کتاب سرزمین جاوید؛ جلد سوم
معرفی کتاب سرزمین جاوید؛ جلد سوم
کتاب سرزمین جاوید؛ جلد سوم اثری از ماریژان موله، رومن گیرشمن و ارنست هرتز فلد است که با ترجمه ذبیحالله منصوری میخوانید. این کتاب به مرور تاریخ ایران میپردازد؛ از دورانی که شاید حتی در آثار مورخان ایرانی هم چیزی پیدا نشود و روایتهایی از ایران میگوید که پیش از این در کتابهای دیگر ذکر نشدهاند.
درباره مجموعه سرزمین جاوید
مجموعه کتابهای سرزمین جاوید که مجموعه چهارجلدی هستند، اثری از جمعی از نویسندگان است که با ترجمه و اقتباس ذبیح الله منصوری میخوانیم. این کتابها مرور تاریخ ایرانند. تاریخی از پیش از زمانی که مورخان به آن پرداختهاند. هرچند این اثر با استناد به مدارک به دست آمده و کاوشهای باستانی نوشته شده است، اما آمیخته با افسانه است. داستان این کتاب از قبل از حکومت مادها بر زمین آغاز میشود: یعنی زمانی که ایرانبانان زن بر منطقه ایرانویج فرمانروایی میکردند.
در کتاب سرزمین جاوید؛ جلد سوم تاریخ سرزمین ایران را مرور میکنیم: از کشته شدن سربازان اسپارتی در تنگه ترموپیل به دست خشایارشا در زمان هخامنشیان میخوانیم و ادامه میدهیم تا به دوران ساسانیان میرسیم. در این جلد، وقایع سرعت بیشتری گرفتهاند. از سلسله هخامنشیان میخوانیم و با دوران سلوکیها، اشکانیان و ساسانیان نیز آشنا میشویم.
خواندن مجموعه سرزمین جاوید را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن مجموعه سرزمین جاوید برای تمام علاقهمندان به تاریخ جذاب است.
درباره ذبیح الله منصوری
ذبیح الله منصوری با نام اصلی ذبیح الله حکیمالهی دشتی، در سال ۱۲۷۸ در سنندج متولد شد. او پرکارترین مترجم تاریخ مطبوعات و ادبیات ایران، روزنامهنگار، نویسنده و به گفته خودش قهرمان بوکس سبک وزن ایران بود. منصوری ۱۹ خرداد ۱۳۶۵ در تهران چشم از دنیا فروبست.
بخشی از کتاب سرزمین جاوید؛ جلد سوم
وقتی خشایارشا از راهی که یونانیها در دو طرف آن ایستاده بودند عبور میکرد تا وارد معبد شود، یک زوبین به طرفش پرتاب شد و آن نیزهٔ سبکوزن بر ران چپ خشایارشا و گوشهٔ ران فرود آمد و در یک چشم بر هم زدن مردان گارد جاوید خشایارشا را احاطه کردند تا زوبینهای دیگر پرتاب نشود.
درحالیکه عدهای از سربازان گارد جاوید خشایارشا را احاطه کرده بودند، عدهای دیگر برای دستگیری ضارب حملهور شدند و چون خیلی خشمگین بودند، هر کسی را در مقابل خود میدیدند، از پا درمیآوردند تا توانستند ضارب را دستگیر کنند.
سوئهتون میگوید در آن روز در معبد آکروپل بیست تا سی نفر به قتل رسیدند و بعید نیست که هرودوت که نوشته است ارتش ایران بعد از اشغال آکروپل تمام کسانی را که در آنجا بودند قتلعام کرد، آن واقعه را در نظر داشته است. سوئهتون که این واقعه را ذکر میکند، اسم ضارب را ذکر نکرده و در مدرک دیگر هم این واقعه و اسم ضارب نوشته نشده است.
زوبین را در همان بالای تپه از ران خشایارشا خارج کردند و چون از زخم خون میریخت، زخمش را بستند و برای خشایارشا تختِ روان آوردند و او را سوار بر تختِ روان کردند و برگرداندند و بعد از اینکه از ضارب تحقیق کردند، معلوم شد که عِرق وطنپرستی او را واداشته که زوبین را پرتاب کند و در آن دوره کسانی که مبادرت به آن نوع سوء قصد میکردند، با مجازاتی هولناک به قتل میرسیدند و ضارب نیز گرفتار همان مجازات شد.
بعد از این واقعه تا مدت چندین روز خشایارشا، مشغول معالجهٔ زخمهای خود بود و نمیتوانست راه برود و در همان موقع خبر شکست خوردن نیروی دریایی ایران در جنگ سالامیس به او رسید.
در سالامیس دو بار جنگ دریایی بین ایران و یونان درگرفت که ما شرح جنگ اوّل را در دورهٔ داریوش بزرگ دادیم. جنگ مزبور در تاریخ یونان زیادی انعکاس ندارد، اما جنگ دوم در تاریخ آن کشور مقام بزرگی دارد. چون در جنگ مزبور نیروی دریای ایران بهسختی از نیروی دریایی آتن شکست خورد.
نیروی دریایی ایران نباید در آن موقع با نیروی دریایی یونان میجنگید، زیرا ضعیف بود.
دیدیم که نیروی دریایی ایران از روزی که ارتش خشایارشا وارد یونان شد، تا روزی که به آتن رسید، دائماً در دریا، به موازات ارتش ایران در خشکی، حرکت میکرد تا مانع از این شود که نیروی دریایی یونان در عقب ارتش ایران نیرو پیاده کند و نیز خواربار به ارتش ایران برساند.
روزی که ارتش ایران در آتن مستقر شد، باز نیروی دریایی ایران به ارتش آذوقه میرسانید و از همان آذوقه، اولین نانواییهای آتن شروع به طبخ نان کرد و اگر نیروی دریایی ایران آذوقه به ارتش نمیرسانید، در آتن تمام ایرانیان از گرسنگی میمردند، چون در آنجا خواربار نبود.
خشایارشا قبل از اینکه وارد آتن شود، چون تصور میکرد یونانیان در کشور آتیک بهسختی مقاومت خواهند کرد، قسمتی از نیروی دریایی ایران را مأمور کرد از مغرب آتیک نیرو پیاده کند تا نیروی مدافع کشور آتیک بین دو تیغ قرار بگیرد و بهزودی از بین برود.
اگر نقشهٔ یونان را در دسترس داشته باشیم و هنگام خواندن این سطور نظری به نقشه بیندازیم، مانور نظامی خشایارشا را بهتر درک خواهیم کرد و خواهیم دید که هرگاه قشون ایران در مغرب آتیک پیاده میشد، چون خشایارشا هم از شمال و مشرق در آتیک پیش میرفت، تمام نیروی مدافع کشور آتیک بین دو شمشیر متقاطع قرار میگرفت و از بین میرفت.
حجم
۴۶۱٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۵۳۶ صفحه
حجم
۴۶۱٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۵۳۶ صفحه
نظرات کاربران
عالی بخون حتما
واقعا محشره مخصوصا که مترجمش اقای منصوریه