نظرات کاربران درباره کتاب خیال ماندنت را دوست دارم

یک کتاب فوق العاده زیبا با متنی روان و سلیس...وقتی نویسنده خوش ذوق و متبحری مثل "مائده فلاح" رمان رو نوشته باشه نمیشه از اون کتاب گذشت و به جرات میگم تمام رمان های ایشون رو دوس داشتم و دارم. این رمان هم در جای خود تعلیق داشت با عاشقانه ای زیبا دور از لوس بازیهای رایج...نه کشدار بود نه طوطی وار و ماست مالی شده. همه چیز به اندازه بود. خوندن این کتاب رو به شدت توصیه میکنم. کاش "انتشارات صدای معاصر" که اکثر نوشته های خانم فلاح در اونجا به چاپ رسیده هم کتابهاشو در طاقچه به اشتراک بذاره. خوشحالم که نشر شقایق وارد طاقچه شده...امیدوارم نشر شادان، علی، صدای معاصر هم به این جمع بپیوندند.

به نظر من رابطه در این کتاب نه با عشق شروع شد و نه تا انتها عشقی در اون هویدا بود در این کتاب دختره به شدت تو سر خور پسره هست فقط هر جا پای سکس میاد وسط دختره و پسره شل میشن فقط هر جا میخوان سکس داشته باشن با هم خوبن واین به نظر من نقطه ضعف این کتابه

از نظرم هر کتابی که شما از یک نویسنده به عنوان اولین اثر مطالعه می کنید بشدت در روند ادامه دادن مطالعه آثار دیگر از ان نویسنده تاثیر گذار خواهد بود ... متاسفانه این کتاب اصلا خوب نبود مثل تمام رمان های ایرانی بشدت شخصیت ها ایده آل بودند. من خواننده دنبال شخصیتی ایده آل در روند داستان نیستم . می‌خواهم شخصیت های اصلی داستان ، خاکستری باشند ، می‌خواهم نویسنده کاملا شخصیت ها را با تمام عیب ها و ایراد هایشان به نمایش گذاشته شوند اما این نویسنده بشدت شخصیت های این رمان اش ایده ا بود و صد البته غیر قابل پذیرش .... داستانی شما را مجذوب میکنه که احساس کنید که چقدر به واقعیت نزدیک است .... این رمان بشدت رمان ضعیفی بود تعجب کردم که برخی گفته بودند این کتاب عالیه یا من بشدت سخت گیرم یا دوستانی که نظرات بشدت مثبتی داشتند سطح توقعات شون از یک کتاب خوب پایینه.... به نظرم ارزش یکبار خوندن هم نداشت متاسفانه این رمان از این نویسنده باعث شد که این رمان بشود اولین و آخرین کتاب برایم از این نویسنده ✍

نویسنده در ابتدا خیلی خیلی وارد جزئیات شده و طول تفسیر داده اما در انتها انگار حوصلش سر رفته و سر و ته قضیه رو هم آورده

رمان سیر معمولی داشت و همش تو دعواو بحث دو شخصیت اصلی مرد و زن می گشت. شخصیت مرد داستان فردی از خود متشکر و مغرور بود ، شخصیت دخترم دمدمی مراج و لجباز. نسبت به آثار دیگه خانم فلاح سطح پایین بود.

