کتاب سرزمین خاکسترها و الماس ها
معرفی کتاب سرزمین خاکسترها و الماس ها
کتاب سرزمین خاکسترها و الماس ها نوشتهٔ یوجینیو باربا و ترجمهٔ یدالله آقاعباسی است. نشر قطره این کتاب معاصر ایتالیایی را روانهٔ بازار کرده است.
درباره کتاب سرزمین خاکسترها و الماس ها
کتاب سرزمین خاکسترها و الماس ها (Land of Ashes and Diamonds) دو بخش دارد؛ «سرزمین خاکسترها و الماسها کارآموزی من در لهستان» و «کیم عزیز (۲۶ نامهٔ یرژی گروتفسکی به یوجینیو باربا)». این اثر ۲۶ نامه از «یرژی گروتفسکی» (Jerzy Grotowski) به یوجینیو باربا (Eugenio Barba) و جستارهایی در باب دورهٔ کارآموزی نویسنده در لهستان را در بر گرفته است. یوجینیو باربا، این هنرمند تئاتر معاصر ایتالیا، این کتاب را برای فراهمآوردن شاهدی بر سالهای بحرانیِ تئاتر در نیمهٔ دوم قرن بیستم میلادی نوشته است که نطفهٔ تأسیس طغیان تئاتری توسط «یرژی گروتفسکی» (Jerzy Grotowski) و «لودویک فلاژن» و گروه کوچکی از بازیگران اطراف آنها را در خود میپرورد. عنوان برخی از جستارهای این اثر عبارت است از «بهسوی تئاتر بیچیز»، «دومین بازگشت به گذشته»، «استاد غایب»، «هملتِ بیدوست» و «کمْ شمارهٔ درست است». «قطبالدین صادقی« مقدمهٔ این کتاب را دررابطهبا مجموعهٔ «تئاتر امروز جهان» در نشر قطره نوشته است.
خواندن کتاب سرزمین خاکسترها و الماس ها را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران تئاتر معاصر ایتالیا و جهان پیشنهاد میکنیم.
درباره یوجینیو باربا
یوجینیو باربا (Eugenio Barba) در ۲۹ اکتبر ۱۹۳۶ در بریندیزی ایتالیا به دنیا آمد. او کارگردان تئاتر و نویسندهٔ اهل ایتالیا است که در دانمارک در شهر هولشتبرو زندگی کرده است. باربا مؤسس گروه تئاتر مطرح «اودین تئاترت» (Odin Teatret) و مدرسهٔ بینالمللی انسانشناسی تئاتر است که هر دوی آنها در هولستبروی دانمارک واقع شده است. در طول دهههای گذشته، یوجینیو باربا ۶۵ نمایش را با گروه اودین تئاترت و گروه «تئاترو موندی» کارگردانی کرده است که آمادهشدن برخی از آنها دو سال طول کشیده است. از آثار مکتوب او میتوان به «نمک؛ تئاتر بهمثابهٔ زندگی» و «کارگردانی و دراماتورژی» و «تئاتر، انزوا، حرفه و طغیان» و «درخت؛ تئاتر بهمثابهٔ زندگی» و «سرزمین خاکسترها و الماس ها» اشاره کرد.
بخشی از کتاب سرزمین خاکسترها و الماس ها
«وقتی تئاتر اودین شروع به کار کرد، ما شش نفر بودیم. چهار نفر بازیگر، من و گروتفسکی که غایب بود و از گوشهٔ اتاق ناظرِ کوچکترین کار من بود. با او نمیتوانستم فریبکاری کنم. وقتی دچار شک میشدم، راه افتادم، جلو و عقب میرفتم، درواقع به آن گوشهٔ اتاق نزدیک میشدم و از او راهحل میخواستم. بعد از درون راهنماییهای او را میگرفتم و بلافاصله به عمل درمیآوردم، اما طوری در نهان این کار را میکردم که هیچکس نمیفهمید. نمیخواستم کسی مرا مقلد بخواند. این فقط خلأ شخصی نبود، میخواستم همه بگویند که تئاتر و اندیشهٔ او میتواند الهامبخش دستاوردهایی اصیل باشد.
در طول دههٔ هفتاد استاد همیشه آنجا بود، در آن گوشهٔ اتاقی که من طرح کرده بودم. نه فقط در حل مشکلات و معماها کمکم میکرد، بلکه همچون پیشگوی معبد دلفی حوزههای جدیدی از دانش و آگاهی را به من نشان میداد. برای من روشن شده بود که دشوارترین وظیفهٔ کارگردان حل مسائل نیست، بلکه خلق مسائل برای خویش، برای بازیگران و برای تماشاگران است.
در همهٔ آن سالها استاد غایب حتی اهمیت بیشتری برای من پیدا کرد. دریافتم که هر مرحله یا هر رشد نوینی در رابطه بین گروتفسکی و بازیگرانش در طی دو سه سال مقدمهٔ موقعیتی مشابه در اودین بود. مسیر «فرا تئاترِ» او نشاندهندهٔ ارتباطهای کاریای بود که دیگر بر درآمیختن نظریههای فردگرایانه استوار نبود، بلکه در پی آفریدن نمایشی جمعی و ساختارمند بود. برای من تئاتر همچنان خطر کردنی یکه و اساسی بود که با کار مداوم با گروه مشخصی از افراد که بازیگرانم بودند، خودش را نفی و درعینحال اثبات میکرد. علائق جدید گروتفسکی عمیقاً جای پیوند او و بازیگرانش و سایر همکارانش را گرفت که جوان بودند و انگیزههایی کاملاً متفاوت از همکاران سالخوردهاش داشتند. اطلاع از آنچه در گروه گروتفسکی روی داد، بحث با او در دیدارهایی که باهم داشتیم و تأمل بر نتایج حرفهای و انسانی به من کمک کرد که وسوسهها و نشانههای بالقوه در تئاتر اودین را بشناسم.»
حجم
۲۶۸٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۲۶۴ صفحه
حجم
۲۶۸٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۲۶۴ صفحه