کتاب خیال ماندنت را دوست دارم
معرفی کتاب خیال ماندنت را دوست دارم
کتاب خیال ماندنت را دوست دارم نوشته مائده فلاح است. این کتاب را انتشارات شقایق منتشر کرده است و داستان زندگی دختری به نام آرام است.
درباره کتاب خیال ماندنت را دوست دارم
آرام، دختری که با شخصیت ناآرام خود مازیار سرکش و عاشق را دیوانه کرده است. داستان از جایی شروع میشود که آرام به دلیل بیپرواییهایش نامزدش وحید که مردی جذاب است را از دست داده است. او در پوسته سخت و محکم خود باقی مانده است و به همه نشان میدهد با این موضوع کنار آمده است. آرام نه تنها از وحید و بیعرضگیاش متنفر است، به دوست او، مازیار هم همین حس را دارد. اما حقیقت این است که خودش اینطور خیال میکند. داستان پیش میرود و مازیار بعد از مطمئن شدن از پایان رابطه آنها، قدم پیش میگذارد و میخواهد آرام پر شر و شور را به دختری آرام تبدیل کند. در همین زمان در اولین سفرشان به شمال، فیلمی از طرف یک ناشناس برای آرام فرستاده میشود که زندگی او را دستخوش تغییر بزرگتری میکند. او در را روی مازیار قفل میکند و فرار میکند و این موضوع باعث شروع اتفاقات عجیب میشود.
خواندن کتاب خیال ماندنت را دوست دارم را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به رمان عاشقانه پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب خیال ماندنت را دوست دارم
ـ خب من خیلی اهل شعر و شاعری نیستم، اگه هم شعری بخونم ترجیح میدم شاعر شعرش یه مرد باشه. حس میکنم شعری که شاعرش مرده با احساستره.
دو سال بود ایران زندگی نمیکرد، تحصیلات عالیه داشت. از یک طبقهٔ اجتماعی روشن فکر بود، برایش ننگ بود که رک و راست بگوید؛"اصولا زن جماعت را قبول ندارد." ولی من میدانستم که او همینطور فکر میکند.
عقب رفتم و به صندلی تکیه دادم. مثل یک ارباب رجوع ناچیز نگاهش کردم:
ـ خب طبیعیه که مردا شاعرای بهتری باشن، چون اونا منبع الهامی مثل"زن"دارند. زنها از این موهبت بیبهرهاند.
گوشهٔ لبش را به دندان گرفت، منتظر یک جواب دندان شکن بودم. او اهل حرف خوردن نبود.
ـ شما کاملا درست میگی، زنها منبع الهام خیلی خوبی هستن.
بین منبع الهام گفتن من و منبع الهام او تفاوت زیادی بود. او کاملا به شکل بیادبانهای ادا کرده بود و برای من سخت نبود که بفهمم منظور او از الهام آن وجوه جسمی یک زن است و نه حس شاعرانهای که یک مرد از زن میگیرد. نمیدانم چرا او میتوانست با چند کلمه مرا در هم بریزد. اینقدر به هم بریزد که بلند شوم و او را از اتاقم به بیرون پرت کنم. دلم میخواست وحید را به باد ناسزا بگیرم.
فاتحانه نگاهم کرد و گفت:
ـ به نظر میرسه شما سر قضیهٔ دختر خالهاتون هنوز از من دلخورید.
خیلی سریع سرم را تکان دادم و حرفش را رد کردم:
ـ اصلا اینطور نیست. اشتباه وحید بود که خواست شما رو با هم آشنا کنه، وگرنه شما اصلا مناسب هم نبودید.
این بار طرف دیگر لبش را به دندان گرفت. اینطوری میکرد تا مبادا لبخند بزند:
ـ لحن گفتنتون بیشتر شبیه اینه که بگید من آدم نامناسبی هستم.
خیلی خوب بود که متوجه شد. ابرو بالا انداختم:
ـ این چه حرفیه؟ وحید اشتباه کرد! شما کی اومدید ایران؟
لبهایش را به معنی فکر کردن انحنا داد:
ـ یه ده روزی میشه.
حجم
۷۳۷٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۷۲۸ صفحه
حجم
۷۳۷٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۷۲۸ صفحه
نظرات کاربران
یک کتاب فوق العاده زیبا با متنی روان و سلیس...وقتی نویسنده خوش ذوق و متبحری مثل "مائده فلاح" رمان رو نوشته باشه نمیشه از اون کتاب گذشت و به جرات میگم تمام رمان های ایشون رو دوس داشتم و دارم.
به نظر من رابطه در این کتاب نه با عشق شروع شد و نه تا انتها عشقی در اون هویدا بود در این کتاب دختره به شدت تو سر خور پسره هست فقط هر جا پای سکس میاد وسط دختره
از نظرم هر کتابی که شما از یک نویسنده به عنوان اولین اثر مطالعه می کنید بشدت در روند ادامه دادن مطالعه آثار دیگر از ان نویسنده تاثیر گذار خواهد بود ... متاسفانه این کتاب اصلا خوب نبود مثل تمام رمان
نویسنده در ابتدا خیلی خیلی وارد جزئیات شده و طول تفسیر داده اما در انتها انگار حوصلش سر رفته و سر و ته قضیه رو هم آورده
رمان سیر معمولی داشت و همش تو دعواو بحث دو شخصیت اصلی مرد و زن می گشت. شخصیت مرد داستان فردی از خود متشکر و مغرور بود ، شخصیت دخترم دمدمی مراج و لجباز. نسبت به آثار دیگه خانم فلاح سطح پایین
شاید بخوایم نسبت به رمان های این چنینی بگیم یه پله بهتر باشه اما کتاب خوبی نبود ، خیلی طولانی و کشدار بود و اخراش ولش کردم ، اما تا اونجایی که خوندم : ❌❌❌❌کامنت من اسپویل کوچیکی داره اگر با
من نسخه چاپی این کتاب رو دارم و خیلی زیاد خوبه..البته شخصیت مردش یکم پررو و رو اعصابه اما در کل کتاب خوبیه..
دختر داستان در عین قوی بودن سریع تحت تاثیر گفته دیگران قرار می گیرد. مرد داستان هم ترجیح می دهد در سکوت موانع را بردار و این دو رفتار حوادث و واکنشها را بوجود می آورد. کتاب ارزش خواندن دارد
به شخصه داستان های دیگر خانم فلاح را بیش تر دوست داشتم. شخصیت اول زن داستان به خوبی شکل نگرفته بود. در یک مسائل بسیار امروزی و روشن فکر و در یکسری بسیار کوته فکر بود. رابطه زن و مرد
خوشحالم که این کتاب اولین کتابی نبود که از خانم مائده فلاح میخوندم وگرنه کاملا قید بقیه کتابهاشون رو میزدم. فکر کنم این کتاب جزو کارهای ابتدایی این نویسنده باشه اونقدر سطح پایین و زرد و پر از ایرادات فاحش