شاید بخوایم نسبت به رمان های این چنینی بگیم یه پله بهتر باشه اما کتاب خوبی نبود ، خیلی طولانی و کشدار بود و اخراش ولش کردم ، اما تا اونجایی که خوندم : ❌❌❌❌کامنت من اسپویل کوچیکی داره اگر با این موضوع مشکلی دارید لطفا نخونید🙏🙏 ارام یه دختر شجاع ، مستقل و کسی که حاضر نبود به خاطر نامزد سابقش از عقیده اش و رفتارش بگذره در صورتی که در طول داستان این ویژگی هایی رو که در اول ازش گفته شده بود رو نقض کرد . کسی که سه سال برای شناخت کسی که خواستگارش بوده وقت گذاشته و بعد صیغه موقت رو انتخاب کرده و تصمیماتش برای ازدواج این مدت زمان برده ،خیل غیر منطقیه که روند ازدواج دومش فقط یک تا دو هفته طول بکشه و بعد به عقد بکشه . در طول داستان متوجه میشیم که ارام خیلی زود رابطه ی سه ساله اش رو فراموش میکنه و باهاش کنار میاد و برای مخالفت خانواده نامزد سابقش و اینکه وحید (نامزد سابق ارام) چون در یه جایی حمایت کافی از اون رو نداشته به روی اون چشم بسته و به هیچ عنوان نمیتونه اونو ببخشه ، اما با کسی که حدودا یک ماه وارد رابطه شده و با نقشه برای منافع خودش تصمیم به ازدواج باهاش گرفته و حتی قبول نداره با هدف وارد رابطه شدن و دروغ گفتن اشتباهه (مازیار) این ادم رو چندبار می بخشه هنوز به دنبال مطمئن شدن از اینکه ایا واقعا اشتباهی داره یا نه ، و طی همین مدت کوتاه عاشقش میشه و نمیتونه از فکرش بیرونش کنه و ... و همچنان کلیشه ها در داستان پابرجا هستند پسر خوشتیب ،با اعتماد به نفس ، مغرور ، کسی که همه روش حساب میکنن و تو کارش بسیار حرفه ایه و نابغه است و .... و عاشقانه ای در داستان نبود و فقط کشش جنسی بین زوج رو نشون میداد

من نسخه چاپی این کتاب رو دارم و خیلی زیاد خوبه..البته شخصیت مردش یکم پررو و رو اعصابه اما در کل کتاب خوبیه..

دختر داستان در عین قوی بودن سریع تحت تاثیر گفته دیگران قرار می گیرد. مرد داستان هم ترجیح می دهد در سکوت موانع را بردار و این دو رفتار حوادث و واکنشها را بوجود می آورد. کتاب ارزش خواندن دارد اما در مقابل آثار این روزهای خانم فلاح قدرتمند نیست.

به شخصه داستان های دیگر خانم فلاح را بیش تر دوست داشتم. شخصیت اول زن داستان به خوبی شکل نگرفته بود. در یک مسائل بسیار امروزی و روشن فکر و در یکسری بسیار کوته فکر بود. رابطه زن و مرد داستان( آرام و مازیار ) مثل پاندول ساعت هر لحظه جهت عوض میکرد. علاقه ای که بینشون شکل گرفته بود به خوبی توصیف نمی شد و چیزی به جز کشش نمی شد بینشون احساس کرد. آرام در ابتدا زنی قوی با قدرت تصمیم گیری خوب معرفی شد و بعد رفته رفته به یک زن کاملا مطیع تبدیل شد. شخصیت مرد داستان ابر قهرمانی که هیچ اشتباهی نداشت. پشت تک تک کارهاش فکر و نقشه ای وجود داشت موضوع بعدی که به شخص برای من ناخوشایند بود توجه و انتقاد بیش از اندازه به سیگار کشیدن زنان بود. زنی در داستان خوب بیان می شد که خیانت های همسر را فراموش کنه، اگر گفت سر کار نرو گوش بده و به عبارتی بله قربان گو باشه. در مقابل رنی که احساستش را راحت بیان میکرد، سیگار می کشید و به چیزی به جز رابطه با همسرش فکر میکرد زن بد معرفی می شد. گاهی بیش از اندازه به جزیات پرداخته می شد که کمی حوصله سر بود.

خوشحالم که این کتاب اولین کتابی نبود که از خانم مائده فلاح میخوندم وگرنه کاملا قید بقیه کتابهاشون رو میزدم. فکر کنم این کتاب جزو کارهای ابتدایی این نویسنده باشه اونقدر سطح پایین و زرد و پر از ایرادات فاحش بود که تو یه جمله و دو جمله نمیشه بیان کرد.

