دانلود و خرید کتاب شغل خسته کننده ام، نامزد سابقم و همه بدبختی های دیگر من ماری واری ترجمه آریا نوری
تصویر جلد کتاب شغل خسته کننده ام، نامزد سابقم و همه بدبختی های دیگر من

کتاب شغل خسته کننده ام، نامزد سابقم و همه بدبختی های دیگر من

نویسنده:ماری واری
انتشارات:نشر البرز
دسته‌بندی:
امتیاز:
۲.۵از ۱۸ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب شغل خسته کننده ام، نامزد سابقم و همه بدبختی های دیگر من

کتاب شغل خسته‌ کننده‌ام، نامزد سابقم و همه بدبختی‌های دیگر من نوشتۀ ماری واری یک کمدی عاشقانه با فضایی فرانسوی است که انتشارات البرز آن را منتشر کرده است.

درباره کتاب شغل خسته کننده ام نامزد سابقم و همه بدبختی های دیگر من

ماری واری در کتاب شغل خسته‌ کننده‌ام، نامزد سابقم و همه بدبختی‌های دیگر من، داستان کمدی و عاشقانه دختری به نام ژولیت را به تصویر می‌کشد که زندگی ایده‌آلی داشت اما به ناگهان همه چیز زیرورو می‌شود و او مجبور می‌شود با بزرگ‌ترین ترس خود روبه‌رو شود.

شنیده‌اید یک نفر در عرض یک روز بیچاره شود؟ خب این دقیقاً چیزی است که برای شخصیت اصلی رمان شغل خسته‌کننده‌ام، نامزد سابقم و همه بدبختی‌های دیگر من اتفاق افتاد. ژولیت شغل نامطلوبی در یک شرکت مواد شوینده داشت که البته از آن متنفر نبود و خب همین کافی بود تا از آن استعفا ندهد. زیرا که این شغل به او اجازه می‌داد نیکولا، همسر آینده و پدر بچه‌هایش را حمایت و تأمین کند ... او شاد و خوشبخت با نامزدش زندگی می‌کرد و بی‌راه نیست اگر بگوییم هر آن چیزی که برای یک زندگی نسبتاً نرمال نیاز است، در اختیار داشت.

اما طی یک روز تمام زندگی‌اش ازاین‌رو به آن رو شد و همه چیز تغییر کرد. درحالی‌که لایق گرفتن ترفیع بود، به‌خاطر اشتباهی سهوی از کارش اخراج شد. عصر، هنگامی که از سرکار به آپارتمانش بازمی‌گشت، چمدانی جلوی در خانه دید: نامزدش قصد داشت او را ترک کند و به رابطه‌شان خاتمه ببخشد و این‌گونه بود که در کمتر از بیست و چهار ساعت زندگی ژولیت ویران شد!

خواندن کتاب شغل خسته کننده ام نامزد سابقم و همه بدبختی های دیگر من را به چه کسی پیشنهاد می کنیم؟

این کتاب برای همه افرادی که به خواندن کتاب‌های فانتزی و کمدی علاقه دارند مناسب است.

بخش‌هایی از کتاب شغل خسته کننده ام نامزد سابقم و همه بدبختی های دیگر من

من نود و پنج درصد مطمئن شدم که باید بهتون ارتقا بدم. دقیق‌تر که فکر می‌کردی، احمقانه به نظر می‌آمد. چه رئیسی به کارمندش چنین حرفی می‌زد؟ از جایش بلند شد و به آشپزخانه رفت. سپس درحالی‌که نیکولا در برابر توستر خمیازه می‌کشید، مشغول آماده‌کردن قهوه شد. نوتلا، شیر و نان را برایش حاضر کرد. به دست‌شویی رفت و با تلاشی زیاد، مشغول صاف کردن موهایش شد. با موهایی بلوند و لخت، می‌توانست شبیه سارا لامور باشد. در کل شبیه او بود، حداقل ابروهایش. مسئله وقتی جالب‌تر می‌شد که آن‌ها در یک روز متولد شده بودند. البته با این تفاوت که سارا لامور ژولیت را نمی‌شناخت اما همه سارا لامور را می‌شناسند. بازیگر فرانسوی که پنج سال پیش با بازی در فیلم «خدا از لباس‌های مارک زارا استفاده می‌کند» تبدیل به استارهای هالیوودی شده بود. ژولیت نمی‌توانست این فکر را از خودش دور کند که یکسان بودن روز تولد و همچنین شباهت اندک، به دلیل نیست. این باعث می‌شد این‌طور فکر کند که او هم آینده‌ای روشن خواهد داشت.

