی مشغول ورزش بودند. در آن روز آسمان ابر نداشت و هوا معتدل، نهسرد نهگرم، بود و آفتاب بردامنهٔ کوه میتابید. چشم من از دیدن عضلات پیچیده و ورزیدهٔ پسران جوان سیر نمیشد. گاهی جوانان به فرمان یکمربی میدویدند و هر یک میکوشید که زودتر به مقصد برسد و گاهی زوبین و دیسک پرتاب میکردند و زمانی هم سنگهای بزرگ را در فلاخن مینهادند.
در یک طرف آن دامنهٔ کوه، دختران جوان ما ورزش میکردند و آنها نیز مثل پسران جوان میدویدند و دیسک پرتاب میکردند و کشتی میگرفتند؛ چون ما عقیده داشتیم که دختران ما نیز میباید مثل پسران نیرومند شوند تا اینکه بتوانند فرزندانی نیرومند را در دامان خود پرورش دهند.
در آن روز ملکهٔ اسپارت به اتفاق چند نفر از جمله خواهرزادهٔ خود که دختری هیجدهساله بود برای تماشای ورزش و بازی پسران و دختران جوان آمد و من در جایی ایستاده بودم که با ملکه زیاد فاصله نداشتم و اظهاراتش را میشنیدم. در بین پسرهای جوان که ورزش میکردند پسری بود موسوم به «توسر» که من از کودکی او را دوست میداشتم.
بعد از اینکه توسر رشد کرد و به سن هفده و هیجده سالگی رسید، جوانی خوشاندام و زیبا گردید و آنگاه ورزش همیشگی بر زیبایی او افزود، بهطوریکه آن روز، بین جوانهایی که ورزش میکردند هیچکس از حیث قشنگی قیافه و زیبایی اندام به او نمیرسید. هر دفعه که من برای تماشای ورزش پسران و دختران جوان به ورزشگاه واقع در دامنهٔ کوه میرفتم، از مشاهدهٔ توسر لذت میبردم و با اینکه میدانستم آن پسر جوان میباید دختری را دوست بدارد و با او ازدواج کند، فکر میکردم که در زمین ما دختری که لایق او باشد وجود ندارد و باید دختری از آسمانها همسر آن جوان شود؛ درصورتیکه اطلاع داشتم خواهرزادهٔ ملکه نامزد اوست.
خواهرزادهٔ ملکه که آن روز کنار ورزشگاه حضور داشت، (بهطوریکه گفتم) دختری بود هیجدهساله و از حیث جمال از برجستهترین دختران ما بهشمار میآمد. ما اسپارتیها ملتی هستیم که پسران و دخترانمان از زیبایی سرآمد ملل دیگر هستند و آن دختر هیجدهساله به اسم «الاس» سرآمد دختران خود ما بود. مجسمهسازان، همواره دختران و زنهای جوان ما را نمونهٔ زیبایی قرار میدهند و سعی میکنند که قیافه و اندام آنها را روی سنگ مرمر مجسم نمایند؛ ولی هنوز هیچ مجسمهساز نتوانسته که لطافت و ملاحت دختران ما را روی مرمر مجسم کند.
حجم
۲۸۲٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۳۰۲ صفحه
حجم
۲۸۲٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۳۰۲ صفحه
نظرات کاربران
کتاب جالب و جذابی بود ولی از دید من که کتابهای ترجمه اقای منصوری رو زیاد خوندم و با نثر منحصربه فرد ایشون اشنایی دارم به نظرم متن این کتاب از نثر شیوا و پر کشش اقای ذبیح الله منصوری
عالییییییییییییییییییی
سلام بهتر بود اغراق یونانی ها پاسخ میداد
بسیار کتاب زیبا و جذاب و خواندنی است به طوریکه تا انتها خواننده را با خود تا عمق حوادث می برد.
خوب بود برایدسرگرمی خوب بود