کارهای خانم فلاح عزیز فوق العادست

بسیار کتاب زیبایی بود بدور از زیاده گویی و لوس بازی معمول در رمانهای ایرانی

ب نظرم اصلا جالب نبود... ب طور مسخره ای عقاید مرد سالاری ایرانی توی رمان حاکم بود بحث اجازه و اختیار یک زن و خیلی چیزای دیگه زیر سوال رفته بود من ک خوشم نمیومد و اون دختر توی رمان هم اگ عاقل بود سریعا جدا میشد و سریع تر بچه رو سقط میکرد وقتی اینقدررر عقاید دو طرف متفاوته بهترین کار دوری کامله وگرنه تا اخر عمر باید برای ثابت کردن درستی طرز فکرت بجنگی بدتر ازین ک بچه ای داشته باشی ک با عقایدی ک کاملا مخالفشی بزرگ بشه

خیلی قشنگ و دوست داشتنی بود

رمانی با جملات تکراری، اگه یک سرچ ساده تو متن کتاب داشته باشیم ب عنوان بوی عطر مازیار بالای دو هزار بار این جمله نوشته شده و نشون میده ک نویسنده حرف دیگه برای توصیف مرد نداره یا لباس پوشیدن مازیار شخصیت ارام هم بسیار دختر لجباز و اعصاب خوردکنی هست ک هیچ مردی مخصوصا با روحیات مازیار سازگار نیست …. خیلی خلاصه تر و مفیدتر میتونست نوشته بشه ک اعصاب مخاطب هم خورد نشه

عالیه ولی کنار نرگس ها جامانده ای و نخ به نخ دود می کنم از خانم فلاح واقعا حرف ندارن به شدت توصیه می کنم بخونید

من این داستان رو دوست داشتم چون هم میتونست واقعی باشه و هم هیجان داشت‌. قابل لمس بود. عاشقانه قشنگی هم داشت.

خیلی خسته کننده بود.بر عکس نظر بعضی از دوستان به نظرم شخصیت دختر داستان خیلی رو مُخ بود😒

قلم خانم فلاح و دوست دارم. البته این کتاب انگار جزو اولین آثارشون هست و کتاب هایی که بعد از این کتاب نوشتن قلم و داستان پردازی خیلی قوی تر شده. مخصوصا کتاب " برای مریم" و " با سنگ ها آواز میخوانم" از خانم فلاح

کلا هر کتابی که نویسنده ش خانم فلاح باشه میخونم، قلم خوبی داره، چاشنی طنز داره که خیلی به دل آدم میشینه، روان و‌ساده مینوسه، داستان پردازی و تعلیق خوبی داره، کتاب با سنگ ها آواز میخوانم رو هم پیشنهاد میدم، عالی بود.

عالی بود. خیلی زیبا درون آدم ها رو به تصویر کشیده بود. متن روان و سلیس داشت. ممنون از نویسنده محترم

خیلی خوب و عاشقانه بود حال کردم

اول قلم خانم فلاح عالیه و دوم موضوع جذابی داره...شخصیت مرد بسیار جذابی داره و شخصیت خانم داستان هم با اینکه بعضی کارهاش رو مخ بود اما باز هم دوست داشتنی بود و اگر به رمان هایی با ژانر عاشقانه ای زیبا و اجتماعی علاقه مند هستید رمان خیلی خوبیه یکی از نکات مثبت داستان دیالوگهای پر تعلیقشه....

بشدت رمان پرتنشی بود، بدترازهمه شخصیتهای رمان،دختری اجتماعی ،شاغل،باهوش بعدازعقدتبدیل به دختری دمدمی مزاج توسری خورولوس ولجبازمیشه شخصیت پسرهم که غیرقابل تحمل ازخوندن رمان غیرازاعصابی داغون چیزی نصیبتون نمیشه

این داستان درسته که نسبت به کتاب برای مریم ضعیفه اما در کل داستان خوبی بود و بد نبود. البته انتقادی که می‌تونم از این داستان بکنم اینه که ای کاش شخصیت مازیار و آرام کمی در پایان رمان تغییر می‌کردن و از لجبازیشون کمتر میشد و عشق رو بر زبان جاری می‌کردن. درسته که عشق همراه با عمل خوبه، ولی اگه به زبون نیاد طرف مقابل روزی دلسرد میشه و این زندگی بهم می‌خوره. بخصوص که دیگه لجبازی هم داشته باشند. نکته‌ی دیگه ای که می‌تونم بگم قلم روان، ساده و در عین حال دلنشین نویسنده است. در یک کلام، برای یکبار خواندن خوبه! خانم فلاح، قلمتون سبز و همیشه نویسا. 🌿🖋️

یه داستان خیلی قشنگ با یه موضوع خوب داره این رمان و علاوه بر اون متن نگاری خوبشم باعث میشه که از خوندن این رمان بتونی لذت ببری

