این کار رو هم آگاهانه کردهٔ هم ناخودآگاه. تمرکز سرشت ثانوی وجودت شده.
دخترک: فکر نمیکنم ناآگاهانه کاری کرده باشم. من آدم واقعگرائی هستم.
من: میدونم. بازیگر باید اینطور باشه ــ وگرنه چهطور میتونه خیالبافی کنه. فقط کسی میتونه خیالبافی کنه که پاهاش محکم روی زمین باشه. برای همین ئه که پلیس ایرلندی بهترین پلیس دنیا ست. هیچوقت سر پست نمیخوابه.
کاربر ۷۳۷۵۴۹۱
من این کلمه رو به کلمهٔ «هنر» ی که تو اونقدر دوست داری به کار ببری ترجیح میدم.
کاربر ۷۳۷۵۴۹۱
مشاهده همون تأثیری رو برای بازیگر داره که یک دانه موز و یه مشت برنجِ غذای روزانه برای هندوی پِیروِ یوگا داره. چون درست مصرف میشه، حداکثر انرژی از اندکی ویتامین به دست میآد؛ این یه ذره غذا کلی انرژی، قدرت روحی، و حیات به یه هندو میبخشه. در حالی که ما ظهر یه استیک میخوریم، شب که میشه باز هم گرسنهمون ئه. در مصرف زندگی هم همینطور ایم. فکر میکنیم همهچی رو میبینیم، اما هیچچی رو جذب وجود نمیکنیم. اما در تئاتر همچو کاری نمیتونیم بکنیم، چون باید زندگی رو از نو بیافرینیم و بازی کنیم. بنابراین باید به مصالح و موادی که باهاش کار میکنیم توجه بکنیم.
zarre