چشمانش به ساعتی افتاد که روی میز دست‌شویی بود. هشت و پانزده دقیقه! با حالتی مصمم، سشوار را برداشت. اگر قرار بود آن روز ترفیع درجه بگیرد، باید با ظاهری آراسته در شرکت حاضر می‌شد. نیکولا همیشه به او می‌گفت که صبح‌ها موهایش آن‌قدر به هد ریخته و آشفته است که شبیه به یکی از ترانه‌های جکسون پولاک می‌شود. اولین باری که این حرف را از زبان نامزدش شنیده بود، زیر خنده زده و سپس بلافاصله در گوگل به جست‌وجو پرداخته بود. زندگی با یک روشن فکر به‌راستی سخت است. آرایشش که تمام شد، به جست‌وجوی لباسی مناسب پرداخت. لباس مناسب کسی که قرار بود آن روز ترفیع بگیرد. لباسی که درعین‌حال حرفه‌ای‌گری، اعتمادبه‌نفس و استقلالش به‌عنوان یک زن را نمایش دهد. بیست‌دقیقه‌ای زمان برد تا در نهایت به این نتیجه رسید که چنین لباسی در دسترسش نیست. چند بار لباس‌هایش را تغییر داد و در نهایت لباسی را پوشید که چند وقت پیش خریده بود. آیا این لباس بیش از اندازه کوتاه بود؟ شاید کمی کوتاه بود اما مشکلی ایجاد نمی‌کرد.

فاطمه.م
۱۴۰۰/۱۱/۲۵

داستان عاشقانه عامه پسند بی معنا. حیف وقت و پولی که هزینه کردم، این نظر را می نویسم تا فرد دیگری برای داستان مزخرفی که شخصیت پردازی، داستان گویی و ترجمه قابل قبولی ندارد و ماجرای عاشقانه شتابزده و سرهم

- بیشتر
شیدی
۱۴۰۱/۰۱/۱۲

سلام، این دوتا ستاره ای که دادم فقط برای اینه که خیلی تند پیش رفت، داستان قابل حدس و تکراریه. به کتابخون های حرفه ای توصیش نمیکنم.

کاربر ۳۵۶۶۰۹۳
۱۴۰۰/۱۱/۰۹

مزخرف بود

طاها نبرد هیولاها
۱۴۰۱/۰۱/۲۸

خوب نبود

florial
۱۴۰۲/۰۱/۱۷

کتاب جالب و بامزه ای هستش،بخصوص واسه زمانی که از خوندن کتابای سنگین خسته میشی و نیاز به استراحت داری

azin
۱۴۰۱/۰۸/۲۷

من این کتابو خریدم ولی صفحاتش خالیه چیکارش کنم؟؟؟

- درست می‌شه. همه‌چیز درست می‌شه. حتی چیزهای خیلی بدتر از این.
eli
اصلاً غمی در این دنیا وجود دارد که با مقدار زیادی کره، آرد، شکر، چهل‌وهشت درصد شکلات شیری و مقدای کربونات اسید آمینیوم و دیفوسفات دیزودیک و سیصدوپنجاه هزار کالری حل نشود؟ خوردن آن بیسکویت‌ها، باعث شد تا کمی آرام شود.
ماری
اگه بخوای زیادی بهش فکر کنی هیچ‌وقت نمی‌تونی جلو بری. جای فکر کردن، عمل کن. - آدم‌ها همین جوری زندگی خودشون رو خراب می‌کنن. - و همین‌طوریه که پول‌دار می‌شن.
گلابتون بانو
آن‌ها فکر می‌کردند زمانی‌که هرکس می‌تواند در خانه بنشیند و از زندگی لذت ببرد، هیچ نیازی به مسافرت نیست.
گلابتون بانو
احساس شلغمی را داشت که او را در زودپز انداخته باشند.
گلابتون بانو
اصلاً غمی در این دنیا وجود دارد که با مقدار زیادی کره، آرد، شکر، چهل‌وهشت درصد شکلات شیری و مقدای کربونات اسید آمینیوم و دیفوسفات دیزودیک و سیصدوپنجاه هزار کالری حل نشود؟ خوردن آن بیسکویت‌ها، باعث شد تا کمی آرام شود.
گلابتون بانو

حجم

۱۸۲٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۲۱۶ صفحه

حجم

۱۸۲٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۲۱۶ صفحه

قیمت:
۲۷,۰۰۰
تومان