من خیلی دوست داشتم کتاب خوبی بود❣️

خوب است

در کل و در مقایسه با رمانهایه بدون کشش و جاذبه ایرانی بد نبود...توصیحات زیادی و گستاخی و کله شقی ارام یکم اذیت کننده بود ولی در کل خوب بود

نویسنده قلم قوی و قدرت تخیل خیلی خوبی داره و جوری با جزئیات داستان پردازی کرده که انگار دارید دفتر خاطرات شخصیت اول داستان رو میخونید. اما همین پرداختن به جزئیات باعث شده رمان فوق العاده طولانی و خسته کننده بشه ( بیشتر از ۱۵۰۰ صفحه). به نظرم پرداختن به جزئیات تا وقتی خوبه که تبدیل به تکرار مکررات نشه. اما در این داستان ما بارها و بارها شاهد قهر و آشتی آرام و مازیار و یه سری اتفاقات تکراری دیگه هستیم. برخلاف نظر دوستانی که گفته بودند داستان کلیشه ای نیست باید بگم همون موارد کلیشه ای رمان های عاشقانه در این کتاب هم هست (مثل دختر و پسر پولدار و خوش تیپ و همه چی تموم و زندگی های بی نقص و فانتزی و....) من معمولا در رابطه با این نوع کتاب ها که صرفا یه داستان عاشقانه رو نقل می کنه و هیچ نکته خاصی نداره، میگم برای گذراندن وقت بد نیست اما در مورد این کتاب تردید دارم اینو بگم چون برای وقت گذرونی هم زیادی طولانی و کسل کننده س. اگه خیلییییی وقت اضافه داشتید، بخونیدش!

داستان بسیار جذاب بود،از کلیشه ها ی معمول رمان ها ،خبری نبود،که این نقطه قوت کتاب بود،ولی بسیار کش دار بود،و نویسنده از رابطه ی جنسی زن و شوهر آنقدر توضیح داد،در جای،جای کتاب،که لوس و خسته کننده بود،درکل ،میتونم بگم،نویسنده ذائقه ی مخاطب رو میدونسته که اینجوری بیان کرده،و این هوش نویسنده رو میرسونه که ،قابل تحسینه.

این کتاب نسبت به رمان های آبکی که این روزها نویسنده نما ها چاپ میکنن، ارزش خوندن رو داره. موضوع رمان جدید بود و ادبیات زیبایی داشت. چیزی که به شدت اعصاب من رو به هم می‌ریخت این بود که بین دو شخصیت اصلی هیچ اعتمادی وجود نداشت!!! دائما یکی منتظر بود که دومی یه کاری کنه.به همین دلیل عشق بین این دو نفر برای من زیاد قابل باور نبود.شخصیت مرد داستان خیلی دیکتاتور و خودخواه بود!! کل کل ها و بحث های بین این دو نفر واقعا من رو عصبی می‌کرد چون خیلی زیاددد بود.

