کتاب بازیگری؛ شش درس نخست
معرفی کتاب بازیگری؛ شش درس نخست
کتاب الکترونیکی «بازیگری؛ شش درس نخست» نوشتهٔ ریچارد بولسلاوسکی با ترجمهٔ حسن ملکی در نشر افکار چاپ شده است. در کتاب بازیگری؛ شش درس نخست تئوری و تکنیک بازیگری به شکلی داستانی و جذاب توسط ریچارد بولسلاوسکی روایت میشود.
درباره کتاب بازیگری؛ شش درس نخست
بولسلاوسکی در اصل توانست تعالیم استانیسلاوسکی را از روسیه به آمریکا منتقل کند. او و دیگر شاگردان استانیسلاوسکی توانستند هنر بازیگری در امریکا را ارتقا دهند و نسل بسیار کاربلدی را از بازیگران امریکایی تعلیم دهند. این کتاب مدتهاست که به بازیگران کمک میکند تا مهارت بازیگری را بهتر بشناسند و آنچه را که برای رشدشان بهعنوان یک هنرمند لازم است، درک کنند.
دانش ریچارد بولسلاوسکی از تئاتر بر اساس عمق و وسعت تجربه ای چشمگیر بود. وی که عضو تئاتر هنری مسکو و مدیر اولین استودیوی آن بود، در روسیه، آلمان و آمریکا بهعنوان بازیگر، کارگردان و معلم کار کرد. وی علاوه بر اموزگاری، به تولید نمایشنامهها و کمدیهای موفق در برادوی مشغولیت داشت.
کتاب بازیگری؛ شش درس نخست را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب به علاقهمندان به بازیگری پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب بازیگری؛ شش درس نخست
درس یکم: تمرکز
(صبح. اتاق من. در میزنند.)
من: بفرمایید.
(در باز میشود، آهسته و خجولانه. دخترک زیبای هجدهسالهئی وارد میشود. دخترک با چشمان بیمناک و ازحدقهدرآمده به من مینگرد و کیف دستیاش را سخت میفشارد.)
دخترک: من... من... شنیدهم هنرهای نمایشی درس میدید.
من: نه! متأسف ام. هنر رو نمیشه درس داد. هنرداشتن یعنی استعدادداشتن. این چیزی ئه که یا کسی داره یا نداره. با سعی و تلاش زیاد میشه پرورشش داد، اما خلق استعداد غیرممکن ئه. کار من این ئه که به اونهائی که تصمیم دارند کار صحنه کنند کمک کنم که خودشون رو پرورش بدند و یاد بگیرند چهطور با صداقت و جدیت در تئاتر کار کنند.
دخترک: بله، درست ئه. لطفآ به من کمک کنید. من تنها چیزی که دارم این ئه که تئاتر رو دوست دارم.
من: دوستداشتن تئاتر کافی نیست. کیü ئه که تئاتر رو دوست نداشته باشه؟ آدم باید خودش رو وقف تئاتر کنه، تمام زندگیش رو صرفش کنه، تمام فکروذکرش رو، احساساتش رو! به خاطر تئاتر از همهچیز بگذره، همهجور رنجی رو به جون بخره! و از همه مهمتر، باید آماده باشه همهچیزش رو در راه تئاتر بده ــ تمام وجودش روــ و انتظار هم نداشته باشه که تئاتر در اِزاش چیزی به اون بده، حتی ذرهئی از اون چیزهائی که برای شما بسیار زیبا و فریبنده اند.
دخترک: میدونم. توُ مدرسه تئاتر زیاد بازی کردهم. میدونم که تئاتر مکافات و دردورنج داره. وحشتی از اینش ندارم. برای هر چیزی آماده ام، فقط بهشرطی که بتونم بازی کنم، بازی کنم، بازی کنم.
من: خب، فرض کن تئاتر نخواد که تو بازی کنی، بازی کنی، بازی کنی.
دخترک: آخه چرا نخواد؟
من: برای اینکه شاید استعدادش رو در تو نبینه.
دخترک: اما توُ مدرسه که تئاتر بازی میکردم...
من: چه نمایشی رو بازی میکردی؟
دخترک: شاهلیر.
من: چه نقشی رو توُ این وجیزه بازی میکردی؟
دخترک: خودِ شاهلیر رو. تمام دوستهام، همینطور معلم ادبیاتمون، حتی خالهماری هم میگفت عالی بازی کردم و صددرصد استعدادش رو دارم.
من: من رو میبخشی، هیچ قصد ندارم از این اشخاص محترمی که نام بردی انتقاد کنم، ولی تو مطمئن ای که اونها در تشخیص استعداد صاحبنظر اند؟
دخترک: معلممون خیلی سختگیر ئه. خودش روی نقش شاهلیر با من کار کرد. آدم کلهگندهئی ئه.
من: آهان. آهان. خالهماری چی؟
دخترک: اون شخصآ با آقای بلاسکو حشرونشر داشت.
من: تا اینجاش درست. حالا میتونی برام بگی معلمتون، وقتی روی نقش شاهلیر کار میکردید، مثلا این دیالوگ رو میگفت چهجوری بگی: «بِوَزید ای بادها، گونههاتان بخراشید! بخروشید! بِوَزید!»
دخترک: منظورتون این ئه که این قسمت رو براتون بازی کنم؟
من: نه. فقط بگو ببینم این دیالوگ رو گفتند چهطوری باید بگی، گفتند هدفت چی باید باشه؟
دخترک: گفتند باید اینطوری بایستم، پاهام حسابی جفتِ هم، بدن کمی متمایل به جلو، سر بالا، اینجوری، دستها رو به آسمان بلند، مشتهام رو تکون بدم. بعد باید یه نفس عمیق میکشیدم و خندهئی کنایهآمیز سر میدادم ــ ها! ها! ها! (میخندد، خندهئی زیبا و کودکانه که فقط هجدهسالههای شادوشنگول میتوانند اینگونه بخندند.) بعد، طوری که انگار دارم به زمینوزمان دشنام میدم، تا جائی که میتونم، این کلمات رو بلند ادا کنم: «بِوَزید ای بادها، گونههاتان بخراشید! بخروشید! بِوَزید!»
حجم
۸۸٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۲۶ صفحه
حجم
۸۸٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۲۶ صفحه
نظرات کاربران
شش درس نخست بازیگری،شاید کل کتاب بازیگری شش درس باشه؟.برای شروع هر حرفه نیاز به یک معرفی نامه،راهکار حل مباهات در اون زمینه،و یک کتاب که یک تجربه ی کامل رو در چند برگ بیان کنه نیاز داریم. و من