مقوله‌ی شناخت یکی از مهم‌ترین موارد قبل از ازدواج است. وصلت‌های شکل‌گرفته‌ی بدون شناخت و با تکیه بر احساسات زودگذر که نتیجه‌ی ترشح هورمون‌ها هستند و به اشتباه نام عشق بر آن گذاشته شده، در بیشتر موارد به ناکامی منجر خواهند شد. #رمان #خیال_ماندنت_را_دوست_دارم نوشته‌ی خانم #مائده_فلاح از #نشر_شقایق را که خواندم، چیزی که نظرم را در شخصیت‌های این داستان به خود جلب کرد، وجود زوج‌هایی بود که هرکدام به دلیل عدم تفاهم در زندگی، دچار چالش و بحران شده بودند. از شخصیت اصلی و دختر داستان، آرام مجد، که دختری جسور با مدرک کارشناسی در رشته‌ی کنترل کیفیت مواد غذایی(با همسرش مازیار شایگان) گرفته تا شخصیت‌های فرعی مثل مهتاب(خواهر آرام) با بهنام، بیتا(زن برادر آرام) با آرمان، کوروش(دوست همسر آرام) با همسرش، همه در زندگی متاهلی خویش به دلیل نداشتن شناخت کافی از طرف مقابل، دچار مشکل شده‌اند! آرام که هسته‌ی اصلی داستان است و ماجراها حول شخصیت وی می‌چرخد، با این‌که خود دختری شجاع و پرسودا و جسور است و حتی پایش به دادگاه رسیده به دلیل جسارتش در برملا کردن دست کارخانه‌داری که جنس تقلبی وارد بازار می‌کرده، اما حالا که به‌طور جدی قصد ازدواج با مازیار شایگان را دارد، دیگر تمایلی به داشتن یک زندگی پرچالش ندارد و فقط یک زندگی آرام می‌خواهد و به همین خاطر مدام سد راه مازیار برای رسیدن به اهدافش می‌شود! این دقیقا چیزی است که مازیار خلاف آن‌را تصور داشته، چون با توجه به شناخت اندکی که از آرام دارد، همواره گمان داشته آرام هم‌پای او در رسیدن به اهدافش خواهد بود! با وجود علاقه‌ی زیادی که این دو نسبت به یکدیگر دارند اما همین عدم شناخت از خواسته‌های قلبی و نحوه‌ی عملکرد طرفین برای رسیدن به اهدافی که در سر دارند، دلیلی برای اختلاف بین این دو می‌شود و این در حالی است که مازیار با اتکا بر سواد و اعتماد به نفسش، پا در راهی گذاشته که محال است بخواهد در نیمه‌راه، حتی به خاطر عشقش، دست از تلاش بردارد. آرام ناچار است پیشنهاد جدایی از او را مطرح کند زیرا نمی‌تواند زندگی پر از حادثه و معما را با مازیار تحمل کند، ولی مازیار زیر بار خواسته‌ی او نمی‌رود و جنجال‌ها ادامه دارد تا این‌که... ساختار این رمان، احساساتی‌گری است و شخصیت‌ها در چالش‌ها، واکنش‌های احساسی شدید از خود بروز می‌دهند. رمان دارای تعلیق خوبی است و چالش‌ها یکی پس دیگری نمایان و عنصر تعلیق تقویت می‌شود. من این رمان را دوست داشتم👌💚

یعنی من عاشق اخلاق مازیار شدم اما واقعا به عنوان یه زن رفتارش غیر قابل تحمل بود.داستان چرا انقدر طولانی بود

باسلام و احترام به نظر سایر دوستان .بنظرم قلم نویسنده در جذب مخاطب در اوایل داستان بسیار توانا بوده ولی رفته رفته با عکس العمل های بچگانه ی آرام در برابر شایعات خصوصی ، از قدرت آن کاسته میشود به قول گذشتگان شخصیتی که با یک غوره سردی و با یک مویز گرمیش میشود کشش طولانی مجادله بین آرام و مازیار کمی خسته کننده میشود .البته انتظار داشتم در پایان داستان ،تکلیف عمو جان ومیترا هم روشن شده باشد که چنین چیزی مشخص نشد .در کل نکته های ظریف برخورد مناسب با مشکلات برای کسانیکه تجربه ی اوایل زندگی مشترک را دارند از نقاط قوت داستان و قدرت قلم نویسنده حکایت میکند.با تشکر از خانم مائده فلاح .

به نظرم کل داستان ۵۰صفحه بیشتر نبود ؛واقعا ۳۵۰ صفحه بعدی فقط کش دادن الکی بود....نه عاشقانه بود نه عاقلانه......اصلا دلنشین نبود داستان ...

بخش زیادی از کتاب رو حس‌ میکردم وارد یه دور باطل شدم مدام میخواستن خانوم‌ رو گول بزنن مدام تا دم گول خوردن میرفت ولی گول نمیخورد. واقعا‌ انرژیم‌ تحلیل رفت یه جاهایی‌. شاید به خاطر تفاوت فاحش شخصیت زن داستان با خودم بود که انقدر از تصمیماتش و حرفاش اذیت میشدم یه جاهایی دلم میخواست بزنم تو دهنش 😂 همینطور ارام یه کارایی میکرد بعد دلیل کارش توضیح‌ داده میشد معمولا هم به صورت مونولوگ‌ به خواننده گفته‌ میشد چرا فلان حرف زده شده یا ارام فلان کار رو کرده ولی دلیل ها بی نهایت غیر منطقی بود. هیچ جوری نمیتونست دلیل حرفی که بعدش میزد یا کاری که میکرد باشه. بیشتر شبیه توجیه بود انگار نویسنده مطمئن بود اگه توضیح نده هیچ جوره خواننده درک نمیکنه برای چی ارام باید این تصمیمات رو بگیره. این از تصمیمش برای عقد شروع‌ شد که اصلا به نوع رابطه ی قبلشون نمیخورد یهو قبول کنه عقد کنه بعد اون فرار بی جهتش به جای موندن و حرف زدن بعد انگار فهمید خیلی بی خود بود اون فرار، مدام دلیلش توجیه میشد تو رمان بعد قهر کردن های بی دلیل با توجیهاتی که از توان درک‌ من خارج بود مدام دو به شک بودن های بی جهت، قبول کار نکردنش و توجیه ابکی. به نظر من منطقی تر هست اگر شخصیت یک فرد، ساده شروع بشه و بر حسب اتفاقاتی که براش میفته پخته بشه از اون سادگی در بیاد و زرنگ بشه این کتاب بر عکس بود شخصیت زن اوایل داستان منطقی و عاقل بود هر چی میگذشت احمق و احمق تر میشد در نهایت ممنونم از‌ نویسنده بی انصافیه که از کنار قلم‌ روونش رد بشم

علاوه بر جذابیت داستان ، متن کاملا روان و توصیف احساسات خیلی خوب و قابل درک بود.

کتاب خوبی بود ولی خیلی تکرار مکررات داشت اگه به جای ۳۸۰ صفحه توی۲۰۰ صفحه خلاصه اش می کردن خوب میشد

قشنگ بود

طولانی و تکراری و زیاده گویی و .... پیشنهاد نمیکنم

کتابش کشداربود،من آنلاین خوندم وآخرش ول کردم ،صحنه ی سکس زیادداره موندم چطورچاپ شده،این نویسنده صحنه های پورن روبازیرکی تمام درمتن میگنجونه وجذابیت داستانش هم ازهموناست وگرنه کلاداستاناش بی سروته وبی منطق هستن

do you want me on Friday for the interview on Thursday and Thursday next week or would would prefer if we could pop round

باحال بود👌👌👌

واقعا ارزش خوندن نداره ، وقتتون رو هدر ندین

خیلی عالی و جذاب بود مطمئنا با نویسنده چیره دستی طرف هستیم روز و شب خوندمش تا تموم شه

اینطور بگم که من قلم خانم فلاح رو خیلی دوست دارم. با خوندن رمان های آنلاینش متوجه میشید که موضوعات و قلمش واقعا رشد کرده و خوب شده . شخصیت مرد این داستان اوایلش خیلی خوبه, درس خونده، کاردان، خوش قیافه، مبادی آداب و خب یه شخص تاثیر گذار بنا بر هوش و قیافش. ولی وقتی جلو‌تر می‌ریم بیشتر شبیه مردای ایرانی میشه ،از نوع صحبت کردن تا نوع برخورد کردن. قهر کردن و جواب تماس ندادن، با طلب کاری با زن زندگیت صحبت کردن، حق دادن به خودت در هر شرایطی استفاده از لفظ هایی که کاملا در تضاد با شخصیه که در اول داستان ساخته شده بود. و از شخصیت زن این هم ناگفته نمونه که درست مثل مرد داستان برعکس توصیفاتی هستش که ازش میشه و ذهنیتی که ساخته میشه. زنی که سریع وا میده و تموم مشغولیات ذهنیش ازدواجش میشه شاید فقط سر کار موندش باعث بشه بگیم زن تلاشگریه ولی انگار هیچ بینشی نداره و روی هوا راه میره حرف میزنه و تصمیم می‌گیره. از نظر پرداخت به داستان ، مدل های اجتماعی داستان ، و خوندن یک رمان برای پر کردن اوقات ارزش داره و شاید بینشی هم به مخاطب بده. خالی و بی‌ارزش نیست.

خیلی کسل کننده بود.تنها رمانی بود که چند هفته طول کشید تا تمومش کنم .فقط بخاطر اینکه ببینم اخرش چی میشه.

خوب بود

با سلیقه من جور بود من خوشم اومد متنش روان و اتفاقها پیوسته و منسجم دست نویسنده درد نکنه